شنبه 7 تیر 1404

اسرائیل نمی‌خواست پاکستان هسته‌ای شود

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
اسرائیل نمی‌خواست پاکستان هسته‌ای شود

«جورج تنت»، مدیر سابق سیا، او را «حداقل به اندازه اسامه بن لادن خطرناک» می دانست و «شبتای شاویت»، رئیس سابق موساد، از اینکه او را نکشته پشیمان بود. اما برای تقریبا 250 میلیون پاکستانی، عبدالقدیر خان - پدرخوانده برنامه هسته ای پاکستان - یک افسانه و قهرمان ملی است. این دانشمند هسته ای که در سال 1936 متولد شد و در سال 2021 در 85 سالگی درگذشت، بیش از هر کس دیگری مسوول توسعه بمب هسته ای...

ذوالفقار علی بوتو (راست) و همسرش بگوم نصرت اصفهانی بوتو در یک ضیافت شام در هتل ژرژ پنجم در فرانسه، در 26 ژوئیه 1973

«عمران ملا» در گزارشی در «میدل ایست آی» نوشت، اسرائیل - که خود یک دارای بمب هسته ای است، اگرچه هرگز به آن اعتراف نکرده است - ظاهرا از اقدامات تروریستی و تهدید برای جلوگیری از هسته ای شدن پاکستان استفاده کرد. در دهه 1980، اسرائیل حتی طرحی را برای بمباران مراکز هسته ای پاکستان با کمک هند تدوین کرد؛ طرحی که دولت هند در نهایت از آن منصرف شد. عبدالقدیر خان، معتقد بود که با ساخت بمب هسته ای، کشورش را از تهدیدهای خارجی، به ویژه همسایه هسته ای اش هند، نجات داده است. امروزه بسیاری از شهروندان او با این نظر موافق اند.

«بودای خندان»

عبدالقدیر خان

پاکستان پس ازاینکه همسایه بزرگ‌ترش هند تصمیم به ساخت بمب گرفت، در مسیر هسته ای شدن گام گذاشت. در 18 مه 1974، هند اولین سلاح هسته ای خود را که با نام رمز «بودای خندان» شناخته می شد، آزمایش کرد. «ذوالفقار علی بوتو»، نخست وزیر پاکستان، وعده داد که سلاح های هسته ای را برای کشور خود توسعه دهد. او گفت: «ما علف یا برگ می خوریم، حتی گرسنه می مانیم، اما بالاخره یکی از آنها را خواهیم داشت.» او اعلام کرد: «یک بمب مسیحی، یک بمب یهودی و حالا یک بمب هندو. چرا یک بمب اسلامی نه؟» عبدالقدیر خان که در دوران حکومت بریتانیا بر شبه قاره هند متولد شد، در سال 1960 مدرک علوم خود را از دانشگاه کراچی دریافت و سپس در برلین به تحصیل مهندسی متالورژی پرداخت. او همچنین در هلند و بلژیک تحصیل کرد.

تا سال 1974، خان برای یک پیمانکار فرعی یک شرکت بزرگ سوخت هسته ای به نام «اورنکو» در آمستردام کار می کرد. این شرکت سوخت هسته ای اورانیوم غنی شده را برای راکتورهای هسته ای اروپا تامین می کرد. خان به بخش های فوق سری تاسیسات اورنکو و نقشه های بهترین سانتریفیوژهای جهان که اورانیوم طبیعی را غنی کرده و به سوخت بمب تبدیل می کردند، دسترسی داشت. در ژانویه 1976، او به طور ناگهانی و مرموزی هلند را ترک کرد و گفت که «پیشنهادی در پاکستان به او داده شده که نمی‌توانم رد کنم.» خان بعدا متهم شد که نقشه سانتریفیوژهای اورانیوم را که می‌توانند اورانیوم را به سوخت درجه تسلیحاتی تبدیل کنند، از هلند دزدیده است.

در ژوئیه همان سال، او یک آزمایشگاه تحقیقاتی در راولپندی تاسیس کرد که اورانیوم غنی شده را برای سلاح های هسته ای تولید می کرد. برای چند سال، این عملیات مخفیانه ادامه داشت. شرکت‌های قلابی قطعات را وارد می کردند. خان نیاز به ایجاد یک برنامه غنی سازی داشت؛ شکل رسمی ماجرا این بود که آنها به سمت یک کارخانه نساجی جدید می روند. در حالی که شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می‌دهد تشکیلات نظامی پاکستان از کار عبدالقدیر خان حمایت می کرد، اما دولت های غیرنظامی عموما در بی اطلاعی نگه داشته می شدند، به استثنای نخست وزیر ذوالفقار علی بوتو (که این ابتکار را پیشنهاد داده بود).

حتی ژنرال های منصوب نخست وزیر فقید، بی نظیر بوتو (دختر ذوالفقار علی بوتو) کلمه ای در مورد برنامه اشتراک گذاری فناوری هسته ای این کشور با ایران به او نگفتند. بی نظیر در سال 1989 به طور تصادفی - در تهران - از این موضوع مطلع شد. مرحوم رفسنجانی، رئیس جمهور اسبق ایران، از او پرسید که آیا می‌توانند توافق دو کشور در مورد «مسائل ویژه دفاعی» را مجددا تایید کنند. بی نظیر با گیجی پرسید: «دقیقا در مورد چه چیزی صحبت می کنید، آقای رئیس جمهور؟» رئیس جمهور ایران پاسخ داد: «فناوری هسته ای، خانم نخست وزیر، فناوری هسته ای.» بوتو مبهوت ماند.

آیا این حرام‌زاده ها نگهبانان منصوب خدا برای جهان هستند؟

در ژوئن 1979، این عملیات توسط مجله «8 روز» افشا شد. غوغایی بین‌المللی به پا شد. اسرائیل به هلندی ها اعتراض کرد و آنها دستور تحقیق دادند. یک دادگاه هلندی در سال 1983 خان را به جرم تلاش برای جاسوسی محکوم کرد (این محکومیت سپس به دلیل یک نکته فنی لغو شد). اما کار روی برنامه هسته ای ادامه یافت. تا سال 1986، خان مطمئن بود که پاکستان توانایی تولید سلاح های هسته ای را دارد. انگیزه خان تا حد زیادی ایدئولوژیک بود. او گفت: «می خواهم نگرش مقدس مآبانه آمریکایی ها و بریتانیایی ها را زیر سوال ببرم. آیا این حرام‌زاده ها نگهبانان منصوب خدا برای جهان هستند؟.»

تلاش های جدی برای خرابکاری در این برنامه صورت گرفت، از جمله مجموعه ای از اقدامات ترور که به طور گسترده تصور می‌شود کار سازمان اطلاعات اسرائیل، موساد، بوده است. مدیران شرکت‌های اروپایی که با خان تجارت می کردند، خود را «هدف» یافتند. یک «بمب نامه ای» برای یکی از آنها در آلمان غربی ارسال شد؛ او فرار کرد اما سگش کشته شد. بمب دیگری مدیر ارشد شرکت سوئیسی «Cora Engineering» را که روی برنامه هسته ای پاکستان کار می کرد، هدف قرار داد. مورخان، از جمله «آدریان لوی»، «کاترین اسکات - کلارک» و «آدریان هانی»، استدلال کرده اند که موساد در یک کمپین ناموفق برای جلوگیری از ساخت بمب توسط پاکستان، از تهدید و تلاش برای ترور استفاده کرده است.

«زیگفرید شرتلر»، مالک یکی از شرکت‌ها، به پلیس فدرال سوئیس گفت که ماموران موساد بارها با او و فروشندگانش تماس گرفتند. او گفت که یکی از کارمندان سفارت اسرائیل در آلمان، مردی به نام «دیوید»، با او تماس گرفته و به وی گفته است که «این تجارت ها» در مورد سلاح های هسته ای را متوقف کند. به گفته «فیروز خان»، یک مقام سابق در برنامه سلاح های هسته ای پاکستان، اسرائیلی ها «نمی خواستند یک کشور مسلمان بمب داشته باشد.» در اوایل دهه 1980، اسرائیل به هند پیشنهاد داد که این دو کشور برای بمباران و نابودی تاسیسات هسته ای پاکستان در «کاهوتا» در منطقه راولپندی پاکستان با یکدیگر همکاری کنند. «ایندیرا گاندی»، نخست وزیر هند، این حمله را تایید کرد.

طرحی برای برخاستن هواپیماهای اف -16 و اف -15 اسرائیل از پایگاه هوایی «جامناگار» در گجرات هند و حمله به این تاسیسات تدوین شد. اما گاندی بعدتر از این طرح منصرف و این طرح کنار گذاشته شد. در سال 1987، زمانی که پسرش «راجیو گاندی» نخست وزیر شد، ژنرال «کریشناسوامی ساندارجی»، رئیس ارتش هند، سعی کرد جنگی را با پاکستان آغاز کند تا هند بتواند تاسیسات هسته ای کاهوتا را بمباران کند. او نیم میلیون سرباز را به همراه صدها تانک و خودروی زرهی برای رزمایش نظامی به مرز پاکستان فرستاد؛ یک اقدام تحریک آمیز فوق العاده. اما این تلاش برای ایجاد خصومت پس از آنکه نخست وزیر هند، که به درستی در جریان طرح ساندارجی قرار نگرفته بود، خواستار کاهش تنش با پاکستان شد، شکست خورد.

به رغم مخالفت هند و اسرائیل، ایالات متحده و چین مخفیانه به پاکستان کمک کردند. چین اورانیوم غنی شده، تریتیوم و حتی دانشمندان را در اختیار پاکستانی ها قرار داد. در همین حال، حمایت آمریکا به این دلیل بود که پاکستان متحد مهم جنگ سرد بود. «جیمی کارتر»، رئیس جمهور ایالات متحده، در آوریل 1979 در واکنش به افشای برنامه پاکستان، کمک به پاکستان را قطع کرد، اما ماه ها بعد، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد، این تصمیم را لغو کرد: آمریکا به کمک «همسایه اش» پاکستان نیاز خواهد داشت. در دهه 1980، ایالات متحده مخفیانه به دانشمندان هسته ای پاکستان آموزش فنی داد و برنامه اش را نادیده گرفت. اما با پایان جنگ سرد همه چیز تغییر کرد. در اکتبر 1990، ایالات متحده در اعتراض به برنامه هسته ای، کمک های اقتصادی و نظامی به پاکستان را متوقف کرد. پاکستان سپس اعلام کرد که توسعه سلاح های هسته ای را متوقف خواهد کرد. با این حال، عبدالقدیر خان سپس فاش کرد که تولید اورانیوم با غنای بالا مخفیانه ادامه دارد.

پاکستان؛ هفتمین قدرت هسته ای

در 11 مه 1998، هند کلاهک های هسته ای خود را آزمایش کرد. پاکستان سپس کلاهک های هسته ای خود را با موفقیت در اواخر همان ماه در صحرای بلوچستان آزمایش کرد. ایالات متحده با تحریم هند و پاکستان پاسخ داد. پاکستان به هفتمین قدرت هسته ای جهان تبدیل شده و خان به یک قهرمان ملی تبدیل شده بود. او با کاروان های موتوری به بزرگی کاروان نخست وزیر این سو و آن سو می رفت و توسط کماندوهای ارتش محافظت می شد. خیابان ها، مدارس و چند تیم کریکت به نام او نام‌گذاری شده بودند. او به خاطر کم اهمیت جلوه دادن دستاوردهایش شناخته نمی شد. خان در تلویزیون ملی اعلام کرد: «چه کسی بمب اتم را ساخت؟ من آن را ساختم. چه کسی موشک ها را ساخت؟ من آنها را برای شما ساختم.»

اما خان یک عملیات جسورانه دیگری را نیز سازمان دهی کرده بود. از اواسط دهه 1980 به بعد، او یک شبکه هسته ای بین‌المللی را اداره می کرد که فناوری و طرح ها را به ایران، کره‌شمالی و لیبی ارسال می کرد. او دو برابر قطعات موردنیاز برنامه هسته ای پاکستان را سفارش می داد و سپس مخفیانه مازاد آن را می فروخت. در دهه 1980، دولت ایران برای تکمیل برنامه هسته ای اش به ژنرال ضیاءالحق مراجعه کرد. بین سال‌های 1986 تا 2001، پاکستان اجزای کلیدی موردنیاز برای تکمیل برنامه هسته ای را به ایران داد، اگرچه این اجزا معمولا دست دوم بودند؛ خان پیشرفته ترین فناوری را برای پاکستان نگه داشت. موساد، خان را در دهه های 1980 و 1990 در سفر به خاورمیانه تحت نظر داشت، اما نتوانست بفهمد که این دانشمند چه می‌کند. شاویت، رئیس وقت موساد، بعدها گفت که اگر از نیات خان مطلع می شد، دستور ترور خان را برای «تغییر مسیر تاریخ» در نظر می گرفت.

قذافی عملیات را افشا می‌کند

در نهایت، معمر قذافی، دیکتاتور لیبی، در سال 2003 عملیات خان را در حالی که تلاش می کرد حمایت ایالات متحده را جلب کند، لو داد. قذافی به «سیا» و «ام آی6» فاش کرد که خان در حال ساخت سایت های هسته ای برای دولتش است که برخی از آنها به عنوان مزارع مرغداری پنهان شده بودند. سازمان سیا ماشین آلاتی را که به مقصد لیبی در حال قاچاق از طریق کانال سوئز بود، توقیف کرد. بازرسان نقشه های ساخت سلاح را در کیسه هایی از یک خشک شویی در اسلام آباد پیدا کردند. وقتی این عملیات فاش شد، آمریکایی ها وحشت کردند. یک مقام ارشد آمریکایی به نیویورک تایمز گفت: «وقتی به آن فکر می کنید، یک تحول شگفت انگیز بود، چیزی که قبلا هرگز ندیده بودیم. ابتدا، [خان] از یک بازار پراکنده سوءاستفاده می‌کند و یک زرادخانه هسته ای نسبتا پیشرفته توسعه می‌دهد. سپس او کلید را می زند، جریان را معکوس می‌کند و می فهمد که چگونه کل کیت، حتی طرح های بمب، را به برخی از بدترین دولت های جهان بفروشد.»

در سال 2004، خان به اداره شبکه تکثیر سلاح های هسته ای اعتراف کرد و گفت که فناوری هسته ای را در اختیار لیبی و کره‌شمالی قرار داده است. در ماه فوریه، او در تلویزیون ظاهر شد و اصرار داشت که به تنهایی و بدون حمایت دولت پاکستان عمل کرده است،. اما دولت سپس به سرعت او را عفو کرد. رئیس جمهور مشرف او را «قهرمان من» نامید. بااین حال، طبق گزارش ها، تحت فشار ایالات متحده، او خان را تا سال 2009 در اسلام آباد تحت بازداشت خانگی قرار داد. بعدها عبدالقدیر خان گفت که او «برای اولین بار وقتی پاکستان را به یک ملت هسته ای تبدیل کردم، کشور را نجات دادم و دوباره وقتی اعتراف کردم و تمام تقصیر را به گردن خودم انداختم، آن را نجات دادم.»

او در سال 2006 به سرطان پروستات مبتلا شد، اما پس از عمل جراحی بهبود یافت. خان که ثروت هنگفتی داشت، در سال‌های پایانی عمرش یک مرکز اجتماعی در اسلام آباد تاسیس کرد و وقت خود را صرف غذا دادن به میمون ها کرد. کسانی که او را می شناختند، می گفتند که خان کاملا به کاری که انجام داده بود اعتقاد داشت. او می خواست در مقابل غرب بایستد و فناوری هسته ای را به کشورهای غیرغربی، به ویژه مسلمان، بدهد. یکی از آشنایان ناشناس به یاد می آورد: «او همچنین می گفت که دادن فناوری به یک کشور مسلمان جرم نیست.» وقتی خان در سال 2021 بر اثر کووید درگذشت، عمران خان، نخست وزیر وقت پاکستان، او را به عنوان «نماد ملی» موردستایش قرار داد. به همین دلیل است که او هنوز هم در پاکستان به یاد آورده می‌شود و به شدت مورد احترام است. این دانشمند هسته ای در سال 2019 اعلام کرده بود: «[این] ملت باید مطمئن باشد که پاکستان یک قدرت اتمی امن است. هیچ کس نمی‌تواند به او بد نگاه کند.»

اسرائیل نمی‌خواست پاکستان هسته‌ای شود 2