دوشنبه 16 مهر 1403

با رسیدن انسان به مقام «رضا» چه چیزی نصیب او می شود؟

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
با رسیدن انسان به مقام «رضا» چه چیزی نصیب او می شود؟

طلاب باید زبانهای زنده دنیا را بدانند و دانستن حداقل یک زبان زنده از زبانهای موجود دنیا، جزو چیزهایی است که برای طلاب علوم دینی لازم و ابزار حتمی کار است.

به گزارش مشرق، بعد از قرآن کریم، حدیث دومین منبع و سند دین شناسی و تعیین کننده راه سعادت انسان‌ها است. تکیه بر این منبع حیات بخش در برخی حوزه‌های دین پژوهی همچون فقه و بخش‌هایی از اخلاق بیشتر و گسترده‌تر است؛ زیرا اصول این دانش‌ها در قرآن به اجمال و اشاره آمده و تفصیل آن را باید در حدیث یافت.

حضرت آیت الله خامنه ای همواره در ابتدای درس خارج فقه خود که تا پیش از کرونا، چندین سال منظم برگزار گردید به قرائت و تبیین و شرح یک حدیث می‌پرداختند. احادیثی که با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است و شرح حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر احادیث نیز حاوی نکات نو و کاربردی در سبک زندگی اسلامی است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه 1378/06/28 با استناد به روایتی از پیامبر اکرم (ص) به تبیین توصیه حضرت درباره تلاش تام و تمام می‌پردازند که در ادامه فیلم و متن این جلسه تقدیم مخاطبان می‌شود:

من وصیه النبی بامیرالمؤمنین علیهماالسلام: «یا علی ان من الیقین»؛ از مراتب یقین یکی این است که «ان لا ترضی احدا بسخط اللَه و لا تحمد احدا بما اتاک اللَه»؛ آنچه را که خدا به تو عنایت کرده، دیگری را منعم آن نعمت ندانی و او را به‌خاطر آن نعمت حمد نکنی. «ولا تذم احدا علی مالم یؤتک اللَه»؛ چیزی هم که خدای متعال از تو باز داشته و به تو نداده، تقصیر آن را گردن دیگری نیندازی و به‌خاطر آنچه که خدا به تو نداده، کسی را مذمت نکنی. «فان الرزق لا یجره حرص و حریص»؛ هیچ حرصی از سوی هیچ حریصی نمی‌تواند رزق را به‌سوی او بکشاند. «و لا تصرفه کراهه کاره»؛ همچنان که کراهت هیچ کارهی هم نمی‌تواند رزق را از کسی باز بدارد. «ان‌اللَه بحکمه و فضله» - حُکم شاید به معنای حکمت و تدبیر الهی باشد - با حکم و فضل خود: «جعل الرَوح والفرح فیالیقین و الرضاء» - رَوح به معنای بهجت، سُرور، آسایش و آرامش - خدای متعال آرامش زندگی و فرح و سُرور را در یقین و رضا قرار داده است. اگر انسان از حالت ریب و تردید و تزلزل روحی و اعتراض و نارضایی نسبت به همه حوادث زندگی خود خارج شد و به مقام رضا رسید، خدای متعال رَوح و فرح - یعنی آرامش - را به او عنایت خواهد کرد. «و جعل الهم و الحزن فی الشک و السخط»(1)؛ متقابلاً خدای متعال، هم و حزن و اندوه و امثال اینها را، در شک - یعنی ضدیقین، حالت دودلی و تردید - و سخط - یعنی خشمگین بودن از همه حوادث - قرار داده است. چنین انسانی، اگر خدا نیکیای به او دهد، خشمگین است که چرا بیشتر نداد؛ اگر بدیای به او قسمت کند، خشمگین است که چرا متوجه او شد! برای رسیدن به رَوح و فرح، بایستی انسان دنبال یقین و رضا بگردد: در این بازار اگر سودی است؛ درویش خرسند است / الهی منعمم گردان به درویشی و خرسندی. البته مراد، درویشِ مصطلح نیست.

امروز قبل از آن که بحث فقهی خودمان را شروع کنیم، به‌مناسبت این که شروع حوزه درسی ما و شروع حوزه‌های درسی در قم و سایر حوزه‌های علمیه است، به نظر رسید که چند جمله‌ای درباره مسائل مربوط به حوزه و مسائل مربوط به ما طلبه‌ها - آنچه که به نظر حائز اهمیت است - عرض کنم:

این‌طور به نظر می‌رسد که هرچه اهمیت دین در دنیا بیشتر می‌شود، اهمیت حوزه‌ها هم بیشتر می‌گردد. امروز دین در مرکز توجهات جهانی قرار دارد. امروز برای سیاسیون، متفکران، متخصصان مسائل و علوم اجتماعی و بسیاری از توده‌های مردم - بخصوص جوانان - در بسیاری از نقاط عالم و به‌طور خاص در کشورهای اسلامی، دینِ مورد توجه، اسلام شریف و احکام مقدس اسلامی است. یقیناً بخش عمده از حادثه‌ای که برخلاف انتظار و برخلاف طبیعت جریان عادی جهانی در یکی، دو دهه اخیر به‌وجود آمده است، مربوط به پیروزی دین و اسلام در این کشور و تشکیل نظام اسلامی است. لذاست که امروز مطالعات بر روی دین در سرتاسر دنیا، از جنبه سیاسی دین جدا نیست؛ دین را مجرد از تأثیر سیاسی آن نگاه نمی‌کنند و موضعگیری‌ها بر این اساس است؛ همچنان که دل‌هایی که متوجه دین شده است - مثل جوانان و نسل‌های نوخاسته دنیای اسلام و بعضی از مناطق دیگر عالم - دنبال دینِ مجرد از حضور سیاسی و اجتماعی نیست.

ما امروز تقریباً در مرکز این توجهات جهانی قرار داریم. می‌شود این‌طور گفت که اسلام و به‌طور ویژه جمهوری اسلامی، در مرکز این توجهات قرار دارد. شاید می‌شنوید و یا اطلاع دارید که سمینارهای تخصصی و علمیِ جهانی با گرایشهای مختلف در اطراف دنیا - بخصوص در کشورهایی که با اسلام و با جمهوری اسلامی برخورد دوستانه‌ای ندارند - برای بررسی این پدیده تشکیل می‌شود. این، اهمیت چنین قضیه‌ای را نشان می‌دهد.

ما امروز به عنوان کسانی که وابسته به حوزه‌های علمیه هستیم، با توجه به این پدیده جهانی، بایستی درباره رفتار علمی خودمان در مباحث اسلامی، یک فکر و حرکت و خیزش تازه را پیریزی و طراحی کنیم. وقتی مشاهده می‌کنیم دانشی که براساس آن این حرکت سیاسی به‌وجود آمده - یعنی معارف اسلامی، علوم اسلامی، کلام اسلامی، فقه اسلامی - امروز این همه مورد توجه محافل علمی و سیاسی دنیاست، ما بایستی بیشتر به فکر باشیم؛ بیشتر دقت کنیم و اهمیت کار خودمان را به‌عنوان صاحب نظران دینی و علمای دین، ارزیابیِ تازه‌تری کنیم.

امروز روزی نیست که ما به‌نام دین و از زبان دین بتوانیم سخنی را بگوییم که سست باشد، یا هدفی را ترسیم کنیم که نتوانیم آن را از معارف اسلامی استخراج نمائیم، یا در نقطه مقابل نسبت به آنچه که جزو اهداف دینی و مسائل مهم فقهی یا کلامی است، بیتفاوت بمانیم. هیچ لزومی ندارد که ما برای پیگیریِ این راهِ تازه، به چیزی غیر از غیرت علمی متشبث شویم. اگر ما به همان اندازه‌ای که هر عالمی به آنچه که مورد توجه علمی اوست، گرایش عالمانه دارد، نسبت به مباحث اسلامی - منهای اعتقاد، ایمان، وظیفه و مسؤولیت دینی - همین غیرت عالمانه و همین احساس وابستگی و تعلق نسبت به آن چیزی را که برای آن کار علمی می‌کنیم و به آن اعتقاد علمی داریم، داشته باشیم و تنها انگیزه به حساب بیاوریم برای آنچه که از اسلام می‌فهمیم و برای اسلام و به‌نام اسلام ترویج می‌کنیم و برای آن حسابِ تازه‌ای باز می‌کنیم، کافی است.

بلاشک مرکز این توجهات و تحقیقات علمی، حوزه‌های علمیه است. نه این که کسانی که خارج از حوزه‌های علمیه‌اند، حق ندارند درباره مسائل اسلامی فکر کنند؛ بحثِ حق نیست؛ بحثِ این است که برای این تحقیق، ابزار و وسایل لازم در غیر حوزه‌های علمیه فراهم نیست. هرکسی حق دارد پزشک شود؛ اما برای پزشک شدن باید به دانشکده پزشکی رفت. نمی‌شود در جایی که استاد و علم و آزمایشگاه و معلم و آگاه به فن وجود ندارد، ما دنبال دانش برویم. جای فهمِ دین، جای تأمل در دین، جای غور علمی در مسائل دینی در حد تخصص، حوزه‌های علمیه است. البته ممکن است هرکسی در حد پایین‌تر از تخصص، آگاهی‌هایی داشته باشد؛ اما برای متخصص شدن، باید به حوزه‌های علمیه و نزد متخصصان علمی رفت و به آنان متوسل شد و از آنان خواست و از آنان فراگرفت.

حوزه علمیه متقابلاً بایستی پاسخگو باشد. امروز اهمیت حوزه‌های علمی فقط در این نیست که می‌توانند و میباید تبلیغ دین بکنند - که البته این یکی از وظایف مهم و عمده است - بلکه اهمیت بیشتر از آن، یالااقل معادل اهمیت تبلیغ، اهمیت آموزش علمی و فنی و مبانی و معارف دینی است؛ اعم از فقهش، یا کلامش، یا فلسفه‌اش، یا بقیه علومی که احتیاج دارد در درجه بعد قرار گیرد. لذا اهمیت حوزه‌ها و اهمیت علمای دین و مدرسین علوم دینی و اهمیت کار و تلاشی که طلبه علوم دینی می‌کند، روزافزون است. البته در این زمینه که چه مباحثی را باید در حوزه‌ها اصل دانست، ما بارها مطالبی عرض کرده‌ایم؛ حالا هم عرض می‌کنیم: رشته‌های اصلی در حوزه‌های علمیه، به ترتیب، اول فقه است؛ دوم کلام است؛ و سپس فلسفه است. فقه، ستون فقرات حوزه‌های علمیه است؛ علم کلام، جزو پایه‌های حوزه‌های علمیه است؛ فلسفه، جزو لوازم حتمی حوزه‌های علمیه است. بایستی مدرسینِ خوب و کارآمد و طلاب علاقه‌مند و جوینده، این سه علم را بیاموزند و حوزه‌ها در این زمینه، گرم و پیونده و فعال و با نشاط حرکت کنند. در عین حال به اینها نمی‌شود اکتفا کرد؛ اینها فنون اصلی است؛ در کنار اینها علوم دیگری هست که باید با آنها آشنا شد: باید با تفسیر آشنا شد؛ علم اصول که در کنار فقه، به‌عنوان مقدمه لازم، به‌جای خود محفوظ است. باید با علوم گوناگونی مثل حدیث و رجال و آنچه که مربوط به مقدمات فهم کتاب و سنت است، آشنا شد. علاوه بر اینها باید با فنون تبلیغ دین آشنا شد.

امروز تبلیغ دین، یک رشته علمی است. علوم ارتباطات که امروز در دانشگاه‌های دنیا برای آن کار و تلاش می‌کنند، در حقیقت شیوه‌های ارتباطگیری تبلیغی است. ما به طور سنتی روش‌هایی برای ارتباطگیری با مخاطبان خودمان داریم که روش‌های خوبی هم هست؛ لیکن به هیچ وجه کافی نیست. نمی‌خواهم توصیه کنم که طلاب بروند یک دوره علوم ارتباطات ببینند؛ بلکه می‌خواهم مؤکداً توصیه کنم که کارگردانان اصلی و طراحان حوزه علمیه، با توجه به نتایج علوم ارتباطات، کارهای خودشان را برنامه‌ریزی کنند و بخشی از مباحثی از این علوم را که مورد نیاز حوزه است، به درجات مختلف در اختیار کسانی که به آن احتیاج دارند - بخصوص کسانی که در زمینه تبلیغ برنامه‌ریزی و کار می‌کنند - بگذارند.

آشنایی با جریان‌های فکری عالم، از جمله مقولاتی است که در حوزه‌ها لازم و ضروری است؛ بدون آن، آنچه را که برای تبلیغ تصمیم می‌گیریم و عمل می‌کنیم، نمی‌توانیم اطمینان داشته باشیم که بجا واقع خواهد شد. اگر مخاطبان خودمان را انتخاب نکنیم و آنها را نشناسیم و جریان‌های فکری محیط بر آنها را نشناسیم، ممکن است چیزی بگوییم که در ذهنشان قرار ندارد و مورد استفهام و استبصارشان نیست؛ یعنی کار بیهوده‌ای انجام داده‌ایم! مخاطبان را باید شناخت و آنها را انتخاب کرد. ایبسا کسانی می‌توانند با مخاطبان خاصی ارتباط بگیرند؛ کسان دیگری هم می‌توانند با مخاطبان دیگری ارتباط بگیرند. مخاطب را بایستی انتخاب کرد؛ دستگاه‌های مدیریتی حوزه علمیه، در این زمینه‌ها بایستی فعالیت و نشاط و برنامه‌ریزی داشته باشند. مخاطبان و استفهامها و جریان‌های فکری حاکم بر آنها را باید شناخت. امروز مباحث و شبهه‌های جدید و حرفهای تازه‌ای در دنیا مطرح است؛ بعضی از آنها هم دارای پایه‌های علمی یا شبه علمی است. آن کسی که می‌خواهد دین را تبلیغ کند، نظر دین را بیان کند، یا به تعبیری از دین دفاع کند - همیشه هم دفاع نیست؛ گاهی تبیین است - او بایستی بداند که این جریان‌های فکری و این حرفهای تازه در دنیا چیست. این شناخت، برای حوزه‌های ما لازم است.

البته طلاب باید زبانهای زنده دنیا را هم بدانند و دانستن حداقل یک زبان زنده از زبانهای موجود دنیا، جزو چیزهایی است که برای طلاب علوم دینی لازم و ابزار حتمی کار است. این هم بایستی در حوزه رواج پیدا کند. خوشبختانه طلاب غالباً جوان هستند و قدرت فراگیری زبان در آنها زیاد است؛ این کار باید ان‌شاءاللَه در حوزه‌ها رواج پیدا کند.

بحث معنویت و قداست هم بحث مهمی است. فرق اصلی ما با بقیه کسانی که مدعایی در عالم دارند، در همین هدف مقدس است. ما می‌خواهیم برای خدا، برای دین خدا، برای رضای خدا و برای اِعلای کلمهاللَه تلاش کنیم. از آن وقتی که درس خواندن را شروع می‌کنیم، تا آن وقتی که تبلیغ می‌کنیم، تا آن وقتی که تدریس می‌کنیم، تا آن وقتی که سِمتی را در حوزه و یا در خارج از حوزه متصدی می‌شویم، تلاش و فعالیت می‌کنیم - چه فعالیت سیاسی، چه فعالیت اجتماعی، چه فعالیت علمی هدفمان باید این باشد. این، آن چیزی است که می‌تواند ما را موفق کند و سخن ما را دلنشین و مؤثر نماید؛ این را بایستی برای خودمان حتم و فرض بدانیم.

البته امروز که من با شما حرف میزنم، در همه این زمینه‌هایی که گفته شد، کارهای زیادی در حوزه‌ها - بخصوص حوزه مبارک قم - انجام گرفته است. فاصله بین امروز با چند سال قبل، فاصله قابل توجهی است؛ درس اخلاق هست، درس تفسیرِ خوب هست، درس فلسفه خوب هست، تبلیغ هست، کلام هست، مجلات علمیِ تخصصی هست. این چیزهایی که ما به آنها توصیه می‌کردیم و به‌عنوان آرزو مطرح می‌کردیم، بتدریج در حال تحقق پیدا کردن است. این هم دلیل بر آن است که آنچه ما به‌عنوان آرزو مطرح می‌کنیم، آرزویی خام و دست نیافتنی نیست؛ بدون چندان سرمایه‌گذاریای، بدون چندان تلاشی، با همت عده‌ای که بخواهند همت کنند، همه‌ی این کارها عملی است؛ کما این که بحمداللَه امروز ملاحظه می‌کنید در قم - در درجه اول - و بعضی حوزه‌های دیگر اینها عملی شده است. همه آن کارهای بزرگی که فکر می‌کنیم برای حوزه لازم است، قابل عمل و قابل تحقق است؛ به شرطی که من و شما همت داشته باشیم.

والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته

1) تحف‌العقول، ص 6