بوسیدن دست مادر تا دوره گردی فرهنگی معاون وزیر / بازگشت فرهنگ گلستان به مدار انقلاب

امروز بدون تردید در تاریخ فرهنگ و هنر استان گلستان روزی تاریخی و ویژه بود که قطعا سالها از آن به عنوان نقطه عطفی در تغییر معادلات و رویه این عرصه در نگارستان ایران یاد خواهند کرد. روزی پرفروغ و پر امید برای اهالی فرهنگ، هنر و رسانه استان گلستان و ترسیم افقی روشن برای آینده ای غنی و سرشار از فهم فرهنگ بی نظیر این دیار.

صبح امروز اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گلستان بعد از سالها بار دیگری فرزندی از خانواده این اداره کل را در قامت سکاندار خود دید که به سالها مدیریت ناامیدکننده مهمانانی کم فروغ پایان داد. بی شک حضور محمد رعیت که پیش از این در سطوح مختلف این اداره کل مراتب پیشرفت را طی کرده است را باید بازگشت فرهنگ و هنر استان گلستان به مدار انقلاب دانست.

اما فارغ از متن های پرحجم این مراسم که مهمانانی ارزشمند را نیز با خود همراه کرده بود حواشی بسیاری در این مراسم شکل گرفت که فضایی جذاب و ویژه را در این مراسم به نمایش گذاشت.

گلایه از توجه ناکافی به فرهنگ در استان گلستان

ابتدا باید از رفتار سخاوتمندانه و متواضعانه اکبر مهدوی نیا گفت که ضمن ادای احترام به همه اهالی فرهنگ، هنر و رسانه از محمد رعیت به عنوان مدیری لایق و متعهد نام برد و با آغوشی باز ردای مسئولیت را به او سپرد تا تلاشهای او در مدت کوتاه سرپرستی را با راهبردهای خود به افق های ترسیم شده فرهنگ در گام دوم انقلاب برساند.

بعد از او نمایندگان مردم گرگان و آق قلا در مجلس شورای اسلامی پشت تریبون رفتند که عدم حضور سایر نمایندگان استان باز هم نشان داد که فرهنگ عنصری غریب و توجه به آن باز هم متمرکز در مرکز استان است. مهندس سنگدوینی که با شور و حرارت همیشگی اش از رها شدگی فضای مجازی سخن گفت و لب بر انتقاد از تعددمتولیان فرهنگ گشود.

دکتر غلامرضا منتظری با همان آرامش معلمانه و ادبیات خاص خود ار فروغ فرهنگ در دوره مدیریت رعیت در بازه زمانی پیش رو سخن گفت و انتقادش را دوستانه و مهربانانه و البته مشفقانه روانه عمارت استانداری گلستان کرد و از نبودن نام فرهنگ در چک لیست عملیاتی استاندار گلایه کرد تا سیدعلی مهاجر معاون سیاسی استاندار پیام بر و روای این گلایه به دکتر زنگانه باشد.

آرم ارشاد را برداشته و لوگوی مجموعه های مردمی را بزنید

نوبت که به معاون جوان و خوش بیان وزیر ارشاد رسید، دکتر هاشمی در سخنانی کوتاه اما جذاب هم به درک شرایط معیشتی کارکنان ارشاد پرداخت و هم از نجابت آنها برای دریافت کمترین حقوق میان پرسنل دولت تقدیر کرد اما این پایان کار نبود و او از روند انتخاب مدیران کل استانی فرهنگ و ارشاد سخن گفت و از معرفی گاها 15 نفر برای تصدی این پست در برخی استانها خبر داد. ایجاد ساز و کار مشخص و مصاحبه های تخصصی و شخصیت شناسی و رسیدن یه این نکته میان وزیر و خدا که فرد بهترین فرد معرفی شده است فارغ از معرف وی نکاتی بود که وی در این بخش به آنها اشاره کرد که مژده رسیدگی به وصعیت حقوقی و معیشتی پرسنل وزارت ارشاد مورد توجه و استقبال خوبی از سوی همکارانش قرار گرفت.

اما بخش جالب سخنان معاون حقوقی، امور مجلس و استانهای وزیر فرهنگ و ارشادف رفاقت دیرینه او با استاندار گلستان و تعریفی بود که او از زنگانه کرد و او را نعمتی برای این استان دانست، او اینگونه جمله بندی های پایانی اش در این حوزه را ساماندهی کرد که من به واسطه شغلم دوره گرد فرهنگی ام و از این استان به آن استان می روم و وقتی فهم مشترک و روحیه فرهنگی استاندار شما را کم نظیر می بینم. دستور او برای برداشتن آرم و لوگوی ارشاد از برنامه ها و استفاده از هویت مجموعه های مردمی نیز نمایانگر نگاه حاکم جدید بر این وزارتخانه مبتنی بر سیاست های دولت های مردمی بود.

اجرای برنامه نقالی توسط جوان 18 ساله گلستانی و تدبیر اداره کل ارشاد استان گلستان برای میدان دادن به جوانان در این برنامه شاخص و آن هم هنری ملی و سنتی و البته با موضوعی جذاب همچون نام و یاد سیدالشهدای اهل قلم شهید آوینی از دیگر حواشی جذاب این برنامه بود.

این شمائید که قبرستان را تحویل گرفتید

اما وقتی کم کم به پایان برنامه و سکانس های پایانی این قسمت از سریال معارفه مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی می رسیدیم که یکی از کارمندان این اداره کل از مهران جمال لیوانی مجری خوش صدا و خوش بیان گلستانی ها درخواست یک دقیقه وقت کرد تا چند کلامی را با مردم و معاون وزیر سخن بگوید. او که با دوبیت شعر از خجالت مدیرکل سابق درآمد او را مجری انتصابات آسانسوری خواند با بغضی آکنده از درد و رنج از چندین سال فشار روحی بر پرسنل اداره کل ارشاد گفت و آخرین نفس های راحت خود و همکارانش را به سالهای مدیریت غلامرضا منتظری در این اداره کل مرتبط دانست. او خطاب به رعیت گفت: این شمائید که قبرستان را تحویل گرفته اید.

اما آنچه گل سرسبد آئین امروز بود ادب و متانت دکتر محمد رعیت بود که با بوسه بر دستان مادر محترمه اش آغاز شد و با حذف بخش اعظم سخنانش به احترام مخاطبان و طولانی شدن جلسه ادامه یافت، هنگامی که علی رغم هشت سال نامهربانی با او بدون هیچ گلایه ای فقط از افق های پیش روی فرهنگ استان و ضرورت استقرار نگاه انقلابی و جهادی در این عرصه سخن گفت همه فهمیدند که او نه برای رقابت آمده نه برای مقابله و نه برای کارهای بیهوده سیاسی، او آمده را فرهنگ، هنر و رسانه استان را از غربت بیرون آورده و از ریل سیاست زدگی به ریل افق های تمدن ساز هدایت کند.

انتهای پیام