سه‌شنبه 6 آذر 1403

بیان واقعیت‌های جنگ از ضروریات است / خرمشهر را خدا و رشادت رزمندگان آزاد کرد

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
بیان واقعیت‌های جنگ از ضروریات است / خرمشهر را خدا و رشادت رزمندگان آزاد کرد

نجات‌علی عظیمی گفت: من دوست ندارم واقعیت‌های جنگ گفته نشود و این تصور وجود داشته باشد که نیروهای ایرانی تنها با یک شعار الله‌اکبر رفتند و خرمشهر را آزاد کردند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ نجات‌علی عظیمی، رزمنده اهل چهارمحال و بختیاری حاضر در عملیات الی بیت المقدس در گفت‌وگو با جهانبین نیوز؛ اظهار کرد: من از سوی سپاه حضرت قمر بنی‌هاشم (ع) این استان به منطقه اعزام شدم و در سمت فرمانده دسته خدمت کردم، یک گروهان به نام گروهان شهید کبیری (از مسؤلان سپاه که در عملیات فتح‌المبین شهید شد) از بچه‌های چهارمحال و بختیاری بودیم که در سه دسته فعالیت می‌کردیم. وی افزود: سالی که خرمشهر آزاد شد 32 ساله بودم که به همراه دیگر رزمندگان چهارمحال و بختیاری برای شرکت در عملیات بیت‌المقدس عازم منطقه شدیم. رزمنده هشت سال دفاع مقدس ادامه داد: در عملیات فتح خرمشهر سپاه، ارتش و نیروهای که در قالب نیروهای بسیج بودند با یکدیگر ادغام شده بودند. عظیمی عنوان کرد: من در عملیات آزادسازی خرمشهر اسیر شدم، بیستم اردیبهشت‌ماه بود درحالی‌که به‌طرف خرمشهر پیشرفت می‌کردیم در محاصره دشمن قرار گرفته و اسیر شدم. شبی که خرمشهر آزاد شد ما در اسارت نیروهای بعثی بودیم وی خاطرنشان کرد: شبی که خرمشهر آزاد شد ما در اسارت نیروهای بعثی بودیم وقتی خبر شکست خود و آزادسازی شهر را شنیدند طوری وانمود کردند که خودخواسته از شهر عقب‌نشینی کرده‌اند، صبح روز بعد سربازهای عراقی وارد اردوگاه شده و با در آغوش گرفتن عرب‌زبان‌هایی که در بین اسرا بودند از عقب‌نشینی و صلحی که در راه است خبر دادند و ما آنجا بود که فهمیدیم عملیات موفقیت‌آمیز بوده و شهر آزاد شده است. رزمنده حاضر در عملیات الی بیت المقدس اضافه کرد: صدام باوجوداینکه در عملیات آزادسازی خرمشهر متحمل خسارت‌های زیادی شد، 19 هزار عراقی اسیر شدند، بسیاری از عدوات زرهی دشمن در منطقه جا ماند و بسیاری از نیروهای بعثی کشته شدند اما اقرار نکرد که ایران آن‌ها را از خرمشهر بیرون کرده و به مردم خود این‌گونه القا کرد که خودخواسته به مرزهای بین‌المللی برگشتند. عظیمی یادآور شد: عملیات بیت‌المقدس در روز دهم اردیبهشت سال 1361 ساعت 11 صبح با رمز یا امیرالمؤمنین شروع شد، به خاطر گستردگی این عملیات و اهمیت آن سه قرارگاه عهده‌دار عملیات شدند، قرارگاه کربلا که جبهه اول بود (نیروهای چهارمحال و بختیاری در قرارگاه قدس بودند که جبهه اول در هویزه و سوسنگرد و... بود) قرارگاه قدس که در وسط قرار داشت و جبهه دوم بود و قرارگاه شهید توسلی در اطراف خرمشهر به‌عنوان جبهه سوم مستقر بود. وی تصریح کرد: قرارگاه قدس که من و تعدادی از نیروهای چهارمحال و بختیاری در آن حضور داشتیم بعد از عبور از پل دارخوئین در همان شب اول عملیات تا جاده خرمشهر به اهواز رسیدند، تعداد زیادی از نیروهای دشمن اسیر شدند و خاک ایران تا جاده خرمشهر به اهواز آزاد شد، لازم است ذکر کنم زمانی که توسط رزمندگان اسلام برای فتح خرمشهر عملیات انجام گرفت، عراق تا فاصله پنج کیلومتری پشت اهواز رسیده بود یعنی کل جاده خرمشهر به اهواز در دست نیروهای عراقی بود به‌عبارت‌دیگر تا کنار کارون از سمت شرقی این رودخانه همه در دست نیروهای بعثی بود. رزمنده دفاع مقدس اظهار داشت: بعد از آزاد شدن بخشی از خاک ایران تا جاده اهواز به خرمشهر، نیروها در جاده‌ای که در پشت این جاده قرار داشت به‌طرف رودخانه کارون حرکت کردند و در این قسمت موضع گرفتند تا تدارکات لازم برای عملیات‌های بعدی را ببینند، دو روز بعدازآن بود که دوباره عملیات شروع شد. عظیمی بیان کرد: عراق معمولا بعد از هر عملیات، عملیاتی در پاسخ آن انجام می‌داد، پشت جاده خرمشهر به اهواز بودیم که ضدعملیات عراق برای بازپس‌گیری این جاده شروع شد در اینجا نیروهای خودی برای عملیات بعدی به سمت سه‌راه حسینیه و پاسگاه دژ حرکت کردند. وی تاکید کرد: وقتی‌که ضدعملیات عراق آغاز شد یک گروهان از چهارمحال و بختیاری در حال پدافند بودیم، به هر صورت هدف نیروهای عراقی تصرف جاده خرمشهر به اهواز بود که رزمندگان ایران به هر شکل ممکن در برابر این ضدعملیات عراق مقاومت کردند و دشمن را به عقب راندند. این رزمنده حاضر در عملیات آزادسازی خرمشهر گفت: فردای روزی که دشمن قصد تصرف دوباره جاده خرمشهر به اهواز را داشت و البته موفق هم نشد توی گرگ و میش هوا نگاه کردم و دیدم چیزهایی مثل گله‌های شتر یا احشام دیگر از طرف پاسگاه‌های هویزه به سمت نیروهای ایرانی حرکت کردند، یکی از رزمندگان یک دوربین ارتشی داشت آن را گرفتم و خواستم ببینم این گله‌هایی که به این سمت می‌آیند چه هستند وقتی از دوربین نگاه کردم دیدم نه‌تنها گله‌های احشام نیستند بلکه همه تانک، نفربر و دیگر عدوات جنگی ارتش عراق هستند و به سمت جایی که ما مستقر بودیم حرکت می‌کردند، می‌توان گفت به ازای هر یک رزمنده از چهارمحال و بختیاری مستقر در محل در آن روز دو تانک و نفربر وارد محل شد. عظیمی افزود: این تجهیز نیروها تا شب ادامه داشت اما باز هم این بچه‌های رزمنده بودند که مقاومت کرده، شهید و مجروح شدند تا ارتش بعثی باآن‌همه عدوات جنگی نتواند کاری از پیش ببرد. مرحله سوم عملیات بیت‌المقدس از جاده حسینیه به‌طرف پاسگاه‌های دژ بود وی ادامه داد: مرحله سوم عملیات بیت‌المقدس از جاده حسینیه به‌طرف پاسگاه‌های دژ بود، در این قسمت و بعد از درگیری با نیروهای بعثی گروهان چهارمحال و بختیاری تقریبا آرایش خود را از دست داد اما درگیری‌ها به‌عنوان پدافند در پشت خاک‌ریز تا پاسگاه‌های دژ ادامه داشت و درنهایت سه‌راه حسینیه از دست دشمن درآمد و همه نیروهای عراقی اسیر شدند و تانک‌ها و نفربرهایشان در زمین‌های خرمشهر و اهواز که اکثرا آب یا باتلاق بود فرو رفتن. رزمنده دفاع مقدس عنوان کرد: از اینجا به بعد یعنی از تاریخ 18 اردیبهشت‌ماه همه عملیات‌ها برای بازپس‌گیری خرمشهر بود، در همین زمان به حمدالله هویزه و اکثر زمین‌های اطراف آن آزاد شد و محاصره خرمشهر روز‌به‌روز تنگ و تنگ‌تر شد، اما از هجدهم اردیبهشت تا سوم خرداد که خرمشهر آزاد شد سخت‌ترین و بدترین عملیات‌ها توسط رزمندگان اسلام انجام شد، متأسفانه جوانان زیادی را برای محاصره خرمشهر و بعدازآن آزادی شهر از دست دادیم. اگر خمینی بتواند خرمشهر را آزاد کند ما کلید بصره را به او خواهیم داد عظیمی خاطرنشان کرد: با توجه به شناختی که صدام از ارتش خود داشت و می‌دانست به‌روزترین امکانات نظامی دنیا را در اختیار دارد و از آن‌ها برای نگه‌داری خرمشهر استفاده می‌کند اعلام کرده بود کرده بود اگر خمینی بتواند خرمشهر را آزاد کند ما کلید بصره را به او خواهیم داد. وی اضافه کرد: سخت‌ترین مرحله برای نیروهای ایرانی زمانی بود که باید از پشت جاده خرمشهر به اهواز به سمت خرمشهر حرکت می‌کردند چراکه در مسیر نیروها برای رسیدن به شهر بیابانی وسیع، صاف، بدون پستی و بلندی و عوارض طبیعی قرار گرفته بود و بچه‌ها باید در این مسیر حرکت می‌کردند. این رزمنده هشت سال دفاع مقدس یادآور شد: این در حالی بود که نیروهای عراقی در پشت خاک‌ریزهایی که آماده کرده بودند با انواع و اقسام سلاح‌های کشنده اعم از گرینف، مسلسل و حتی ضدهوایی و... مستقر شده و کمین کرده بودند، اما نیروهای ایرانی باید در زمینی بدون هیچ‌گونه محافظ، سنگر و پناهگاهی حرکت کنند، اینجا بود که بیشترین شهید را دادیم. خرمشهر تنها با یک شعار الله‌اکبر آزاد نشد / واقعیت‌های جنگ گفته شود عظیمی تصریح کرد: من دوست ندارم واقعیت‌های جنگ گفته نشود و این تصور وجود داشته باشد که نیروهای ایرانی تنها با یک شعار الله‌اکبر رفتند و خرمشهر را آزاد کردند، شبی که قرار بود عملیات آزادسازی خرمشهر آغاز شود، نیروها از عصر در یک قسمت جمع شده بودند، وقتی به سطح منطقه نگاه می‌کردی سراسر منطقه پر از نیروهای رزمنده و بسیجی بود تا جایی که من با دیدن این بچه‌ها مطمئن بودم که امشب خرمشهر آزاد می‌شود ولی بعد از عملیات اکثر این نیروها به خاک‌ریز اول نرسیده شهید شدند و روی خاک‌های منطقه در خون خود غلتیدند. وی بیان کرد: صبح وقتی کمی آسمان روشن شد به بیابان وسیع روبرو که نگاه کردم پیکر جوانان رزمنده ایرانی بود که یا شهید و یا زخمی شده و روی زمین افتاده بودند. رزمنده حاضر در عملیات الی بیت المقدس تاکید کرد: من در عملیات آزادسازی خرمشهر اسیر شدم، بیستم اردیبهشت‌ماه بود درحالی‌که به‌طرف خرمشهر پیشرفت می‌کردیم در محاصره دشمن قرار گرفته و اسیر شدم؛ در اسارت با فردی از یک گردان دیگر که در عملیات آزادسازی خرمشهر شرکت داشت هم‌صحبت شدم وقتی از حال و هوای عملیات آزادسازی خرمشهر از وی سؤال کردم گفت: در عملیات آزادسازی خرمشهر همه نیروهای آن گردان شهید شده تا جایی که پیکر پاک و مطهر شهدا روی یکدیگر تلنبار شده بودند. سخت‌ترین مرحله عملیات بیت‌المقدس برای بازپس‌گیری خرمشهر در اطراف و داخل شهر بود عظیمی گفت: سخت‌ترین مرحله عملیات بیت‌المقدس برای بازپس‌گیری خرمشهر در اطراف و داخل شهر بود تا اینکه با رشادت‌ها و فداکاری‌هایی جوانان دل از دنیا بریده ایرانی در قالب سه قرارگاهی که در این عملیات حضور داشتند در روز سوم خردادماه خرمشهر آزاد شد. وی افزود: اینکه حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:«خرمشهر را خدا را آزاد کرد» تعریف بسیار درستی و عمیقی بود چراکه با توجه به شرایط موجود و ارتش قدرتمند عراق، حجم نیروهایی که اطراف خرمشهر مستقر شده بودند و شرایط جغرافیایی منطقه امکان نداشت این شهر آزاد شود و هیچ نیروی انسانی قادر به این کار نبود مگر اینکه دست خدا به کمک رزمندگان اسلام آمده باشد. عظیمی عنوان کرد: بعد از آزادسازی خرمشهر رعب و وحشتی از قدرت ایران در دل دشمن افتاد و نیروهای بعثی و صدام ترسیدند، ایران در این عملیات جوانان زیادی از دست داد ولی به لطف خدا شیرینی فتح خرمشهر از هر چیزی برای کشور بهتر بود. وی خاطرنشان کرد: باید بگوییم از زمانی که وارد منطقه عملیاتی شدم جز پا گذاشتن روی پیکر مطهر شهدا و دیدن صحنه‌های دل‌خراش چیزی ندیدم، خرمشهر با خون و با یاری خدا آزاد شد. این رزمنده هشت سال دفاع مقدس اضافه کرد: در عملیات فتح خرمشهر ما همواره حالت تهاجمی داشتیم و بدون خاک‌ریزی بودیم اما دشمن پشت خاک‌ریزهای خود کمین کرده بود که ما بدون هیچ‌گونه محافظی به آن‌ها حمله میکردیم بنابراین نیروهای زیادی از جوانا ایرانی شهید شدند، شاید تنها خاطره خوش من در این عملیات شنیدن خبر آزادسازی خرمشهر بود. عظیمی بیان کرد: یکی از تلخ‌ترین خاطرات من در سه‌راه حسینیه این‌گونه رقم خورد؛ آفتاب تازه طلوع کرده بود، در محلی نشسته بودیم، با یکی از رزمندگان مشغول صحبت بودیم، می‌گفت مرخصی گرفته و برای مدتی می‌خواهد به دیدار خانواده‌اش برود، طولی نکشید گلوله توپی به سمت ما شلیک شد و ترکش‌های آزاد شده از این گلوله سر این رزمنده را جلو چشم‌های ما به دو نیم کرد، این تنها بخشی از صحنه‌های دل‌خراشی بود که در عملیات آزادسازی خرمشهر دیدم درواقع در این عملیات خنده به لب هیچ‌کس نرسید مگر زمانی که خبر آزادسازی خرمشهر را شنیدند. انتهای پیام /