بهشتی و بسط عدالت اجتماعی

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، هفتم تیرماه سالروز شهادت مظلومانه آیت الله شهید دکتر محمد بهشتی و یاران او به دست گروهک تروریستی مجاهدین خلق و روز قوه قضاییه است اما با وجود گذشت بیش از 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان اندیشه های بهشتی مغفول مانده است. به بهانه این روز به بازخوانی برخی از اندیشه های او پرداخته ایم.

بهشتی در طرح ریزی نظام جمهوری اسلامی، علاوه بر اینکه بر مبانی دینی تاکید داشت، همواره به نوآوری هایی در روش و شیوه اداره کشور معتقد بود. یکی از این نوآوری ها تاسیس حزب جمهوری اسلامی به عنوان محلی جهت مطرح کردن سلایق و گرایش های متفاوت سیاسی بود و معتقد بود برخورد آرا و افکار، نیازی به استفاده از چماق ندارد.

با گذشت قریب به چهار دهه از پیروزی انقلاب، زمان آن رسیده که تحزب به معنای حرفه ای و واقعی در کشور نقش آفرینی کند. بهشتی معتقد بود وجود احزاب سیاسی مختلف در کشور، یکی از مهم ترین عوامل جلوگیری از ایجاد باندها و مافیاهای فساد است و باعث ایجاد شفافیت در عملکرد بخش های مختلف دولت می شود.

بهشتی که به اهمیت و زوایای کار تشکیلاتی واقف بود تاکید می کرد که تشکل حق، تشکلی است که انحصارطلب نیست، یعنی این منطق خودپرستانه و ضدخداپرستی را ندارد که هرکس در این تشکیلات هست، آدم خوبی است و هرکس نیست، آدم خوبی نیست. تشکیلات باید بر اساس صداقت باشد نه بر اساس ریا و تظاهر و مردم فریبی که از بدترین آفت های اجتماعی است.

او که در سال 1358 با حکمی از طرف امام خمینی به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد یکی از بزرگترین دغدغه هایش برقراری عدل در جامعه اسلامی بود و با صدای بلند تبیین می کرد که تا مساله تقسیم عادلانه و امکانات کار بر همه مردم حل نشود، سایر مسائل انقلاب ما حل شدنی نیست.

اگر در جامعه ای، کسانی فقرا را به صبر دعوت کردند، که میدان را برای یغماگری یغماگران باز بگذارند، و بگویند صبور باش تا خدا در آخرت به تو عوض دهد، این سخن، سخن اسلام نیست. بالا بروید یا پایین بیایید، اصلا قرآن را بر سر جامعه ای پهن کنید، مادام که در آن جامعه در یک سو گرسنه بیچاره از سرما لرزان وجود دارد، و از سوی دیگر متنعمان برخوردار از همه چیز، این جامعه لجن است، تمام چهره هایش را هم که با قرآن بپوشانید باز لجن است. اگر می خواهید دین خدا را از استفاده ابزاری نجات دهید، باید اندیشه عدالت را بسط دهید.

دکتر بهشتی یکی از بزرگترین تئوریسین های انقلاب بود به همین دلیل، منافقین پیش از سوء قصد به جانش، به جهت منزوی کردن او و اندیشه هایش، ترور شخصیتی او را با شدت آغاز کردند و این یکی از دلایلی است که اهداف و عقاید او پس از گذر سالها بعد از شهادتش آنچنان که باید و شاید شنیده و بازخوانی نشده است.

رهبر انقلاب در همان سالها و در دفاع از بهشتی گفته اند آیا چهره ای که عمری را به ملت خواهی واقعی و خدمت گذرانده می تواند با گفتن دوجمله لگدمال بشود؟ حتی بالاتر از این، چهره های اصیل را در جامعه ما به آسانی می توان با بهتان و دروغ به لجن کشید. چرا؟ چون ما از این عادت پسندیده کم بهره هستیم که هرکس را در سیمای مجموع اعمال گذشته و حال ببینیم.

بهشتی در جای دیگری با تاکید بر اینکه نباید افراد ملاک حق قرار بگیرند معترض می شود که یکی از مصیبت های عمر ما این است که اشخاص، کم کم دارند جانشین ارزش ها می شوند. این خطرناک است. انقلاب ما انقلاب ارزش هاست. اعرف الحق تعرف اهله؛ تعلیم اسلام و تعلیم مولاعلی علیه السلام این است. تو ارزش ها را بشناس و اشخاص را با ارزش ها بسنج. مبحث ها باید بر محور ارزش ها باشد. البته شکی نیست که اشخاص را هم باید بشناسیم اما اول ارزش ها را بعدا اشخاص را. مبادا انقلاب ما به بیراهه کشانده شود. مبادا حرکت شما مردم با ایمان کج روی پیدا کند و دچار کج روی شود.

فاطمه جرجانی - فعال رسانه

انتهای پیام /