برنامهریزی صحیح برای تولید؛ راز ساخت "فیلم اقتصادی" / تاکشو دقیقه نودی و نگارش فیلمنامه سر صحنه، مرگ جذابیت است!
امیر تاجیک مستندساز میگوید برای ساخت فیلم اقتصادی باید برنامهریزی صحیح برای تولید کرد؛ حتی استفاده از سلبریتیها نیز نمیتواند تضمینکننده موفقیت یک اثر داستانی باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در شرایطی که به واسطه افزایش نرخ ارز، افزایش دستمزد عوامل و دیگر دلایل، هزینه تولید فیلم و سریال افزایش چشمگیری داشته است، توجهات به سمت ساخت فیلمهای اقتصادی رفته است.
در همین جشنواره فیلم فجر امسال بود که بسیاری از تهیهکنندگان فیلمها از افزایش هزینههای تولید و عدم بازگشت آن طی فرآیند فروش گلایه کرده بودند و میگفتند که باید کاری کرد تا به سمت ساخت فیلمهای ارزان قیمتتر و اقتصادی رفت. نباید فراموش کرد که افزایش هزینههای تولید تبعات مهمی به همراه دارد که یکی از جدیترین آنها خارج شدن تهیهکنندگان مستقل از دور ساخت فیلم است.
به نظر میرسد برای حرکت به سمت ساخت فیلمهای ارزان قیمت و اقتصادی باید تکنیکهای جدید و روشهایی نویی را جایگزین روشهای سنتی و قدیمی کرد. البته طبیعی است که اهالی سینما و دستاندکاران این حوزه که به خوبی با فضای تولید آشنا هستند، میتوانند نظرات دقیقتر و کارشناسی تری بدهند. به همین دلیل سراغ یکی از تهیهکنندگان و مستندسازان رفتیم؛ امیر تاجیک مدیر اسبق شبکه مستند سیما که علاوه بر مسئولیت پیشین خود در صدا و سیما، در ساخت مستند نیز فعال است و تاکنون آثار زیادی را ساخته است.
او با ساخت مستندهای موبایلی که نمونه آن را در مستند «چارلی چاپلین» به نمایش گذاشت، راهی جدید به سمت ساخت فیلمهای اقتصادی باز کرد.
در زیر گفتوگو با این مستندساز را میخوانید:
تسنیم: به نظر شما شیوههای تولید فیلم اقتصادی چیست و چگونه میتوانیم به این موضوع نزدیک شویم؟ آیا تولید فیلم اقتصادی به معنای تولید فیلم بیکیفیت است؟
تولید فیلم اقتصادی همان چیزی است که سالها در کشورهای مختلف تحت عنوان "تولید صنعتی" شناخته میشود. این لزوماً به معنای استفاده از تجهیزات سادهتر و یا حتی کاهش هزینههای لازم و ضروری نیست. مهمترین بخش یک تولید اقتصادی، برنامه ریزی صحیح برای تولید است.
فیلمهای موفق، قبل از تولید بهصورت پلان به پلان برنامهریزی شده و کارگردانی میشوند و طبعاً با شروع تولید، مشخص است که چه پلانی از چه زاویهای باید ضبط شود. عملاً فیلم قبل از آنکه به مرحله فیلمبرداری برسد، در ذهن کارگردان نقش بسته و تدوین شده است. بدین معنی که وقتی فیلم تولید میشود، ممکن است درصد کمی با «استوری بورد» اولیه تفاوت داشته باشد. وقتی برنامهریزی صحیحی برای تولید یک فیلم و یا یک سریال در مرحله پیش تولید انجام میشود، حتماً به کاهش هزینهها، سرعت تولید و غنای محتوایی میانجامد.
ماشین زمان برای مستند "کمپ معلولان" ساختیم این رویه را با رویههای مرسوم غلط در سینمای امروز کشور مقایسه کنید؛ اطلاع موثق دارم که فیلمنامه برخی از سریالهای تلویزیونی، همزمان با تصویربرداری و بعضاً سر صحنه تولید نگارش میشوند. بله، درست است: همزمان با تصویربرداری، فیلمنامه نگارش میشود! خب، معضل این رویه غلط، افزایش شدید هزینههای تولید، کاهش خلاقیت و جذابیت و طولانی شدن مدت تولید است. طبعاً کیفیت این تولیدات را نمیتوان با تولیدات برنامهریزی شده دارای سناریوی قوی مقایسه کرد. تأثیری هم بهجز پرکردن آنتن ندارند و نمیتوان توقع داشت مفاهیم مدنظر را بر ذهن مخاطبان القا کنند.در سینمای مستند هم متأسفانه کمتر پدیده تحقیق و پژوهش و پیش تولید جدی گرفته میشود. باید دقت داشت که تولید صحنههای مستند با تولید فیلم مستند متفاوت است. در یک فیلم مستند لازم است که کارگردان برای انتقال مفاهیمی که مدنظرش است، در قالب پلانها و سکانسهای مختلف برنامهریزی داشته باشد و این برنامهریزی بدون تحقیق و پژوهش کافی محقق نخواهد شد.
تولید فیلم اقتصادی به معنای استفاده از تجهیزات سادهتر و یا حتی کاهش هزینههای لازم و ضروری نیست. مهمترین بخش یک تولید اقتصادی، برنامه ریزی صحیح برای تولید است.- به نظر شما راهکارهای رسیدن به این گونه از فیلمها چیست؟
باید تولید صنعتی فیلم، سریال و مستند در دستور کار قرار گیرد. به دلیل اینکه سفارش دهنده اصلی تولیدات فرهنگی، دستگاههای رسمی از جمله سازمان صدا و سیما و دیگر نهادها هستند و کارهای سفارشی در قالب یک ضربالعجل از سوی سازمان سفارش دهنده درخواست میشوند، تهیه کننده و کارگردان زمان مناسب برای برنامهریزی و یا ترسیم استوری بورد را ندارد.
شما در نظر بگیرید، هم اکنون که کمتر از چند هفته به آغاز سال جدید مانده، برخی شبکهها تازه به فکر سفارش تولید برنامه لحظه سال تحویل افتادهاند. خب، تهیهکننده و کارگردان چه میزان زمان برای برنامهریزی مناسب تولید دارد؟ چقدر خلاقیت میتواند در تولید مؤثر باشد و آیا اصولاً زمانی برای فکر خلاق کردن هم وجود دارد؟ شبکههای فعال در خارج از مرزهای کشورمان، علاوه بر صرف زمان کافی، بودجه مناسبی برای همین برنامههای مناسبتی اختصاص میدهند و این جزو مواردی بوده که بنده بارها به مدیران فرهنگی کشور توصیه کردهام که برنامههای مناسبتی را جدی بگیرید و از فکر صرف پر کردن آنتن بیرون بیایید.
اندک آثار برتر تلویزیونی، چه فیلم مستند، سریال و یا برنامههای ترکیبی ماحصل پیش تولید قوی و برنامه ریزی صحیح بوده است. مثال «خندوانه» یک نمونه بارز برنامهریزی صحیح بر مبنای مخاطب شناسی بود. سریال «گیلدخت» و فیلمهای مستند برتر رسانه ملی نیز حاصل همین برنامه ریزی هستند.
- تجربیات بینالمللی در این زمینه چگونه بوده؟ آیا خارجیها به سمت ساخت فیلمهای اقتصادی رفتهاند؟
آنچه در ذهن ما به مثابه «تجربه» بینالمللی ترسیم میشود، همان «رویه»ای است که سالهاست در کشورهای مختلف ادامه دارد. از کشورهایی همچون ترکیه که چند سالی است به تولید محتواهای تلویزیونی پرداخته یا سینمای هالیوود و بالیوود، همگی روند تولید صنعتی که همانا رویه صحیح فیلمسازی است را در پیش گرفتهاند. اگر میزان تصویربرداری یک روز سریالی تلویزیونی در ایران در بهترین حالت، 4 تا 5 دقیقه باشد، در ترکیه این رقم بیش از 5 برابر است.
اطلاع موثق دارم که فیلمنامه برخی از سریالهای تلویزیونی، همزمان با تصویربرداری و بعضاً سر صحنه تولید نگارش میشوند. این رویه غلط، افزایش شدید هزینههای تولید، کاهش خلاقیت و جذابیت و طولانی شدن مدت تولید را به همراه دارد.مستحضرید که تولید سریالهای مختلف تلویزیونی تأثیر فزایندهای بر انتقال فرهنگ و ارزشهای هر کشوری دارد. وقتی سریالی ایرانی با داستانی جذاب و جهان شمول، برای مخاطبی غیر ایرانی پخش میشود، آن مخاطب جذب تأثیر فرهنگی آن اثر خواهد شد. بخشی از دیپلماسی فرهنگی همین است. شما ببینید یکی از ابزارهای سلطه آمریکا بر اذهان مخاطبان بینالمللی اش، سینمای هالیوود است. هندوستان و تصویری که بنده و شما از آن داریم، ماحصل تولیدات سینمایی بالیوود است که دیدهایم و مثالهای متعددی که میشود در این زمینه بیان کرد.
باید مدیران فرهنگی کشور سعهی صدرشان را بالا برده و از تمرکز بر صرفِ گزارش دادن به مدیران بالادستی در خصوص «تعدد تولیدات»، به سمت گزارش در خصوص غنای محتوا و میزان «تأثیرگذاری» تولیدات تغییر ریل دهند.
- در عرصه سینمای داستانی، آیا تولید فیلمهایی با چهرههای ناشناخته به عنوان بازیگر، اقدام خوبی برای کاهش هزینههای فیلم است یا ممکن است آن را دچار شکست در گیشه و مخاطب کند؟
متأسفانه دچار پدیده سلبریتی زدگی در سینمای داستانی هستیم. باید بهجای تمرکز بر انتخاب فلان بازیگر سلبریتی چند میلیاردی برای فیلم، تمرکز بیشتری بر قصه و درام داشته باشیم.نگاهی به فیلمهای برتر و برگزیده بینالمللی نشان میدهد که داستان و درام، مهمترین عنصر موفقیت و جذب مخاطب هستند. بسیاری از فیلمهایی که در سطح بینالمللی جوایز متعددی دریافت کردهاند، ماحصل قصهای قوی بودهاند و نه لزوما بازیگری شناخته شده. نقطه قوت یک کارگردان، علاوه بر کارگردانی، معرفی چهرههای جدید است و چه بسیار کارگردانانی که با حضور چهرههای شناخته شده، فیلمی تولید کردهاند که نه مخاطبی جذب کرده، نه تأثیری بر اذهان داشته و در مقابل، مخاطبان سنتی و طرفدارانش را به واسطه فیلمی ضعیف از دست داده است.
در سینمای ایران هم وضع به همین منوال بوده است. متأسفانه ما دچار پدیده سلبریتی زدگی در سینمای داستانی هستیم. ضمن احترام به بازیگران پیشکسوت، لازم است بهجای تمرکز بر انتخاب فلان بازیگر سلبریتی چند میلیاردی برای فیلم، تمرکز بیشتری بر قصه و درام داشته باشیم.