بازخوانی دو سند از وزارت خارجه آمریکا در کودتای 28 مرداد و همدستی با انگلیس
در بخشی از اسناد وزارت خارجه آمریکا در ماجرای کودتای 28 مرداد آمده است: هدف واقعی ما باید تلاش به وصول راه حل و در عین حال حفظ آبروی انگلیسیها باشد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، سید امیر مکی پژوهشگر تاریخ معاصر در یادداشتی بمناسبت سالگرد کودتای 28 مرداد، به بررسی نحوه حضور آمریکا در منطقه و دستدرازی به منافع ملی ایران و همچنین تلاشهای آنها در ماجرای کودتای 28 مرداد با تکیه بر اسناد وزارت خارجه آمریکا پرداخته است.
"شاه به کِنِدی گفت من عامل اجرایی آمریکا هستم" 70 سال چالش خاندان پهلوی در برابر کودتای 28 مرداد / سؤالی که پدر و پسر هیچگاه پاسخ ندادند!متن یادداشت آقای مکی به شرح زیر است:
بر خلاف گفته بسیاری از تحلیلگران و صاحبان اندیشه در خصوص وقوع کودتای 28 مرداد و پیوستن آمریکا به اجرای عملیاتی آن واقعه، باید به این نکته توجه داشت که از ابتدای ایجاد دولت ملی مصدق اسناد و مدارک موجود درباره دخالتهای سازمان یافته آمریکا در ایران بیانگر مطالبی دیگر است؛ آنچه که پر واضح است مداخله آشکار ایالات متحده آمریکا از سال 1330 در لایههای مختلف سیاستهای نفتی ایران شروع شد و تلاشهای فوق محرمانهای در جهت نظارت وحتی هجوم در روند تشکیلات طبقاتی سیاسی ایران از ماههای ابتدایی سال 1319 آغاز کرده بود.
در واقع آمریکا پس از اشغال ایران در شهریور 20 و شروع جنگ سرد، شکل عملیاتی تری را ایفا کرد که در فاز اول حضور بلامنازع خود و هم پیمانانش و سپس تجسس و نفوذ محرمانه سیاست استعماری اش بر اساس پروتکل پنج گانه طراحی شد:
نخست؛ تشکیل شبکههایی در میان عشایر و ایلات جنوب که در صورت اشغال ایران توسط شوروی به جنگهای چریکی مبادرت کنند؛ دوم، ایجاد محورهای گریز و رهائی به منظور استفاده از آن ها در یک جنگ طولانی؛ سوم، عملیات برون مرزی جاسوسی و خرابکاری در داخل خاک شوروی، با استفاده از عناصر ارامنه، آذربایجانی و دیگر اقوامی که در دو سوی مرزهای ایران و شوروی زندگی میکردند؛ چهارم، عملیات جاسوسی و ضد جاسوسی بمنظور نظارت و مقابله با فعالیتهای شوروی در ایران. پنجم، اجرای یک سلسله عملیات با نام رمز بدامن (Bedamn) که بطور رسمی از سال 1327 شمسی اجرایی شد که در عمل شاخههای اصلی آن در عمق نفوذ راهبردی در ایران زیر نظر سازمان سیا شکل گرفتند و بودجهای معادل یک میلیون دلار در سال را به خود اختصاص دادند.
نیروهای آمریکا و انگلستان و شوروی در شهریور 1320 وارد ایران شدند
آمریکا با این روش در بیرون از مرزهای خود، هم به مهار دشمن قدیمی یعنی شوروی میپرداخت و هم به دنبال ایجاد فضایی مناسب جهت سهیم شدن در منافع منابع نفتی ایران بود و با زیر ساختی استوار، گام در میدانی گذاشت که نخست بتواند متحد قدیمیاش یعنی انگلستان را در کنارخود داشته و هم در فکر شکست برداشت انحصاری انگلیس از بازار نفت ایران باشد.
با سپری شدن زمان و حدوث اتحاد یکپارچه مردم تخت فرماندهی رهبران نهضت ملی نفت، فضای سیاسی داخلی شکلی نو به خود گرفت و پس از ملی شدن نفت و اجرای عملیات خلع ید، اتفاقات دیگری رقم خورد آنچنانکه دولتین انگلیس و آمریکا طراحی و تعریف عملیات کودتا را در دستور کار خود با اولویت اول قراردادند؛ با توجه به شواهد و قرائن موجود و همچنین اعترافات مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت آمریکا در مارس سال 2000 میلادی به دست داشتن در کودتای 28 مرداد بر ضد دولت ملی مصدق، گواهی بر این ادعاست که بدون مساعدت استراتژیک، راهبردی، عملیاتی و تامین مالی قابل ملاحظه آمریکا، موفقیت در انجام کودتا با مقتضیات زمانی و مکانی آن روزگار و با آن شیوه اجرایی، قطعا امکان پذیر نبود.
مقامات رسمی ایالات متحده، کودتای مزبور را طرحریزی و رهبری کردند و عوامل نفوذی انگلوفیل داخلی و همچنین مزدوران ایرانی انگلیسی با رخنه در میان هواداران رهبران اصلی نهضت و ایجاد شکاف تعریف شده محسوس و با شگردی خاص به تخریب هستههای اصلی محور مقاومت نهضت پرداختند تا جائی که نه تنها فضای رسانهای کشور را به صورت دوقطبی محض تبدیل کرده بلکه با تامین و ارتزاق منابع مالی وارداتی، فضای ملتهب اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را ایجاد کردند تا به هدف غائی خود که همان نابودی دولت ملی مصدق بودند، دست یابند.
سرمقاله روزنامه تایمز لندن پس از قیام ملی سی تیر، نشاندهنده هدفگذاری دراز مدت است: «مراجعت آقای دکتر مصدق به کار خود برای ملت ایران گران تمام خواهد شد ولی گوش ایرانیان اهمیت به این نمیدهد که ریاست وزارتی معظم له، برای آنها چند تمام میشود!»
در سرمقاله نیویورک تایمز آمریکا در مطلبی برای حمایت بی چون و چرا از قوام السلطنه نوشته بودند: «فقط قوام السلطنه مرد این میدان است.»
در اسناد روابط خارجی آمریکا که در سال 1989 از طرف موسسه انتشارات دولتی ایالات متحده در واشنگتن منتشر شده است مطالبی بسیار جذاب و خواندنی و در واقع کاملا سری چنین نوشته شده بود:
«سند شماره 9 - 17 مارس 1951- (26/12/1329) سند محرمانه، فوری
از وزارت خارجه آمریکا به سفارت آمریکا در ایران
........... در حالی که ایالات متحده بطورکلی با ملی کردن نفت موافق نیست ولی حق دولتهای مستقل را در مبادرت به چنین اقدامی به رسمیت میشناسد، مشروط بر آنکه غرامت منصفانه و فوری پرداخت گردد ولی این سیاست نبایستی در خارج تبلیغ شود، زیرا ممکن است دولتهای خارجی را به این امر تشویق کند!»
«سند شماره 318 - 11 مارس 1953- (20/12/133) - بکلی سری
صورتجلسه مذاکرات یکصدوسی و ششمین نشست شورای امنیت ملی واشنگتن
... آقای دالس وزیر خارجه پاسخ داد که ما قبلا زحمت این کار را به خود دادهایم، البته اگر انگلیسیها بکلی از ایران اخراج و از مذاکرات محرم نشده بودند، شاید دشوار نبود بتوان با ایران کنارآمد ولی دولت انگلیس عمیقا درگیر و نگران حفظ آبروی خود است!»
در بخش دیگری از این سند آمده است: «به عقیده وزیر خارجه ما باید به نحوی تبدیل به شریک ارشد انگلیسی ها در منطقه خاورمیانه باشیم و در این چارچوب عمل کنیم. آقای ویلسون موافقت خود را اظهار داشت و گفت هدف واقعی ما باید تلاش به وصول راه حل و در عین حال حفظ آبروی انگلیسیها باشد.»
در نهایت حاصل توافق دولت آمریکا و انگلستان، اقدام مشترک کودتای 28 مرداد 32 و انعقاد قرارداد کنسرسیوم نفت بود.