شنبه 3 آذر 1403

تحمیل کنترل آمریکا بر جهان با قدرت هالیوود

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
تحمیل کنترل آمریکا بر جهان با قدرت هالیوود

هالیوود از تمام توانایی‌ها و نیروی انسانی خود اعم از نویسندگان، سرمایه داران و عکاسان استفاده کرد تا کنترل آمریکا را بر جهان تحمیل کند.

واقعه 11 سپتامبر سال 2001 مرحله جدیدی را در تاریخ سینمای آمریکا رقم زد، به طوری که بعد از این واقعه، هالیوود روش‌های خود را برای تأثیرگذاری بر توده‌ها و دستکاری نگرش آن‌ها توسعه داد. بعد از 11 سپتامبر، نظام آمریکا نیز استفاده خود از سینما را در ساختن یک واقعیت جدید جهانی توسعه داد.

اگر ارتش آمریکا برای انتقام از واقعه 11 سپتامبر تجاوزات خود را به افغانستان و عراق آغاز کرد، سینمای آمریکا جنگ فرهنگی و تبلیغاتی گسترده‌تری را به راه انداخت تا مردم را تحت سیطره آمریکا قرار دهد، کشوری که هالیوود آن را به عنوان ابرقدرتی که جهان را اداره و از مردم در برابر تهدید تروریسم محافظت می‌کند، معرفی کرد.

هالیوود از قدرت خود استفاده می‌کند

هالیوود از تمام توانایی‌ها و نیروی انسانی خود اعم از نویسندگان، کارگردانان، بازیگران، سرمایه داران و عکاسان کارکرد سیاسی و فرهنگی جدید خود را اجرا کرد تا کنترل آمریکا را بر جهان تحمیل کند.

یکی از مهم‌ترین نتایجی که از مطالعه فیلم‌های تولید شده توسط سینمای آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر به دست می‌آید این است که سینما یکی از مهم‌ترین ابزار‌ها برای مدیریت و مقابله با بحران‌ها و چالش‌ها محسوب می‌شود و آمریکا نیز از سینما برای ارائه روایت خود از رویدادها، و در شکل دادن به آن‌ها استفاده کرد.

این بدان معناست که آمریکا از قدرت سینمایی خود استفاده کرد تا نحوه اندیشیدن مردم آمریکا و واکنش شأن نسبت به بحران را مدیریت نماید و در این چارچوب است که می‌توان حمایت مردم آمریکا از تجاوز به افغانستان و عراق را توضیح داد.

شما آزادید که فکر کنید، اما در یک چارچوب مشخص!

سینمای آمریکا ثابت کرده است که نیرویی تأثیرگذار است که می‌تواند مردم را به تفکر در چارچوبی که ترسیم کرده سوق دهد؛ بنابراین برای اینکه میهن پرست باشید باید در چارچوبی که فیلم‌های هالیوودی ارائه می‌کنند، فکر کنید و این نشان می‌دهد که سینمای آمریکا هدفش فقط کسب سود نیست، بلکه برای دستیابی به اهداف سیاسی و فرهنگی نیز تلاش می‌کند که مهم‌ترین آنها، واقعیت سازی، کنترل نگرش توده‌ها و دستکاری افکار عمومی است.

از این رو سینمای آمریکا با اهداف چندگانه، سرگرمی‌های عامه پسند و فرهنگی را در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد که مهمترین آن‌ها عبارتند از: هدایت مخاطب، جعل آگاهی و دستکاری در روند افکار عمومی.

هالیوود جامعه آمریکا را به عنوان یک جامعه دموکراتیک دارای آزادی بیان و دولت این کشور را حافظ حقوق بشر و حامی دموکراسی در جهان نشان می‌دهد و شهروند آمریکایی در صورت قبول این روایت هالیوودی، میهن پرست محسوب می‌شود، اما مخالف این روایت، برای اینکه از مجازات اجتماعی و سیاسی در امان باشد باید سکوت اختیار کند؛ بنابراین یا باید روایت هالیوودی تحمیل شده را بپذیرد یا اینکه در مارپیچ سکوت محو شوید.

هالیوود همچنین برای مردم آمریکا مرجع و حقایقی را تعیین می‌کند که باید هنگام شرکت در بحث‌های سیاسی از آن‌ها استفاده کنند. از آنجایی که اکثریت مردم وقت ندارند و تلاشی برای جستجوی حقایق نمی‌کنند، به ایده‌هایی که در فیلم‌ها در معرض آن قرار می‌گیرند، به‌عنوان ایده‌های درست پایبند هستند و به همین دلیل اکثریت حقایق را زبان ستاره‌های سینما اخذ می‌کنند، ستاره‌هایی که از تحسین، زیبایی و رفتار خوب متمدنانه لذت می‌برند و با جنایتکاران شرور و تروریست‌هایی که با هر چیزی که زشت، بد و عقب مانده مرتبط هستند، مقابله می‌کنند.

کنترل احساسات مخاطب

سینمای آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر از روش‌های روان‌شناختی برای تأثیرگذاری بر عواطف مخاطب نیز استفاده کرد و با سوق دادن آن به واکنش عاطفی بدون تفکر به رویدادها، ترس، احساس خطر و نیاز مخاطب به امنیت را افزایش داد.

محقق «رأس لینچون» در پایان نامه دکترای خود که در سال 2012 در دانشگاه گلاسکو ارائه کرد، می‌گوید که برخورد سینمای آمریکا با وقایع 11 سپتامبر، کارکرد سیاسی و ایدئولوژیک آن را روشن می‌کند. هالیوود در فیلم‌های خود، این دیدگاه جورج بوش که آمریکا رهبری جهان را در جنگ علیه تروریسم بر عهده دارد و اینکه همه کشور‌ها باید در کنار آمریکا باشند که مورد حمله نیرو‌های شیطانی قرار گرفته، اتخاذ کرد و در نتیجه افکار مردم آمریکا و سایر نقاط جهان را در همین چارچوب شکل داد؛ بنابراین گفتمان بوش مبنای سینمای آمریکا قرار گرفت، گفتمانی که می‌گوید تروریست‌ها آمریکا را به دلیل نفرتشان از مدل زندگی آمریکایی که مبتنی بر آزادی و دموکراسی است، هدف قرار می‌دهند.

از این رو هالیوود تلاش کرد تا دیدگاه و تفسیر بوش از رویداد‌ها را به مردم آمریکا و جهان تحمیل کند. این نشان می‌دهد که روایت هالیوود از رویداد‌های 11 سپتامبر با دیدگاه بوش مرتبط بوده و لذا برای توجیه مداخله آمریکا در خاورمیانه تلاش زیادی کرد. جنگ سینمایی

آمریکا از «جنگ سینمایی» استفاده کرد و کاخ سفید نقش مهمی در برنامه‌ریزی استراتژیک این جنگ داشت. هالیوود بلافاصله پس از حادثه 11 سپتامبر شروع به تولید فیلم کرد و آن را به عنوان یک «تراژدی ملی» معرفی نمود. همچنین این سینما بر ایده «انتقام» و تجلیل از نقش سرویس اطلاعاتی آمریکا و سربازان آن که «برای محافظت از جهان با تروریسم می‌جنگند»، متمرکز شد.

رأس لینچون می‌افزاید: رایزنی‌های مستمری بین مقامات کاخ سفید و فیلمسازان هالیوود پس از حادثه 11 سپتامبر با هدف افزایش اشتیاق فیلمسازان برای تولید فیلم‌هایی که به تحقق اهداف جنگ کمک می‌کند، صورت گرفته است.

در این راستا نقش کریس هنیک، دستیار معاون بوش در توسعه استراتژی جنگ سینمایی، از طریق جلسات مستمر با تهیه کنندگان و کارگردانان برای تعیین ایده‌های اصلی فیلم‌های هالیوود برجسته بود.

یکی از مهمترین ایده‌هایی که در این جلسات مورد توافق قرار گرفت این بود که جنگ با تروریسم ماهیت جهانی دارد، زیرا حمله به تمدن است و بنابراین نیاز به یک پاسخ جهانی برای محافظت از جهان از شر است.

هالیوود زبان سیاستمداران آمریکایی

اینگونه بود که کاخ سفید و نهاد‌های رسمی آمریکا - مانند وزارت دفاع و وزارت خارجه - شرکت‌های فیلمسازی را تحت فشار قرار دادند تا از سیاست آمریکا حمایت کرده و روایت آن را جهت تأثیر بر توده‌ها منتشر سازند.

این نشان دهنده تعامل بین کاخ سفید و هالیوود پس از 11 سپتامبر برای القای دیدگاه بوش در اذهان مردم آمریکا و توده‌های جهان است. راز‌های زیادی پیرامون این تعامل وجود داشت که باعث شد برخی از نویسندگان آمریکایی خواستار شفافیت در رابطه کاخ سفید با هالیوود شوند.

تجربه استفاده نظام آمریکا از شرکت‌های سینمایی پس از 11 سپتامبر نشان می‌دهد که این نظام توانسته است دیدگاه خود را بر صنعت رسانه، فرهنگ و سرگرمی تحمیل کند و از این طریق بر افکار عمومی آمریکایی‌ها و سایر نقاط جهان تأثیر بگذارد.

باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر