تبارشناسی دو قطبی سازان
تا دیر نشده برای رفع شکافهای اجتماعی و سیاسی و عبور از بحرانها باید ایده و طرحی برای مقابله با این تندرویها داشت.
به گزارش مشرق، مهدیه شادمانی کارشناس مسائل سیاسی درباره مسئله دوقطبیسازی در فضای سیاسی کشور طی یادداشتی نوشت:
از زمان انتخابات مجلس در سپهر رسانهای کشور شاهد نوعی مغلطه در باب اصطلاح تندروها هستیم. اقلیتی که با انقلابی گری نمایشی، الگوی زیست قبیلهای و ذبح اعتبار و منفعت انقلاب را در جهت منافع شخصی و حزبی در پی گرفتهاند.
تشکیلاتی که از تخریب و هتک حیثیت بزرگان نظام و مسئولان ابایی ندارند. نکته حائز اهمیت اینکه این طیف سیاسی خود را نیز فراتر از قانون دانسته و هیچ خط قرمزی برای فعالیت قائل نیستند. با تلقی غلط از باورهای دینی و انقلابی دچار انحصارطلبی و خود حقیقت پنداری شده و طرد غیرخودی را در دستور کاردارند.
نقطه آغاز این جریان تندرو از سال 90 و ایجاد یکقطب جدید از اصولگرایان سنتی بوده که با ادبیات و رفتار خاص خود تشکیل تمدن اسلامی را هدف فعالیت قراردادند؛ اما محصول این تشکیلات رادیکالیسم و انشقاق در جبهه انقلاب و جذب اقلیت بوده است.
متأسفانه پس از انتخابات 1403 ریاست جمهوری و رأی اعتماد بالا به کابینه شاهد روند دیگری از تخریب از سوی این جریان بودیم. این گروه که گویا خود را پیشران در تشکیل جامعه اسلامی و تمدن سازی اسلامی میدانند حضور این دولت را سدی در برابر اهداف دیده و از ابتدا به هر بهانه با ذهنیتی تخریبی به دولت و حتی مجلس نیز هجمه بردهاند. دو نکته حائز اهمیت است ابتدا اینکه نمایندگان مجلس باوجوداینکه از جریان فکری مقابل دولت هستند با تکیهبر بلوغ سیاسی به این نتیجه رسیدند که در شرایط فعلی کشور بهترین راه کاهش منازعات سیاسی و تکیهبر وفاق و عدم تخاصم جناحهای سیاسی است تا دولت زودتر اقدامات اساسی را در جهت بهبود وضع اداره کشور انجام دهد.
اما نکته دوم این جمع که در برابر این اقدام وفاق آمیز مجلس اینطور با ادبیات تند در فضای مجازی و رسانهای شروع به هجمه و توهین نمودند پاسخ دهند در طی این سالها جز تخریب و تقابل و حتی هتک حیثیت بزرگان نظام، چه ایده و برنامه ایجابی در جهت حکمرانی متعالی و پیادهسازی تمدن نوین اسلامی داشتهاند! جریانی خاص که روزی با مهر نماز به رئیس وقت مجلس حمله کردند و روزی با کلیدواژه «اسکل نظام» میخواهند وفاق را به محاق ببرند.
پیش از شروع روند تبلیغات رسمی انتخابات ریاست جمهوری نیز با توجه به تجربه هتک حیثیت سرمایههای نظام در انتخابات مجلس، رهبر معظم انقلاب بر عدم بدگویی کردن، تهمت زدن و لجنپراکنی کردن تاکید ورزیده و حتی آن را زمینهساز لطمه به آبروی ملی عنوان نمودند؛ اما این جریان با توجه به ایزوله فکری و خود حق پنداری و اینکه صاحب اصلی انقلاب و تصمیم گیر و تصمیمساز در صدر قدرت هستند، از هیچ تخریب ناجوانمردانه، اتهام زنی و بزرگسازی ضعفهای کاندیدای جریان مقابل دریغ نکردند. حال باید از این طیف رادیکال پرسید آیا از این تشکیلات فرقهای که تنها ماهیت باندی دارد سرباز نظام تولید میشود یا سربار! بهجز فحاشی و هجمه در فضای مجازی کجا به کمک نظام در غبار فتنهها آمدهاید که حال با واژه اسکل نظام منتگذار هستید!
متأسفانه این روند تخریبی که خود را حق مطلق میداند پایان بردار نیست و در دو مصداق اخیر یعنی هجمه به سخنان رئیس مجلس و واعظ مشهور حجتالاسلام پناهیان مشهود است. در 28 صفر امسال رئیس مجلس با عقلانیتی انقلابی با عدم قشری گری و محافظهکاری، فراتر از نگاه رقابتی انتخابات و البته با رعایت مرزبندی خطوط ارزشی و اصول انقلاب، همگان را دعوت به حمایت از دولت میکند؛ اما همان گروه پروژه هماهنگ سیاه نمایی و تصویرسازی منفی علیه قالیباف را در باور جامعه انقلابی استارت میزنند.
و در سویی دیگر حجتالاسلام پناهیان نیز که با اشاره به آثار مخرب دوقطبی سازی، از رئیس مجلس خواسته بود تا علیه دوقطبی سازی قانونگذاری کند از این تخریب و شانتاژ سیاسی امان نمیبرد. در صورتیکه با عنایت به سخنان رهبر انقلاب، ایشان نیز همواره بر مذمت دوقطبیهای کاذب در کشور تأکید داشتهاند:
(معنای دوقطبی اختلافسلیقه نیست؛ خب اختلافسلیقه همیشه هست، همیشه بوده. معنای دوقطبی این است که وقتی این اختلافسلیقه به وجود آمد در هر تصمیمی بهجای اینکه بهحق و مصلحت فکر کنیم، به جایگاه این دستهبندی فکر میکنیم؛ دسته ما اینجوری میخواهد، پس باید این بشود؛ حالا حق هست یا نیست، مصلحت هست یا نیست، [فرقی نمیکند]؛ معنای دوقطبی این است.1402/03/03)
با این تفاسیر وقتی به این تشکیلات اعتراضی مبنی بر خود حق پنداری میگردد به این سخنان رهبر انقلاب متوسل شده و با مظلوم انگاری این لفظ را برچسبی از سوی دشمن میدانند: (در ادبیات سیاسی آمریکا و انگلیس و امثال اینها، معنای تندرو و میانهرو این است: تندرو کسی است که پایبند انقلاب است، میانهرو کسی است که در مقابل خواستههای آنها تسلیم است.)
حال با توجه به تفسیر الگوی زیستی و رفتاری این طیف که با ذهنیت تخریبی، ایزوله فکری با حق پنداری زمینه شکافهای عمیق سیاسی و اجتماعی شده و همچنین با هتک حیثیت مسئولان، سرمایههای نظام را در نوبت حذف گذاشتهاند، میتوان مدعی بود که این رفتار تندروی نیست و در جهت انقلابی گری واقعی صورت گرفته! آیا رهبر انقلاب بارها بر عدم هتک حرمت مسئولان تذکر ندادهاند. «هتک حرمت حرام است و انتقاد با هتک حرمت تفاوت دارد ضمن اینکه امروز کشور بیش از هر زمان دیگری به همکاری و اتحاد و انسجام نیاز دارد.» 3 آبان 99
همچنین تأکید کردند: «روش ما اسلامی و قرآنی است، یعنی انتقاد بیان میشود اما هتک حرمت انجام نمیگیرد. باید حرمت رؤسای سه قوه و مسئولان کشور که در عرصه خدمترسانی به مردم هستند، حفظ شود».
در اندیشه و کلام آیتالله خامنهای، ارتباط بین واقعبینی و آرمانگرایی، موقعشناسی، آیندهنگری و میانهروی بر مبنای یک نظم مدنی و سیاسی از آثار و نتایج عقلانیت انقلابی معرفیشده.
بهواقع رفتارهای رخداده توسط این جماعت منتج از نگاه عقلانی و موشکافانه به مسائل است؟ مبتنی بر همین نگرش رهبر انقلاب بر عقلانیت انقلابی و عدم هتک حرمت مسئولان نظام است؟ درزمینه تخریب ناجوانمردانه رئیس مجلس از یک سال پیش شاهد این پروژه سیاسی و سیاه بودیم که بدون سند و مدارک، فضای مجازی را به عرصه رفتارهای غیراخلاقی و شرعی تبدیل نمودند. آیا در این هیاهوهای پوچ و تفرقهافکنی نشانی از انقلابی گری دیده میشود؟
آیا اینکه انقلاب را یک شرکت سهامی برای خود فرض دانسته و حضور جناحهای دیگر در حاکمیت را صرفاً خطر برای موجودیت خود انگاشته و با مجادله و تخریب اقدام به سیاه نمایی و حذف غیرخودی انجام دادن تندروی منفی و افراط گری نیست؟
خلاصه کلام اینکه تا دیر نشده برای رفع شکافهای اجتماعی و سیاسی و عبور از بحرانها باید ایده و طرحی برای مقابله با این تندرویها داشت. اینکه قبیلهای خودبرتربین با انتساب خود به ولیفقیه متمسک به فروع شده و از آب آلوده بحرانهای داخلی ارتزاق کند و با باجگیری به دنبال حفظ موقعیت خود باشد یقیناً با آن تندروی رهبری که مبتنی بر اخلاق و ایمان است متفاوت بوده است.
و سؤالی که باید از این جماعت پرسید این است که چرا در مجادلات سیاسی پیکان خشم شما علیه افراد و جریانهای انقلابی است تا ضدانقلاب، گویی همان تاریخ صدر انقلاب در هجمه علیه انقلابیهای واقعی همچون بهشتی و مطهری بار دیگر از سوی جماعت تزویر در حال تکرار است و اگر دیر اقدامی صورت گیرد شاهد حذف و استحاله سرمایههای نظام و شکاف در حاکمیت و جامعه خواهیم بود!