سه‌شنبه 11 آذر 1404

بحران بی برقی 1404، گذر از شهر آشوب به سکوی توسعه

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
بحران بی برقی 1404، گذر از شهر آشوب به سکوی توسعه

تابستان 1404، نه فقط یک فصل گرم، که آزمونی سخت برای مدیریت انرژی ایران بود. تصویر کارگاه‌های صنعتی تعطیل شده در شهرک‌های صنعتی اطراف تهران، کرمان و اصفهان، تنها بخش آشکار یک حساب‌نشده بزرگ بود.

پشت آمار رسمی «ناترازی 24 هزار مگاواتی»، دو دسته خسارت پنهان و پیدا نهفته بود: خسارت‌های پیدا شامل تعطیلی خطوط تولید، کاهش رشد اقتصادی و نارضایتی عمومی می‌شد. اما خسارت‌های پنهان عمیق‌تر بودند: فرسایش روزانه اعتماد اجتماعی، از دست دادن بازارهای صادراتی به دلیل عدم توانایی در تأمین برق پایدار برای صنایع، و فرسایش فیزیکی شبکه برق تحت فشارهای خارج از ظرفیت. این بحران، یک پیام روشن داشت: مدل سنتی «مدیریت کمبود» دیگر پاسخگو نیست.

هزینه ماندن در بحران در مقابل سرمایه‌گذاری برای خروج

برای درک ابعاد فاجعه، یک محاسبه سرانگشتی کافی است. بر اساس برآوردهای صنعتی، هر ساعت خاموشی برنامه‌ریزی شده برای بخش مولد، ده‌ها میلیارد تومان مستقیم و غیرمستقیم به اقتصاد کشور آسیب می‌زند. جمع این رقم در طول یک تابستان، به رقمی در حدود ده‌ها هزار میلیارد تومان می‌رسد. این، هزینه سنگین «هیچ کاری نکردن» است.

حال، بهای یک راه‌حل بنیادین چقدر است؟ حجم سرمایه‌گذاری مورد نیاز برای احداث 5000 مگاوات نیروگاه خورشیدی همراه با 2000 مگاوات سیستم ذخیره‌ساز مقیاس بزرگ (مانند فناوری هوای مایع)، رقمی در حدود چند ده هزار میلیارد تومان برآورد می‌شود. این رقم که می‌تواند در قالب مشارکت عمومی - خصوصی و در بازه‌ای چندساله تأمین شود، نه تنها از هزینه‌های سالانه بحران کمتر است، بلکه یک دارایی مولد ملی ایجاد می‌کند. این سرمایه‌گذاری، برخلاف هزینه‌کرد برای جبران خسارات، بازدهی دارد و کشور را تا مدت ها از دام این بحران دور می‌کند.

تبدیل این تهدید به فرصت، نیازمند یک نقشه راه مبتنی بر چهار ستون تحول است:

تحول فناورانه یا خروج از عصر بنزین و گاز

دال محوری این ستون را می توان گذار از «مدیریت کمبود» به «هوشمندسازی وفور» نامید. به عبارت دیگر راه‌حل این بحران، نه ساخت نیروگاه‌های گازی بیشتر بلکه ایجاد اکوسیستمی یکپارچه است، در این اکوسیستم توسعه تولید پراکنده خورشیدی در کنار ذخیره‌سازهای مقیاس بزرگ مانند فناوری هوای مایع (LAES) و تجهیز شبکه به هوشمندی صورت می گیرد، این مدل، حتی مصرف‌کننده خانگی را به یک «تولیدکننده - مصرف‌کننده» تبدیل می‌کند و انعطاف شبکه را به شدت افزایش می‌دهد.

تحول اقتصادی؛ بازار به جای یارانه

قیمت‌های دستوری و یارانه‌های پنهان، پیام درستی به بازار نمی‌دهند، پس دومین ستون بر بازطراحی بازار برق برای جذب سرمایه خصوصی استوار است. باید مدل‌های درآمدی جدیدی تعریف کرد که در آن، خدمات باارزشی مانند ذخیره‌سازی انرژی، پایداری فرکانس شبکه و پیک‌سابی، قیمت واقعی خود را پیدا کنند. این امر، سرمایه‌های راکد را به سمت پروژه‌های مولد انرژی هدایت خواهد کرد.

میم گمشده؛ تحول در دولت

در این ستون دولت باید نقش جدیدی را بپذیرد چرا که دولت باید راهنما باشد و نه کارفرما، به بیان ساه تر دولت ها باید «تنظیم‌گر و ناظر» باشند و از شکل دولت «تولیدکننده و قیمت‌گذار» خارج شوند، این تحول با تعریف قراردادهای بلندمدت، شفاف و باپشتوانه خرید برق (PPA)، تسهیل صدور مجوزها و ایجاد ثبات و اطمینان برای سرمایه‌گذاران محقق می‌شود. در این راهکار کاهش ریسک سرمایه‌گذاری، شتاب اجرای پروژه‌ها را به همراه خواهد داشت.

تحول صنعتی - اجتماعی؛ گذار به کارگاه فناوری انرژی

بحران برق را باید به فرصتی برای اشتغال پیشرفته تبدیل کرد. سرمایه‌گذاری در فناوری‌های جدید، زنجیره تأمین وسیعی ایجاد می‌کند؛ از ساخت پنل‌های خورشیدی و مخازن ذخیره‌ساز گرفته تا توسعه نرم‌افزارهای مدیریت شبکه. این ستون، به ایجاد اشتغال مولد، کاهش وابستگی و در نهایت تقویت توان صادرات فناوری منجر خواهد شد.

از گذرگاه بحران تا سکوی جهش

بحران برق 1404 باید به عنوان آخرین زنگ بیدارباش در حکمرانی انرژی ایران ثبت شود. این بحران نشان داد که ادامه مسیر گذشته، تنها عمق شکاف را بیشتر خواهد کرد. در مقابل، سرمایه‌گذاری هوشمندانه و جسورانه در یک تحول چهارستونه، کم‌هزینه‌ترین و عاقلانه‌ترین راه نجات است. اگر امروز دست به کار شویم، فردا می‌توانیم نه تنها از «شهر آشوب» خاموشی‌ها عبور کنیم، بلکه بر سکوی توسعه‌ای بایستیم که برق پایدار، تنها یکی از پایه‌های آن است. این گذار، ایران را به کشوری با صنعت انرژی پیشرفته و بستری آماده برای جهش اقتصادی تبدیل خواهد کرد.

* روزنامه‌نگار