بیانیه «مواجهه متوازن با ادوار و شخصیتها» تصویب شد
با اعلام دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، بیانیه «مواجهه متوازن با ادوار، شخصیتها و رویدادهای تاریخی ایران» به تصویب نهایی رسید.
با اعلام دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، بیانیه «مواجهه متوازن با ادوار، شخصیتها و رویدادهای تاریخی ایران» به تصویب نهایی رسید.
به گزارش خبرگزاری مهر، با اعلام سید مجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور، بیانیه (دکترین) «مواجهه متوازن با ادوار، شخصیتها و رویدادهای تاریخی ایران» پس از طی کردن فرایندهای کارشناسی و مشارکت نخبگان دانشگاهی و حوزوی طی چند ماه گذشته، در نهایت در جلسه 791 شورای فرهنگ عمومی کشور به تصویب نهایی رسید.
وی در این رابطه گفت: «این رهنامه، به دنبال تنظیم و طراحی راهبردهای نظام فرهنگی کشور برای مواجهه فرصت نگر و فعالانه با ظرفیتهای تاریخی ایران در نظام شخصیت پردازی و پویایی فرهنگی، افزایش سواد تاریخی آحاد جامعه و ارائه رویکرد و منظری پیشرو به مدیران، سیاست گذاران و متولیان فرهنگی - رسانهای کشور در حل معماها، دوراهیها و مسائل مستحدثه عرصه هویت ملی است. متأسفانه طی سالهای گذشته و در نبود رویکردهای فعال فرهنگی، صرفاً با نگاههای امنیتی و تهدیدمحور با چنین موضوعاتی برخورد شده که سبب به بار آمدن نارساییهایی شده است.»
صورت بندی نظریهای جامع و پیشرو در باب هویت ملی ایرانیان و طراحی نظامی راهبردی و برنامهای بر مبنای آن، در دو دهه گذشته مورد توجه شورای فرهنگ عمومی کشور بوده است. لازمه طرح چنین رویکردی، وجود ادبیات مفهومی منسجم و پشتوانه و چارچوب نظری عمیق و قابلاتکاست تا در ترسیم گفتمان ایجابی هم از لغزشهای ملی گرایی و باستانگرایی افراطی و هم از تعصبورزیها و برخوردهای سلبی مصون مانده و هم دچار انفعال و عقبنشینی از مواضع و مبانی اصیل تفکر اسلامی نشویم. تصویب سند «مؤلفههای هویت ملی ایرانیان» در سال 1386 ه. ش توسط شورای فرهنگ عمومی کشور در همین راستا صورت پذیرفت. بیانیه راهبردی حاضر نیز بر اساس همین سند و در چارچوب اندیشههای مترقی بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و نگاه حکیمانه مقام معظم رهبری و نظریات گرانقدر اندیشمندانی چون شهید مطهری و دکتر شریعتی که همواره به تلائم و تلازم دو مؤلفه ایرانیت و اسلامیت در تکون هویت جامعه ایرانی اشاره کرده و این تعامل دو طرفه را تبیین و صورتبندی نمودند، تدوین شده است.
تاریخ تمدنی ایران با پیشینهای بیش از پنج هزار سال، یکی از مهمترین ارکان هویتی جامعه ایرانی است که اوج شکوه آن در دوران اسلامی پدیدار شد. مؤلفههای اسلامیت و ایرانیت در طول حیات جامعه ایرانی همواره تعاملی سازنده و پویا داشته و آنچنان درهم آمیختند که تفکیک آنها ناممکن به نظر میرسد. تجلی بارز این آمیختگی را میتوان در گنجینه عظیم ادبیات کهن فارسی و آثار متفکران مسلمان در عرصههای گوناگون اندیشه مشاهده نمود. مرحله دیگری از آمیختگی این دو رکن هویتی در انقلاب اسلامی رقم خورد. یکی از نشانههای قدرت گفتمان انقلاب اسلامی، توان آن در ادغام، هضم و جذب توأمان مؤلف های گوناگون اسلامی، ایرانی و شیعی در یکدیگر است و چنانچه اندیشمندان اصیل انقلاب اسلامی اشاره کردهاند، نمیتوان تاریخ ایران پیش از اسلام را نادیده گرفت و یا عنصری نامطلوب تصور کرد. در این نگاه، تاریخ کهن و اسطورههای ایرانی به مثابه یک گنجینه فرهنگی، واجد مؤلفههایی محوری و همگرا با ارزشهای اسلامی و اخلاقی برای روایت گذشته، حال و آینده جامعه ایرانی است؛ از جمله این موارد میتوان به یکتاپرستی، میراث زبان و ادبیات فارسی، آئین فتوت و پهلوانی، خردورزی و فرزانگی، میهندوستی و شخصیت زرتشت به عنوان یک پیامبر الهی و مروج یکتاپرستی و اخلاقمداری اشاره نمود.
متأسفانه پیش از انقلاب اسلامی، تاریخ ایران، یا دستمایه سوءاستفادههای سیاسی رژیم پهلوی قرار گرفت که با برساختی دستکاری شده از تاریخ 2500 ساله و برجسته سازی شخصیتهایی نظیر کوروش، سعی در جعل مشروعیت سیاسی برای خود و اسلامزدایی از هویت ایرانیان داشت و یا ذیل پروژههای استعماری شرقشناسانه توسط مورخین غربی برای تحقیر و زمینهسازی تسلط فرهنگیتمدنی بر جامعه ایران تعریف شد. از طرفی در دوران حاضر بیش از هر زمان دیگری ضرورت تقویت پایههای انسجام اجتماعی و خودآگاهی نسبت به هویت ملی، به ویژه در میان جوانان و نوجوانان احساس میشود.
در این راستا باید ارکان اساسی هویت ملی از جمله تاریخ ملی را به رسمیت شناخته و به خلق و پردازش روایتی جهانی از شخصیتها و نقاط عطف تاریخ در سه برهه ایران باستان، ایران اسلامی و ایران انقلاب اسلامی پرداخت. توجه به تاریخ ملی، به معنای فرو بسته سازی آرمانهای جهانی انقلاب اسلامی یا غلتیدن به ورطه گرایشهای موهوم قوم گرایانه و خود برتربینانه نیست؛ بلکه مقصود فراهم آوردن زمینه ارتقای خودباوری تمدنی و افتخار فرهنگی در برابر جوامع و تمدنهای دیگر و مقابله با خودکمبینی و احساس رعب در برابر شرق و غرب است؛ همچنین شخصیتهای اسطورهای نظیر رستم، سیاوش، ایرج، کاوه آهنگر میتوانند به عنوان بخشی از اسطورههای ملی برای آحاد مردم به ویژه نوجوانان، هویتساز باشد.
در سالیان اخیر مجدداً شاهد برجسته سازی برساختِ کوروش از جانب برخی افراد و جریانها هستیم. طرح مسئله کوروش، بیش از آنکه برخاسته از یک واقعیت تاریخی باشد، حاصل تبدیل شدن کوروش به نمادی سیاسی - هویتی است. اگرچه سندیت بیشتر مواردی که اکنون در اذهان عمومی به کوروش نسبت داده میشود، محل تردید جدی مورخین است؛ با این حال عدهای با ارائه مداوم روایتهای غیر مستند تاریخی، سعی در بازتولید این نماد به مثابه شخصیتی افسانهای و منبع الهام هویتی دارند. توفیق در برجسته سازی برساختهای نمادین و غیرمستند تاریخی منسوب به ایران باستان و تقابل با سایر مؤلفههای هویتی جامعه ایرانی نظیر هویت دینی، در گرو شکاف و انفصال گفتمانی دو رکن ایرانیت و اسلامیت و کاهش سطح سواد تاریخی در میان جامعه است. به عبارتی هر چه در گفتمان رسمی میان این دو مؤلفه، تقابل و واگرایی ایجاد شود، به همان میزان امکان سوءاستفاده از نمادهایی چون کوروش افزایش مییابد.
بر اساس موارد ذکر شده، توجه به نکات ذیل ضروری است:
هرگونه مواجهه انفعالی (نادیده گرفتن یا مسکوت گذاشتن) یا صرفاً امنیتی باعث میشود تا این مسائل در هالهای از ابهام و خیال پردازی باقی بمانند؛ بنابراین نه تنها باید با مواجهه دقیق علمی و کارشناسانه چنین موضوعاتی را در سطح عموم بررسی نمود، بلکه باید به سمت طرح مفاهیم و روایت ملی بر اساس منابعی نظیر شاهنامه فردوسی حرکت کرده و شخصیتهای اصیلی که هم به لحاظ تاریخی قابل استناد بوده و هم به لحاظ گفتمانی، ضدیتی با حیات فرهنگی جامعه ایرانی ندارند، نظیر سورنا، سلمان فارسی، آریوبرزن و... را برجسته ساخت.
دانشگاهها، رسانههای عمومی و سایر دستگاههای فرهنگی باید با ایجاد گفتمان علمی - تخصصی و اجتناب از سویههای سیاسی، جهت افزایش سواد تاریخی آحاد مردم نسبت به ادوار مختلف تاریخ ایران، از جمله ایران پیش از اسلام، اقدام نمایند. همچنین اصلاح محتوای دانشنامههای عمومی برخط در فضای مجازی به عنوان یکی از منابع اولیه برای رجوع عموم مردم باید مورد توجه قرار گیرد.
ضروری است تا نظام فرهنگی کشور با مواجهه عالمانه و پرهیز از دامن زدن به تقابلها و دوگانهگراییها به استقبال مؤلفه ایرانیت در طرح روایت تاریخ و رؤیای ملی بروند؛ در این راستا باید به تولید آثار سینمایی، نمایشها و مجموعههای تلویزیونی فاخر و جذاب پیرامون شخصیتهای برجسته تاریخ ایران پرداخت.
لازم است تا پژوهشهای دقیقی پیرامون مواجهه فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی با مفهوم ایران و روایتهای مختلف آن از جمله سنجش سواد تاریخی آحاد مردم و مختصات فهم آنها نسبت به ایران، ابعاد جنگِ شناختی و رسانهای پیرامون روایتهای برساختی، شرق شناسانه و استعماری از تاریخ ایران انجام شود.
با توجه به تلاش جبهه معارض انقلاب اسلامی برای مصادره به مطلوب دالهای شناور در فضای گفتمانی جامعه ایرانی، ضروری است تا مراکز رصد فرهنگی با پایش مستمر و آیندهنگر جریانهای مختلف، پیش از آنکه نمادی ملی یا مذهبی از طرف جبهه معارض مصادره شود، ساختار حکمرانی فرهنگی را برای تصمیم گیری فعالانه و اقدام به موقع نسبت به آن مسئله هشیار کند.
دین مبین اسلام، ضمن پالایشِ آداب و رسومِ سنتی جوامع مختلف از وجوه مشرکانه و غیراخلاقی، با در نظر داشتن مؤلفههای مثبتی نظیر صله ارحام، خانوادهمحوری و... زمینه گسترش بیشترشان را نیز فراهم نموده است؛ چنانچه در آئینهای باستانی نوروز و یلدا شاهد همین مواجهه هستیم؛ همچنین باید در نظر داشت پرداختن متوازن و فعالانه به مناسبتهای باستانی، امکان راهبری و تأثیرگذاری بیشتر بر چارچوبها و بسترهای مقتضی این آئینها را فراهم خواهد آورد. در این راستا پرداختن به برخی از جشنها و آئینهای برگزیده و همگرا با اصول و ارزشهای اسلامی نظیر جشن سده و مهرگان باید توسط شورای فرهنگ عمومی و شورای عالی انقلاب فرهنگی در تقویم فرهنگی و رویدادمحور کشور مورد توجه قرار بگیرد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی باید خود متولی برگزاری رویدادهای گوناگون و خلاقانه با هدف بیان روایت صحیح و استفاده از ظرفیتهای فرهنگی در میراث تمدنیِ تاریخ ایران در ادوار مختلف باستانی، خصوصاً روز منسوب به هفت آبان، در مکانهای تاریخی مرتبط باشند.
بر اساس این بیانیه راهبردی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ نظام آموزش عالی؛ وزارت آموزش وپرورش، وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و سازمان صداوسیما به عنوان ارکان اصلی روایت تاریخ و رؤیای ایرانی مؤظفند با مشارکت نخبگان و همکاری سایر نهادها، ظرف مدت سه ماه، برنامههای راهبردی و اجرایی خود را ناظر به خطوط و مواضع راهبردی مطرح شده در بیانیه حاضر در عرصههای مختلف رهیافت هنری، رهیافت علمی، رهیافت رسانهای و رهیافت آموزشی تدوین نموده و به صحن اصلی شورای فرهنگ عمومی کشور ارسال نمایند.