اهداف وزارت شدن سازمان میراث فرهنگی و گردشگری محقق شد؟
کارشناسان معتقدند دلیل وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی به رغم برخی مخالفتها این بود که از حیاط خلوت دولتها خارج شود و راس آن به مجلس پاسخگو باشد، اما تحقق این مهم با نقطه مطلوب فاصله دارد.
کارشناسان معتقدند دلیل وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی به رغم برخی مخالفتها این بود که از حیاط خلوت دولتها خارج شود و راس آن به مجلس پاسخگو باشد، اما تحقق این مهم با نقطه مطلوب فاصله دارد.
خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ در نخستین جلسه از سلسله میزگردهای کارشناسی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با عنوان بررسی ساختار اداری وزارتخانه مربوطه، کارشناسان میراث فرهنگی که در حوزه ایجاد ساختار مناسب برای این وزارتخانه از سالها قبل تلاش کرده بودند گفتند که به دلیل کارکرد تخصصی میراث فرهنگی، این مقوله باید یک سازمان مجزا داشته باشد.
در این نشست جلیل گلشن و محمد عبدالعلی پور به همراه رضا دبیری نژاد و محسن امامی از پیشکسوتان و کارشناسان حوزه میراث فرهنگی و گردشگری و امید غنمی، مدیرکل حقوقی اسبق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری وقت نظرات خود را درباره راهکارهای نجات این وزارت ارائه کردند.
برخی از این افراد درخبرگزاری مهر حضور یافتند و برخی دیگر نیز به دلیل شرایط کرونایی کشور، ترجیح دادند به صورت مجازی در این نشست همراه باشند.
در بخش دوم این جلسه کارشناسان متفق القول بیان کردند که بدنه وزارت میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری بیش از حد فربه شده و باید برای اینکه این وزارتخانه بتواند به مأموریتهای خود برسد، چابک سازی شود. همچنین ساختار خرد و کلان وزارت میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری باید نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه باز تعریف و جایگاه آن در دولت سیزدهم مشخص شود.
رضا دبیری نژاد، کارشناس موزه داری در این نشست گفت: حوزه میراث فرهنگی از دهه 60 تاکنون چه قبل از ادغام و چه بعد از ادغام مدام در حال تغییر بوده و این تغییرات نشان دهنده بلاتکلیفی وزارتخانه فعلی است و اینکه مشخص نیست قرار است چه خروجی گرفته شود.
او با اشاره به اینکه سه حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به جای ادغام به هم وصله شدند، گفت: از نظر من ادغام یعنی همپوشانی و باید ارزیابی کرد که این سه حوزه ادغام شدهاند یا نه و چه بخشهایی با یکدیگر همپوشانی دارند و کدام بخشها حوزههای مشترک را پوشش میدهند، متأسفانه از سال 1384 که صنایع دستی نیز به گردشگری و میراث فرهنگی اضافه شد، همه چیز بی تصویر و بی هویت جلو رفت و هنوز نمیدانیم مأموریت چیست.
رئیس موزه ملک تاکید کرد که اگر قرار باشد ساختار مستقل سازمانی وجود داشته باشد کتابخانه ملی ایران که محل نگهداری میراث مکتوب است به ماهیت معاونت میراث فرهنگی نزدیک تر است. او ادامه داد: از سال 1382 تاکنون 12 رئیس سازمان و وزیر عوض شده و این یعنی در کمتر از یک و نیم سال مدیریت تغییر کرده و هیچ دستاوردی جز بی سامانی نداشته است. حتی اولین رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که قرار بود بنیان این ادغام را بگذارد، فرصتی پیدا نکرد که بخواهد ادغامی صورت دهد.
دبیری نژاد معتقد است که بیشترین مشکل در ساختار خرد این وزارتخانه است. او گفت: وزارتخانه به شدت فربه شده، نیروی انسانی بیشتر از چارت سازمانی است از طرف دیگر بخشهایی هم وجود دارند که بدون ساختار سازمانی فربه شدهاند. موزه استانی و بزرگ منطقهای و حمام موزه و غیره افتتاح میشود بدون اینکه پست سازمانی و ساختار داشته و برای نیروهای آن پیش بینی شده باشد. مگر میشود افتتاح کرد بدون زیرساخت؟ همان ساختار ناقص هم دست کاری شده چون بخشهای ستادی خیلی فربه و در بخشهای خدماتی، پستها خالی شدهاند و در ازای آنها، پستهای ستادی را افزایش دادهاند. با این فربه شدن ستاد، سطوح کیفی ارزشمند تقلیل پیدا کردهاند.
این موزه دار که سالها در کاخ نیاوران کار کرده است در ادامه به قوانینی اشاره کرد که هنوز محقق نشدهاند و گفت: مگر قرار نبود همه موزهها هیأت امنایی اداره شود؟ چرا محقق نشد؟ در حالی که هیأت امنایی شدن، راهکار قانونی برای ایجاد ساختار بود. در نمونه دیگر، الان به نسبت این همه پایگاه میراث ملی و جهانی که در سراسر کشور وجود دارد، ماهیت ساختاری چیست؟ ما به ازای ایجاد پایگاهها برای آنها ایجاد وظیفه نکردیم، تنها یک رقابت درون سازمانی بود برای ایجاد پایگاه در شهرهای مختلف. مثلا میگوئیم چرا مدیرکل موزههای کشور نقشی در عزل و نصب مدیران موزهها ندارد؟ پاسخ ساده است، چون توان و جایگاه قدرتمندی ندارد. از طرفی بخشهای میراث فرهنگی نه تنها وظایف درون سازمانی دارند بلکه نقش ستادی و جریان سازی در خارج از سازمان خودشان نیز دارند. برای نمونه در سطح کشور 600 موزه وجود دارد که تنها 150 موزه آن متعلق به وزارت میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری است و باید اداره کل موزهها برای همه موزههای کشور قانونگذاری کند اما حاضر به صدور و ابلاغ چنین آئین نامهای که قابل بازنگری هم باشد، نیست وقتی موزهها فاقد متر و معیار باشد سلیقه اعمال میشود.
دبیری نژاد در ادامه تاکید کرد که دولت برای ادامه راه باید وظایف این وزارتخانه را دوباره بررسی کند. او توضیح داد: میراث فرهنگی حق تصدی گری و حاکمیتی دولت است که باید در برابر اموال منقول و غیرمنقول پاسخگو و مجری باشد و عمل کند و اگر نتوانست با سایر ارگانها مشارکت داشته باشد. اما در حوزه گردشگری قرار نیست دولت منفعت مالی ببرد بلکه قرار است بسترساز و فراهم کننده تسهیلات باشد. در صنایع دستی هم دولت تولید کننده نیست و حمایت کننده است. حال چطور ممکن است یک بخش حمایتی با دو بخش زیرساختی و مالکیتی ادغام شود و از آنها توقع یک ساختار را داشت؟
از دهه 60 به مرور مفهوم میراث فرهنگی بزرگ شد
به گفته این کارشناس موزه داری، بحران از زمانی آغاز شد که مفاهیم تعریف نشدند. او گفت: از دهه 60 به مرور مفهوم میراث فرهنگی بزرگ شد. زمانی اگر از میراث فرهنگی صحبت میکردیم منظورمان چند محوطه باستان شناسی، موزه و شیء بود اما الان مفاهیمی چون میراث طبیعی، صنعتی، معنوی و ناملموس به آن اضافه شده که ساختاری برای توسعه آن، ساماندهی نشده است. باید نخست وظیفه را تعریف کرد بعد ساختار، قوانین و شکل و شمایل کار را تعریف کرد و این اتفاق یک بار برای همیشه باید رخ دهد. باید بر اساس تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی مفاهیم و کاربردهای آن را بازتعریف کنیم. از طرفی باید نسبت وزارت میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری را در کل کابینه دولت سیزدهم ارزیابی کرد که در کجاست و قرار است چه خروجی داشته باشد. گفتمان غالب چیست و چطور میتوان به آن رسید.
رئیس موزه ملک تاکید کرد که باید در این وزارتخانه تقابل بین بخشی وجود داشته باشد نه سهم خواهی و سیستم و ساختار تعیین کند که چه کسی چه راهی را باید طی کند نه افراد. او درخواست کرد که در یک کار ضربتی یک ساله یا 6 ماهه کارگروهی تعیین و یک بار برای همیشه این تجربهها بازنگری شود تا بتوان برنامه راهبردی و تعریف بین بخشی داشت. دبیری نژاد گفت: در حال حاضر ارتباط با بدنه کارشناسی و سطح جامعه همخوان نیست و نگاهها تک بعدی شده است. در حال حاضر در مأموریتها خلل ایجاد شده، باید تعاریف میراث و کاربردهایش را تبیین و ملموس کنیم. نقش هویتی کارکرد اجتماعی میراث فرهنگی چیست که براساس آن سیاستگذاری کرد و مدیران کلان بتوانند آن مفهوم را درک کنند. از طرفی گردشگری هم به تنهایی نمیتواند کاری جلو ببرد بلکه باید سایر دستگاهها نیز به کمک آیند. وزارت راه، وزارت کشور، وزارت امور خارجه نیز باید همراه شوند وگرنه گردشگری هیچ نقش و جایگاهی در کشور نخواهد داشت. مجلس هم باید همراه شود و باید از بچهای که متولد کرده صیانت و مراقبت کند تا بزرگ شود و به بلوغ برسد. باید نگاه خاصی به این وزارتخانه داشت تا بتواند به ماموریتهایش برسد.
لزوم احیای کانون ملی هماهنگی گردشگری
سید محسن امامی یکی از کسانی است که با ادغام دو سازمان میراث فرهنگی و ایرانگردی و جهانگردی با هم موافق است و خود یکی از بانیان و مطرح کنندگان این ادغام بوده است. او نیز دلایل ادغام و همینطور تبدیل سازمان به وزارتخانه را سیاسی عنوان کرد نه کارشناسی و علمی و گفت: در اواخر دهه 70 خورشیدی، تحولات خوبی در زمینه تعامل و ایجاد ارتباط با دنیا ایجاد شد و میراث فرهنگی و گردشگری ابزار خوبی برای رساندن پیام گفتگوی تمدنها و نشان دادن واقعیت ایران به گوش جهانیان بود. از طرف مردم دنیا و ایران هم استقبال و گردشگری به سبد خانوارها اضافه شد و اهمیت میراث فرهنگی بالا رفت. طبیعی هم بود چرا که تا قبل از این زمان، جنگ و سازندگی بود و کسی به این مقولات توجهی نمیکرد. این اتفاقات که رخ داد، مسئولان احساس کردند که وظایف سنگینی بر عهده شأن است و در قالب معاونت یک وزارتخانه یا سازمان کوچک نمیتوانند آن را اجرا کنند. کارشناسان چه در درون این سازمانها و چه خارج از آنکه روی برنامه ملی گردشگری از طرف سازمان ملل کار میکردند، پیشنهاد دادند جایگاه این صنعت در حاکمیت ارتقا پیدا کند.
این کارشناس باسابقه گردشگری در ادامه گفت: از این ادغام دفاع میکنم به دلیل اینکه قرار بود جایگاه گردشگری و میراث ارتقا پیدا کند. ما بسیار بررسی و مطالعه تطبیقی کردیم در دنیا و ایران که چطور میتوان این دو مقوله را ارتقا داد.
این استاد دانشگاه به روی کار آمدن دولت نهم و برهم خوردن معادلات اشاره کرد و گفت: میراث فرهنگی را با جابجاییها و انتقال به شهرستان از هم پاشیدند و بخشهای کارشناسی را از آن منفک کردند وکارشناسان را فراری دادند. همینطور سازمان صنایع دستی را هم با مصوبه شورای عالی اداری از وزارت صنایع جدا و به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اضافه کردند. اما این ادغام بدون مطالعه و ناگهانی صورت گرفت.
امامی در ادامه به غیرکارشناسی و فربه شدن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در زمان دولت محمود احمدی نژاد اشاره کرد و گفت: در این دوران نیروهای غیرمتخصص و غیرکارآمدی وارد سازمان شدند، این اتفاق سبب شد سازمان بزرگ شود تا جایی که بودجه سنوات آن کفاف بودجه جاری را نمیدهد، در این صورت چه انتظاری برای بخشهای پژوهشی است؟
معاون نظارت، امور بینالملل و بازاریابی سازمان ایرانگردی و جهانگردی وقت معتقد است که کوچک و چابک سازی از اولویتهای اصلی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور باید باشد و حتی نقشهای اجرایی را نیز واگذار کند. او گفت: این وزارتخانه باید سیاستگذاری و حمایت کند و در جاهایی هم نظارت داشته باشد. صدور بخشنامههای زیاد در بخش گردشگری در عمل بستن دست و پای بخش خصوصی است.
به عقیده او تنها دلیل وزارتخانه شدن این سازمان با وجود مخالفت همه کارشناسان تنها این بود که در تسلط مجلس باشد و رئیس جمهور نتواند مسیر و مسئولان آن را انتخاب کند، در حالی که کارکرد این سازمان بالاتر از وزارتخانه است. مثل سازمان محیط زیست که قدرتش از همه وزارتخانهها بیشتر است.
دبیر سابق کانون ملی هماهنگی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری معتقد است که احیای کانون ملی هماهنگی گردشگری میتواند راهکار مهمی باشد چرا که قانون دارد و مصوبات آن حکم مصوبات هیأت وزیران است. اما از سوی مدیران گردشگری وزارتخانه مورد بی توجهی قرار گرفت چرا که تصورمی کردند قدرت آنها زیر سوال میرود.
این کارشناس گردشگری دو راه را برای برون رفت از وضعیت پیچیده وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پیشنهاد داد و گفت: راه نخست این است که قوانین اصلاح و سه سازمان مستقل زیر نظر یک وزارتخانه واحد تشکیل شود که هرکدام رئیس، تشکیلات و ساختار مجزا و عملکرد مستقل خودش را داشته باشد و راه دوم این است که سرانجام این ادغام را عملیاتی کنیم. در چارت تشکیلاتی که من نوشتم نه از میراث نه از گردشگری و نه از صنایع دستی به عنوان معاونت یاد شده بود. چند معاونت مشترک بود برای همه، مثل معاونت پژوهش، معاونت توسعه و پشتیبانی و معاونت تبلیغات و بازاریابی.
او در پیشنهاد به کسانی که وزارتخانه میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری را اداره میکنند، گفت: باید اول خودشان موضوع را بشناسند، اگر قرار است تحولی ایجاد کنند. میراث فرهنگی بخش ماندگاری است که اگر ضربه بخورد قابل جبران نیست و کاملا شکننده و حساس است ما اگر نگاه ملی داریم باید به حفظ میراث فرهنگی و به دنبال آن توسعه گردشگری کمک کنیم. این وزارتخانه هم از قالب مجری باید خارج و سیاستگذار شود. چابک سازی کند و جنبه حمایتی داشته باشد. باید به یک زبان مشترک برای مفاهمه رسید، شاید برای مدیران فعلی اجماع و تعریف ملی اکنونی برسیم. گفتگوی بین بخشی باید وجود داشته باشد همینطور امکان گفتگو و جمع کردن اندیشهها و جدا از تعاریف جهانی باید به یک تعریف بومی و زیر تعریفهای آن رسید تا بتوان به راهکار دست پیدا کرد.
مشاور اسبق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور از اهمیت صنایع دستی نیز گفت و یادآور شد: در ایران 10 میلیون نفر از راه صنایع دستی ارتزاق میکنند و دو و نیم میلیون نفر به صنایع دستی اشتغال دارند. اما گردش مالی زیادی در آن اتفاق نیفتاده است و نیاز به سیاست گذاری کلان دارد.
او همچنین با افزایش بودجه در وزارت میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری مخالف است چرا که میگوید بودجه زیاد یعنی استخدام نیروهای بیشتر. امامی گفت: اگر میخواهند گردشگری رونق گیرد، بودجه این وزارتخانه را به وزارتهای مرتبط دیگر چون مسکن و شهرسازی و وزارت کشور و غیره اختصاص دهند اما با نظر وزیر میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری هزینه شود.