دوشنبه 6 مرداد 1404

بیانیه جبهه اصلاحات است یا دیکته سیا و موساد؟!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
بیانیه جبهه اصلاحات است یا دیکته سیا و موساد؟!

گردانندگان جبهه اصلاحات، در حالی که در حوزه کارکردی به رفوزگی مطلق و تهیدستی کامل رسیده‌اند، فرار به جلو طلبکارانه را آخرین شگرد باقی‌مانده برای بقای خود می‌دانند.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: در حالی که تمام نسخه‌های پیشنهادی این طیف طی دهه گذشته، ابطال شده و خسارت‌های بزرگی را به کشور تحمیل کرده، آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت و رئیس جبهه اصلاحات خواستار تغییرات راهبردی شد.

در نامه‌ای که به نام وی خطاب به رئیس‌جمهور منتشر شده، آمده است:

«- تجربه جنگ دوازده روزه به‌رغم مقاومت قهرمانانه نیروهای مسلح و حمایت ستودنی مردم، بیش از گذشته ناترازی‌ها و ناکارآمدی‌های نگران‌کننده در حوزه‌های تکنولوژی نظامی، امنیت اطلاعاتی و ضد جاسوسی، عملیات روانی و جنگ رسانه‌ای، و... را آشکار کرد. اکنون دیگر تردیدی وجود ندارد که برای جبران این ناترازی‌ها و ناکارآمدی‌ها، کشور بیش از هر چیز نیازمند بازنگری در سیاست‌ها و رویکردها و نیز مدیریت چابک، قاطع و منسجم است تا به اقدامات اصولی و اصلاحات ساختاری اقدام کند.

- در روزها و ماه‌های آینده سه وضعیت محتمل در انتظار ایران است: 1- شروع مجدد جنگ و تخریب زیر ساخت‌های حیاتی کشور که خواست اسرائیل و جریان نومحافظه‌کار حاکم بر آمریکاست. 2- ادامه وضعیت نه جنگ و نه صلح و محاصره کامل سیاسی اقتصادی و انزوای کامل ایران و در نتیجه تشدید بحران‌های کنونی و فرسایش توان ملی کشور. 3- تجدیدنظر در سیاست‌های گذشته و اتخاذ راهبرد توسعه همه‌جانبه و تعامل سازنده با جهان به جای راهبرد ستیز و بقا که خروج ایران از انزوا و توسعه و پیشرفت و سربلندی ایران و ایرانی را در پی خواهد داشت.

- لازمه چنین انتخابی چنان که گفتیم بازنگری در رویه‌های گذشته و اتخاذ سیاست‌ها و تصمیمات اصولی و سرنوشت‌ساز در عرصه‌های داخلی و خارجی است».

در ادامه این نامه پیشنهادهایی هم مطرح شده؛ از جمله:

«- ضرورت خروج سریع از حالت بی‌تصمیمی. تجربه جنگ دوازده روزه، ناکارآمدی روندهای گذشته را آشکار ساخته است. عدم پیش‌بینی وضعیت حاضر و فقدان آمادگی برای مواجهه با آن کشور را دچار وضعیت تعلیق کرده و فعالیت و برنامه‌ریزی در عرصه اقتصاد و اجرا را متوقف نموده است. مدیریت عالی کشور هرچه سریع‌تر باید میان ادامه مسیر گذشته یا انتخاب راهبردی جدید در اداره کشور تصمیم بگیرد.

- به کارگیری راهبرد توسعه به جای راهبرد ستیز.

اصلاحات جزئی و قطره‌چکانی گره‌ای از مشکلات کشور نمی‌گشاید. امروز کشور نیازمند انتخاب‌ها و تصمیمات سخت و شجاعانه است. مواضع قابل تحسین شما در مصاحبه اخیر با فاکس نیوز و پیام به ایرانیان خارج کشور اگرچه نشانه‌ای از درک این ضرورت است، اما مادام که نشانه‌هایی از عزم و اراده بخش‌های دیگر حاکمیت برای چنین تصمیمی مشاهده نشود، امید و اعتماد عمومی را در پی نخواهد داشت.

- لازمه انتخاب راهبرد توسعه همه‌جانبه به جای راهبرد بقا و ستیز، مذاکره با آمریکا و دول اروپایی به منظور حل مشکلات فیمابین، لغو تحریم‌ها، اخذ تضمین‌های امنیتی لازم است.».

فرافکنی و فرار به جلو نویسندگان نامه در حالی است که دولت روحانی به مدت هشت سال و دولت پزشکیان ظرف یک سال گذشته، نوعاً با آدرس غلط مدعیان اصلاحات همراهی کرده‌اند و نتیجه آن در قالب دو برابر شدن تحریم‌ها، رکوردهای تورمی سنگین، کاهش رشد اقتصادی، بی‌تدبیری در مدیریت درونزا در حوزه‌های مختلف و عدم چاره‌جویی به ناترازی‌ها و بدهکار شدن کشور در برابر غرب عهدشکن و کلاهبردار و نهایتاً تحمیل جنگ وسط مذاکرات به نمایش درآمده است.

حاصل اعتماد به غرب و کلید همه مشکلات وانمود کردن مذاکره موجب پایمال شدن بی‌هزینه توافق برجام از سوی غرب (پس از گرفتن امتیازات یکطرفه) و جرأت دشمن به دست انداختن مذاکرات به عنوان تاکتیک عملیات فریب اقدام نظامی شد؛ و این در حالی است که شاهکار مکانیسم ماشه نیز به عنوان یادگاری ننگین حضرات در برجام، برای سرافکندگی و شرمساری این مدعیان کافی است.

منتها گویا میان خود توافق کرده‌اند که به جای پاسخگوی و عذرخواهی، مدام تعبیر لزوم تغییر راهبردها را تکرار کنند و حال آنکه آنچه باید تغییر کند و به بایگانی سپرده شود، سیاست موهوم و عقیم مذاکره و اعتماد به آمریکا و اروپاست.

این جماعت درست در مقطعی که آمریکا و رژیم صهیونیستی میز مذاکره را بمباران کرده‌اند، باز هم با وقاحت (انگار که گماشته آمریکا و اسرائیل هستند) نظام را به در پیش گرفتن سیاست ستیز متهم می‌کنند!

نکته قابل تأمل اینکه جرأت نمی‌کنند بگویند پس از تکرار بی‌صفتی ترامپ در دست انداختن مدعیان مذاکره، دقیقاً چه کار باید کرد تا این رفوزگان بدنام سیاسی، آن را تجدیدنظر در سیاست‌ها و تصمیم درست تلقی کنند؟ توان بازدارنده دفاعی را واگذار کند؟ برنامه هسته‌ای را مطلقاً تعطیل کند؟ یا جاسوسان و مزدوران بازداشت شده را رها کند تا خیانت‌های بیشتری مرتکب شوند؟

حالا که آمریکا و اسرائیل به اذعان محافل غربی تودهنی دردناکی خورده‌اند، چرا برخی غربگرایان می‌کوشند شکست دشمن در میدان را با تأیید مو به موی منویات ناکام اسرائیل و آمریکا جبران کنند؟

اگر سیا و موساد به کسانی سفارش می‌دادند تا خواسته‌های ناکام‌شان را به زبان فارسی بازگویی کنند، غیر از همین نامه‌ای می‌شد که منافقین لانه کرده در جبهه اصلاحات‌، با سوءاستفاده از این نامه رونویسی کرده‌اند؟!

چرا باید جوشش خیره‌کننده منطق مقاومت از متن ملت متحد ایران باید در ادبیات برخی ورشکستگان سیاسی به‌ستیزه‌جویی تعبیر شود؟ آیا اینان ناراحتند از ضربات دردناکی که مدافعان امنیت کشور به دشمنان متجاوز زدند و آنان را ادب کردند؟

بیانیه جبهه اصلاحات است یا دیکته سیا و موساد؟! 2