تحقیر و حمله به ایران؛ از اصغر فرهادی تا جواد فروغی
استفاده از کلید واژههایی حول محور معیشت، رفاه، تکنولوژی و سطح ارزش و اعتبار ایران در دید بینالملل، آزادی زنان و... در دستور کار ویژه این شبکه برای قیاس محور عربی - غربی با ایران است.
استفاده از کلید واژههای حول محور معیشت، رفاه، تکنولوژی و سطح ارزش و اعتبار ایران در دید بین الملل، آزادی زنان و... در دستور کار ویژه این شبکه برای قیاس محور عربی غربی با ایران است.
خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه: سیستم رسانهای عربستان در واقع پادوی سایبری نظام سلطه میباشد که با اتکا به «نفت» در حال پمپاژ اطلاعاتی امنیتی مسموم در منطقه است، پمپاژ محتواهایی که تا قبل از این مرجعیتش به عهده رسانههای لندنی تغذیه شده از همان «دلار نفتی» سعودی بوده و در مقطعی به پیاده نظامی همچون روح الله زم و (کانال آمد نیوز) سپرده شده بود، که پس از ماجرای غافلگیر کنندهی دستگیریاش توسط سیستم امنیتی جمهوری اسلامی به یکباره شبکهای به نام ایران اینترنشنال بلد میشود و مسئولیت این رسالت شیطانی را به عده میگیرد، شبکهای که نه تکنیک و حرفهای گری لندنی را دارد و نه مانند زم حقه بازی بومی را خوب بلد است و نه مانند شبکههای فارسی زبان آمریکایی حالت کلاسیک و فرمالیته را، یک رسانه در حد متوسطی است که جور فضای خالی و مخدوش شدهی آمد نیوز، مملکته و سایر پلتهای دسته دوم و جو به تکرار افتاده لندنی را میکشد.
اصولا نحوه مواجه و جنگ رسانهای سعودی با ایران فرای ایدئولوژی! نژادی؛ هم هست و همین دلیل پاشنه آشیل تحریک شویخ نژاد پرست میباشد که نقش گاو شیرده را در همه عرصهها برای نظام سلطه ایفا میکنند و در این بزنگاه رسانهای دشمنی و عناد را بخوبی و در معنای واقعی کلمه حتی بیشتر از بریتانیا در ویترین به رخ میکشد.
ایران اینترنشنال با توجه حجم بالای دلار نفی بهتر از رسانههای لندنی در جذب نیرو از داخل و خارج کشور توفیق داشته است و چون نام مستقل از انگلیس را دارد به همین خاطر تابوی حضور در آن کمتر است و با وعدههای وسوسه انگیز توانسته براحتی چند مجری و گزارشگر مشهور ورزشی، هنری و ژورنالیستی ایران را به استخدام و فعالیت سفارشی خود دربیاورد و همین نکته مخاطب را بیشتر ترقیب میکند برای پیگیری!
هر چقدر رسانههای لندنی در بیان موضع و شدت تحقیر ایران ایرانی محافظ کارترند، اینترنشنال صریح و تابلوتر است و به وضوح حتی گاهی به توهین و فحاشی علنی دست میزند و چنان فضای خودتحقیری را برای مخاطبش کانالیزه میکند که گویی مردم در چه فلاکت جبران ناپذیری به سرمیبرند و چیزی نمانده تا از قحطی و بیچارگی جان دهند.
مواجهه سعودی با ایران دقیقا همان کینه و بغض صهیونیست از فاتح خیبر در فرم عرب جاهلیت زمان پیامبر است که چنان خشم و حسرت و کینهای از عجم شیعه دارند که یهود در نمایان کردنش محتاطتر و ترسو تر بوده است و عرب جاهلی را به همین سبب شاخص مبارزه نو با ایران کردهاند، که هر جا هم با شکست مواجه شد مستقیم به اسم ملکه نوشته نشود و رسانه لندنی وجاهتش مثل گذشته حفظ شود.
در این کارزار جنگ روایت و روایت رسانهای! عربستان در تلاش است که با تحریک صهیون ایران را در منطقه تحقیر و تصعیف کند تا بتواند یکی از گزینه های مطلوب غرب برای نمایندگی قدرت در خاورمیانه باشد و سپر اقتداری شیعه ایرانی را در هم شکند، به همین منظور در اکثر تولیدات محتوایی خود و گفتگوهای تصویری و برنامه های تولیدی خود در اینترنشنال تلاش میکند با قیاس پیشرف و سطح بالای رفاه در امارت و عربستان، ایران را کشوری عقب مانده و تحت سلطهی دیکتاتوری القا نماید و بستر تحریک مخاطب را با توجه به خشمش از شرایط بد موجود علیه حاکمیت فراهم کند.
استفاده از کلید واژههای حول محور معیشت، رفاه، تکنولوژی و سطح ارزش و اعتبار ایران در دید بین الملل، آزادی زنان و... در دستور کار ویژه این شبکه برای قیاس محور عربی غربی با ایران است و به وضوح در «ایران اینترنشنال» روی آنها موج سواری حاد میشود.
در این میان این شبکه گاهی دچار تضاد استراتژیک شده و در حمله علیه جمهوری اسلامی و دفاع از المانهای مخالف آن گرفتار تناقض میشود، مثلا در ماجرای «جایزه اصغر فرهادی از داوران کن» به او به عنوان نماینده ایران تا توانست حمله کرد و از این سو مواضعی که خود فرهادی در قبال ایران در مصاحبه مطبوعاتی داشته را مورد وثوق و تشویق قرار میدهد و دقیق مشخص نمیکند که اصغر فرهادی مهرهای علیه نظام است یا موافق آن! و یا در مسئله المپیک اینکه قبل از شروع رقابتها با موج تحقیر، ایران را دریافت کننده مدال از روز دهم و شروع مسابقات کشتی میپندارد و با دریافت اولین مدال طلا در اولین روز بازیها و جابجایی رکورد در رشته تیر اندازی توسط جواد فروغی به این اتفاق و شخص او حمله کرده و این افتخار را وجاهت سیاسی نظامی میدهد تا اینکه فروغی را نماینده ایرانیها و مدافع سلامت نداند بلکه فرستاده حاکمیت و پاسداری بداند که از وی در سوریه استفاده شده است.
این تضاد و تناقض و ابهام در برخی جهتگیریها حاصل یک بلاتکلیفی بزرگ است، که این رسانه با تذبذب عقیدتی مفاهیم دفاع و حمله را گاها گم میکند و ترجیح میدهد در این برهه تاریخی با یکی به میخ و یکی به نعل موضع کاملا قاطعی در خصوص افراد و اتفاقا نگیرد، اما به هر ترتیب باید رسالت دشمنی خودش را نیز حفظ نماید، یعنی از یکسو میخواهد جایگاه به ظاهر مردمی خودش را میان مخاطبان حفظ نماید و از سویی پرتکلهای دشمنی علیه حاکمیت را نیز نگه دارد که در این میان تعارض به وضوح مشهود میشود.
حال باید دید با این حجم از رپرتاژ عربستان علیه ایران، اگر روزی بنا به هر دلیلی روابط دیپلماسی زیارتی و ارتباطات استراتژیک محدود سیاسی با ایران بر قرار کند تکلیف این عناد به کجا خواهد رسید و رویکردش تا چند درجه تغییر یا اصلاح خواهد شد، دشمنی که در آرزوی فتح ایران به تلافی و انتقام تاریخ است.
مسعود کارگر - روزنامه نگار