برای سالروز تولد فاطمه معتمدآریا و یک آرزو
«وقتی خشم طبیعت هم نمیتواند آدمها را وادار کند که با هم جنگ نکنند، فکر میکنی انگار انسان هنوز به تکامل نرسیده است؛ پس فقط باید صلح و آرامش خواست» و این آرزوی فاطمه معتمدآریا در سالروز تولدش است.
به گزارش ایسنا، امروز هفتم آبانماه سالروز تولد یکی از بازیگرهای سرشناس ایران است که نه فقط در بازیگری در فیلمها و تئاترهای زیاد و کسب جایزههای مختلف داخلی و خارجی رکوردار است بلکه یکی از سرآمدها در ممنوعالکاری و توقیف آثارش است.
فاطمه یا آنطور که دوستان و همکارانش خطاب میکنند، سیمین معتمدآریا در طول حدود چهار دهه فعالیت هنری آثار ماندگاری را بویژه در تاریخ سینمای ایران ثبت کرده و اینها همه، جدا از فعالیتهای انساندوستانهای بوده و که او چه در روزهایی که مشغول کار بوده و چه زمانی که ممنوعالکارش کردند، انجام داده است. او در سالروز تولدش و در آستانه 60 سالگی برای همه مردم جهان صلح و آرامش میخواهد آن هم در حالی که حتی خشم طبیعت نمیتواند آدمها را وادار کند که جنگ نکنند.
او میگوید، اصلا نیازی به جنگ نیست چون غیر از عدهای سودجو کسی بهرهای از آن نمیبرد. در این دوران خیلی سخت وقتی میشنوی که جنگ قرهباغ و ارمنستان دوباره شروع شده با خود فکر میکنی انگار انسان به تکامل نرسیده است. به همین دلیل تنها چیزی که در این دوران برای همه باید آرزو کرد سلامتی و صلح و آرامش است.
معتمدآریا همیشه و در هر مراسمی که بوده از صلح و آرامش و دوستی گفته، چه زمانی که امکان فعالیت نداشت و چه زمانی که پس از چند سال اجازه کار پیدا کرد و در همین راستا بود که فعالیتهایی خارج از حیطه کاری خودش از جمله "سفیر حسن نیت سازمان ملل" را هم برعهده داشته است.
اما او که سابقه داوری در جشنوارههای زیاد و مهم خارجی دنیا مثل ونیز را هم داشته، فعالتیش در داخل کشور پر فراز و نشیب بوده است.
همسرش احمد حامد در یک نمونه از آنچه در طول سالها معتمدآریا با آن مواجه شده یعنی فعالیت نکردن در بازیگری، درگفتوگویی بیان کرده است: «در تمام موارد ممنوعالکاری، چیزی که بیش از همه مرا آزار میداد بی عدالتی، دروغ و ظلم در مورد کسی بود که میدانستم و میدانم روح ظریف و شکنندهای دارد و تا چه حد صادقانه برای حضور اندیشمندانه نقش زن در سینما زحمت کشیده است. اوایل که در زمینه ممنوع الکاری ایشان حرفهای نشده بودم کاغذ و قلم بر میداشتم و به نیت این یا آن مسئول نامه مینوشتم و سعی میکردم اتهامات بی اساس و توهینهای آزار دهنده را جواب دهم و بگویم که مثلا فلان عکس در فلان جای خصوصی برداشته شده و فلان حرف را ایشان نگفتهاند و... البته این نامهها غالبا به دستشان نمیرسید؛ یعنی ارسال نمیکردم. بعدتر که حرفهای شدم حس کردم که انگار تعمد و ارادهای وجود دارد برای اینکه سینما از تفکر و اندیشه ورزی دور شود و بدتر از این احساس کردم که طرح چنین موضوعاتی بی ارزش و تحریف و نسبت دادن حرفهایی مثل تاسف معتمدآریا از حذف سکس و خشونت در سینما، از سر دلسوزی برای سینمای متفکر و اصیل نیست؛ شاید تفکری است که دوست دارد امثال ایشان واقعا حرفها را زده باشند تا او را هم در مجموعه سینمای مورد علاقه خود، یعنی سینمای مبتذل و فاقد تفکر و اندیشه و بی اعتبار نزد مردم قرار دهند. البته میدانم در مورد ایشان موفق نبودند ولی در مورد من موفق شدند، چون نامه نویسی را تعطیل کردم و این تاثیر ممنوع الکاریها در زندگی ما بود.»
دوری از این سینمای مبتذل که حامد به آن اشاره کرده همیشه مورد تاکید معتمدآریا هم بوده است. او چند سال قبل در مراسم بزرگداشت خود گفته بود: وقتی یک نفر 20 و چند سال تلاش میکند از ابتذال به دور باشد طبیعی است وقتی آدمهای مبتذل بر سر کار بیایند دیگر جایی ندارد. من فقط در برابر این ابتذال ایستادم و طبیعتا از بابت آن خوشحالم. من دلخور نیستم که همیشه هر جا رفتم اولین کاری که با من در این سال ها کردند، این بوده که برایم توقف ایجاد کردند. اینها همه باعث رشد و جهش من شد.
نشست خبری نمایش خنکای ختم خاطرهبازیگر فیلمهای «ریحانه»، «مسافران» و «هنرپیشه» هنگام اجرای نمایش «خنکای ختم خاطره» هم با اشارهای دیگر به ابتذال و ممیزی تاکید کرده بود: آنچه آدم را ناراحت میکند، ممیزی نکردن ابتذال است. البته نمیخواهم نامی نامعقول روی هنر بگذارم ولی خوشحال میشوم اگر بشنوم جلوی بی خردی گرفته میشود یا جلوی بیفرهنگی گرفته شود.
بازیگر فیلمهای «روسری آبی» و «گیلانه» در آخرین مصاحبه خود با ایسنا هم گفته بود: سینمای مبتذل و بی مایه مشکلی با سانسور ندارد ضمن اینکه در این روزها نه تنها سانسور نمیشود که مورد حمایت هم قرار دارد. عناوین فیلمها، سلبریتیبازیهای دست چندم آمریکایی و جنجالهای سخیف در فضای مجازی نشان میدهد اینها مشکلی ندارند. راهشان باز و کاسبیشان داغ است. سانسور متوجه کسانی است که صاحب تفکر و اندیشه هستند و آنهایی مشکل دارند که میخواهند درد و واقعیتی را بیان کنند یا به شیوهای دیگر سخن بگویند. سانسور با اینها مشکل دارد. سانسور سعی میکند جلوی حرفهای تازه و نگاه و اندیشه متفاوت و بیان واقیعتها را بگیرد و من با این نوع سانسور مخالفم.
او با وجود آنکه همیشه با سانسور و عدم فعالیت مواجه بوده، اما هنوز در کارنامه کاری خود فیلم توقیفی دارد مثل «صد سال به اینسالها» که در بارهاش میگوید: در بین تمام فیلمهایم که در تکاپو هستند تا خود را از سانسور بیرون بکشند، یک فیلم زیبا و پر از تفاوت مثل «صد سال به این سالها» ساخته آقای سامان مقدم هم هست که بخاطر حرف یک نفر که معیار قضاوت فیلم شده، 14 سال است در دفتر تهیهکننده خاک میخورد، در حالی که میتوانستند و میتوانند و باید آن را نمایش دهند.
معتمدآریا که در فعالیتهای صنفی در خانه سینما هم پیشقدم بوده و مسولیت ریاست انجمن بازیگران را هم تجربه کرده است، مدتی قبل جایزه منشور طلایی کورش کبیر را به موزه سینمای ایران اهدا کرد که البته جوایز دیگری هم از او در موزه نگهداری میشود. در بخش مربوط به این بازیگر در موزه سینما گنجینهای ارزشمند از آثار و جوایزی همچون جایزه آمریکا (America's) از جشنواره بینالمللی فیلم مونترال برای فیلم «اینجا بدون من»، جایزه هنری لانگ لوا (Langloa) به خاطر تلاش در راستای ارتقا حرفه سینما و حفظ ارزشهای فرهنگی حرفه بازیگری و تعهد و حفظ حرمت روح سینما، جایزه بنیاد آیلکس (ILEX) برای برتری در سینمای ایران، چهار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن از دورههای مختلف جشنواره فیلم فجر قرار گرفته است.
انتهای پیام