تجارت در مرز معیشت و سیاست
در حاشیه خاک ایران، جایی که جادهها به روستاها و شهرهای کوچک مرزی ختم میشوند، زندگی به شکلی دیگر جریان دارد. اینجا، در سایه دیوارهای مرزی، بازارچههایی شکل گرفتهاند که قلب تپنده اقتصاد محلی است؛ جایی که مردم، نه با صنایع بزرگ یا تجارت جهانی، بلکه با چمدانهای کوچک، وانتهای قدیمی و غرفههای ساده، چرخ معیشت خود را میچرخانند. بازارچههای مرزی ایران گرچه در نگاه اول مجموعهای کوچک از...
در بسیاری از این مناطق، تنها منبع درآمد مردم، همین بازارچهها است. گردش روزانه فعالیتهای افراد بومی این مناطق، نه تنها نان بسیاری از خانوادهها را تامین میکند، بلکه عملا مانع از خالی شدن روستاها و مهاجرت جمعیت به شهرها شده است. در استانهایی چون سیستانوبلوچستان، کرمانشاه، کردستان و خراسانهای شمالی و جنوبی، وابستگی معیشتی مردم به بازارچههای مرزی تا حدی بالا است که حتی یک روز تعطیلی آنها، زندگی صدها خانواده را دچار وقفه میکند.
اما اهمیت بازارچهها فراتر از معیشت محلی است. بر اساس آخرین آمار، ایران دارای 43 بازارچه مرزی رسمی است که حدود 24 بازارچه فعال و بقیه نیمهفعال یا تعطیل هستند؛ رقمی که شاید در نگاه نخست کوچک به نظر برسد، اما در اقتصاد مرزی تفاوت بزرگی میان بیکاری و بقا ایجاد میکند. بازارچههای مرزی تنها محلی برای دادوستد کالا نیستند، بلکه بخشی از سیاست کلان اقتصادی و اجتماعی کشور محسوب میشوند. فعالان تجاری کشور عنوان میکنند که توسعه این بازارچهها میتواند علاوه بر رونق تجارت محلی، زمینهساز تعاملات فرهنگی و تقویت روابط همسایگی شود. در واقع مرز، اگر با نگاه اقتصادی و نه صرفا امنیتی مدیریت شود، به فرصتی برای اشتغال پایدار، افزایش درآمد ارزی و کاهش قاچاق تبدیل خواهد شد.
بازارچههای مرزی که با هدف «توسعه معیشت مرزنشینان» و «جلوگیری از قاچاق» ایجاد شدند، قرار بود به پلی تبدیل شوند میان تجارت رسمی و غیررسمی؛ جایی که مردم بتوانند با کارت پیلهوری کالاهای مشخصی را صادر یا وارد کنند و در عین حال، دولت نیز بر تبادلات مرزی نظارت داشته باشد. با این حال، در گذر زمان سیاستهای متناقض دولتها و ضعف هماهنگی میان دستگاهها، موجبات انحراف این پروژه از اهداف اصلی را فراهم کرد.
فرصت تعامل با همسایهها
بازارچههای مرزی ظرفیت بالایی برای صادرات به کشورهای همسایه دارند. ایران با 15 کشور مرز زمینی یا آبی مشترک دارد و مجموع طول مرزهای آن به بیش از 8700 کیلومتر میرسد. این وسعت مرز، فرصتی بینظیر برای تجارت محلی است
به عنوان نمونه، اخیرا مدیرکل گمرکات خراسان جنوبی با اشاره به صادرات کالاهای تولیدی این استان گفته است که صادرات قطعی کالاهای تولیدی خراسان جنوبی از گمرکات بیرجند، ماهیرود و گمرک مستقر در بازارچه مرزی ماهیرود در نیمه نخست امسال یکمیلیون و 42 هزار و 569 تن کالا به ارزش 230میلیون و چهار هزار و 685 دلار بوده که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته 123درصد از نظر ارزش و 72 درصد از نظر وزن افزایش داشته است. با وجود این ظرفیتها، زیرساختها در اغلب بازارچهها ابتدایی است. جادههای دسترسی فرسودهاند، سیستمهای بانکی یا تسویه ارزی وجود ندارد و بسیاری از بازارچهها حتی فاقد امکانات گمرکی استاندارد هستند. در نتیجه، بخش زیادی از مبادلات همچنان به شکل غیررسمی یا تهاتری انجام میشود.
یکی دیگر از چالشهای اساسی، ناپایداری مقررات است. دولتها در مقاطع مختلف، بدون هماهنگی با بخش خصوصی، مقررات صادرات و واردات بازارچهها را تغییر دادهاند. برای مثال، در سالهای 1399 و 1402 کارتهای پیلهوری در برخی استانها بهطور موقت تعلیق شد و همین تصمیم، باعث شد هزاران نفر از درآمد روزانه خود محروم شوند. این تصمیمها، فضای تجارت مرزی را بیثبات کرده و سرمایهگذاری محلی را کاهش داده است.
از سوی دیگر، نگاه امنیتی به مرزها باعث شده توسعه اقتصادی در این مناطق در اولویت نباشد. کارشناسان معتقدند مادامی که سیاستگذاران مرز را نه به عنوان فرصت اقتصادی، بلکه صرفا «نقطهای برای کنترل قاچاق» ببینند، بازارچهها از ظرفیت واقعی خود دور خواهند ماند. درحالیکه تجربه کشورهای همسایه نشان میدهد بازارچههای مشترک مرزی میتوانند تجارت رسمی را تقویت کنند و حتی درآمد دولت از محل مالیات را افزایش دهند. یکی از تازهترین نمونهها، بازگشایی مجدد بازارچه مرزی «پیشین - مند» در استان سیستان و بلوچستان است. در مرداد 1404، این بازارچه پس از مدتی تعطیلی با حضور مقامات محلی و بینالمللی افتتاح شد که امیدهایی برای معیشت مردم بومی منطقه را به همراه داشت.
با این حال، نبود نظام حمایتی پایدار و ضعف سرمایهگذاری موجب شده بازارچهها نتوانند از فاز «معیشتی» به فاز «توسعهای» عبور کنند. در واقع بازارچههای مرزی ایران را میتوان مثل «دکانهای کوچک در یک بزرگراه بینالمللی» خواند؛ فعال، پرجنبوجوش، اما بدون پشتوانه و برنامه. مرزها میتوانند دروازه فرصت باشند، نه دیوار محدودیت. اگر سیاستگذاری درست، اعتماد محلی و سرمایهگذاری پایدار در کنار هم قرار گیرند، بازارچههای مرزی نه فقط برای مردم نوار مرزی، بلکه برای کل اقتصاد ایران، به یک مزیت راهبردی تبدیل خواهند شد.
الزام اصلاح قوانین بازارچههای مرزی
فعالان تجاری بر این باورند که بازارچههای مرزی ایران ظرفیتی ارزشمند برای توسعه تجارت و بهبود معیشت مرزنشینان دارند، اما بهرهبرداری از آنها به شدت به روابط سیاسی با کشورهای همسایه وابسته است. در گذشته، مرزهای فعال، نقش موثری در تجارت محلی، دیدار اقوام و حتی گردشگری درمانی داشتند، اما بهدلیل تنشهای ژئوپلیتیک، سالهاست فعالیت آنها متوقف شده است. کارشناسان معتقدند احیای این بازارچهها از طریق تقویت روابط فرهنگی، قومی و مذهبی و نیز امضای تفاهمنامههایی برای تردد بدون ویزا در محدوده 60 تا 70 کیلومتری مرزها، میتواند به رونق دوباره تجارت مرزی و افزایش درآمد ساکنان این مناطق منجر شود.
بر این اساس حسین پیرموذن، عضو هیاتمدیره اتاق بازرگانی ایران، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» با اشاره به آنکه بازارچههای مرزی فراتر از معیشت و اقتصاد یک استان است و به سیاستهای کلان کشور مربوط است، گفت: باید اشاره کرد که بازارچههای مرزی ظرفیت بالایی دارند و دولت میتواند با برنامهریزی بهتر از این ظرفیت استفاده کند. با این حال، موانعی نیز وجود دارد که مانع از بهرهوری کامل این بازارها شده است. در واقع، بازارهای مرزی بهطور مستقیم با روابط ایران و کشورهای همسایه گره خوردهاند. هر اندازه روابط دوستانه، فرهنگی، دینی و قومی ما با همسایگان تقویت شود، این بازارها نیز پویاتر خواهند شد.
او ادامه داد: بسیاری از مرزهای ایران در گذشته بخشی از یک سرزمین واحد بودهاند و اگر به ریشههای قومی و تاریخی برگردیم، مردم دو سوی مرز، ایرانیتبار هستند. از همین رو، آزادیهای مرزی و تقویت تعاملات محلی میتواند برای هر دو طرف سودمند باشد. به عنوان نمونه، منطقه مرزی «بیلهسوار» یکی از مرزهای پربرکت برای هر دو سوی ایرانی و آذری بود، اما بهدلیل برخی تحولات در روابط سیاسی، حدود پنج سال است که این بازار بسته شده است. این در حالی است که پیش از این، بازارچه بیلهسوار محلی برای دیدار اقوام، تردد خانوادگی و حتی رونق گردشگری بود.
پیرموذن یادآور شد: محدوده فعالیت بازارچهها معمولا تا شعاع 60 یا 70 کیلومتر امتداد دارد و همین امر، منبع درآمد قابلتوجهی برای ساکنان مناطق مرزی و فعالان تجارت چمدانی به شمار میرفت. همه این مسائل در نهایت به روابط سیاسی دولتها بازمیگردد. در برخی مرزها، تجارت چمدانی همچنان پررونق است و برکت زیادی برای ساکنان منطقه دارد، اما در بعضی دیگر، با مشکلات و محدودیتهایی مواجه هستیم. این مشکلات ریشه در مسائل سیاسی دارد که مذاکراتی برای رفع آنها در حال انجام است.
این عضو هیاترئیسه اتاق بازرگانی ایران توضیح داد: اگر به نقشه مرزهای جمهوری اسلامی نگاه کنیم، مشاهده میکنیم که تقریبا تمام مناطق مرزی کشور ظرفیتی سرشار از ثروت دارند. بسیاری از افراد حتی از مرکز استانها به سمت مرزها حرکت میکنند تا از طریق بازارچههای مرزی، تجارت محلی انجام دهند. در برخی استانها که علاوه بر بازارچه، منطقه آزاد نیز دارند، این ظرفیتها دوچندان شده و فرصتهای اقتصادی بیشتری فراهم آمده است.
او در پایان تاکید کرد: باید ساختارهای قانونی را به گونهای سامان دهیم که فعالیتهای تجاری فعالان در بازارچههای مرزی قانونمند، اما تسهیلشده باشد. برای مثال، اجازه دهیم مردم بتوانند تا شعاع 60 تا 70 کیلومتری دو کشور بدون ویزا رفتوآمد کنند. این کار میتواند از طریق تفاهمنامههایی بین استانداران دو سوی مرز محقق شود. ما پیشتر چنین تجربههایی را با جمهوری آذربایجان، اقلیم کردستان عراق و حتی در سیستان و بلوچستان داشتهایم. به هر حال، با تداوم این تفاهمها میتوان توسعه مرزها را سرعت بخشید و از ظرفیتهای اقتصادی آنها بهرهمند شد.
بازارچههای مرزی در ظاهر، بخشی از جغرافیای تجارت خرد ایران هستند، اما در واقع نمادی از تعامل مردمی و اقتصادی با همسایگان به شمار میآیند. کارشناسان بر این باورند که اگر دولتها نگاه خود را از کنترل به توسعه تغییر دهند، این بازارچهها میتوانند به یکی از پایههای رشد تجارت منطقهای و حتی صادرات غیرنفتی تبدیل شوند.
در پایان باید اشاره کرد که مرزها، در صورت ایجاد زیرساختهای مناسب و هماهنگی نهادی، میتوانند بستر اشتغال پایدار و جذب سرمایه باشند. از سوی دیگر، تقویت بازارچههای مرزی به معنای ایجاد امنیت پایدار نیز خواهد بود، چراکه هر چه سطح رفاه مردم مرزنشین بالاتر رود، انگیزه برای فعالیتهای غیرقانونی کمتر میشود. در شرایطی که ایران به دنبال افزایش تجارت با کشورهای همسایه است، بازارچههای مرزی میتوانند نقش پررنگی را در توسعه صادرات ایفا کنند. البته باید اشاره کرد که تحقق این ظرفیت نیازمند اصلاح قوانین، سرمایهگذاری در زیرساختها و شکلگیری نهادهای محلی توانمند است تا مرزها از نقطهای برای بقا، به سکوی رشد و پیوند اقتصادی ایران با منطقه تبدیل شوند.