تخصص مدیریتی و تعهد انقلابی
به گزارش الف، محمدرضا کلائی نوشت:
یکی از مسائل مهمی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور مطرح شد این بود که کدام یک از تعهد و تخصص بر دیگری مقدم است؟ فلسفه اصلی طرح این سوال نیز فقدان و یا کمبود نیروهای متخصص متعهد مورد نیاز برای به دست گرفتن پست های مدیریتی مختلف در کشور در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بود. با توجه به خیانت هایی که از سوی برخی نیروهای غیر متعهد متخصص بعد از انقلاب صورت گرفت این پرسش مهم مطرح شد که آیا باید صرفا تعهد را مقدم داشت و تخصص را کنار گذاشت و یا اینکه تخصص را باید مقدم نموده و تعهد را به طرق دیگری جبران نمود؟
در پاسخ به این وضعیت دو حالت متصور است:
حال اول: طبیعی است که نمی توان پست مدیریتی را به فردی سپرد که صرفا از تعهد برخوردار بوده و فاقد تخصص لازم در آن زمینه می باشد به ویژه مشاغلی که ضرورتا باید به دست متخصصان آن رشته سپرده شوند به عنوان مثال هرگز عاقلانه نیست مدیریت یک بیمارستان را که لازمه اش آشنایی به دانش و الزامات پزشکی است به فردی سپرد که فاقد کوچکترین اطلاعاتی از این رشته می باشد.
حالت دوم: اگر ما با دو شخص مواجه شویم که هر دو صلاحیت های اولیه به دست گرفتن پست مدیریتی را دارا هستند اما در این میان یکی از آنها به لحاظ کفه تخصص بالاتر باشد و دیگری از نظر تعهد، در چنین شرایطی نگاه مدیریتی غیر دینی فرد متخصص تر را مقدم بر دیگری می داند اما از منظر دینی، فردی که تعهد بالاتری دارد مقدم تر است زیرا با توجه به اینکه خود تخصص و علم کافی را دارد از شرایط تصدی مدیریت نیز برخوردار است و به کارگیری وی در آن پست مدیریتی اشکالی ندارد؛ افزون بر این، با توجه به اینکه از تعهد بالاتری برخوردار است طبیعتا مصالح نظام اسلامی را بیشتر از دیگران تامین کرده و از آسیب هایی که مدیریت غیر متعهد ممکن است به نظام اسلامی وارد نماید جلوگیری می شود.
تعهد (پاکدستی، تقوا و التزام به کار) و تخصص، دو عنصر اساسی برای مدیریت صحیح در تمام جوامع دنیا است که در آموزههای دینی نیز به آن توجه جدی شده است. این موضوع در تعالیم قرآن، اگر چه به صورت مدون به عنوان یک قانون مدیریتی مطرح نشده، اما چنین اصلی را میتوان به مناسبت از برخی آیات استخراج نمود. به عنوان نمونه حضرت یوسف (ع) وقتی که از زندان آزاد شد و پادشاه مصر درصدد واگذاری مسئولیتی به او شد، وی گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده که هم نگهدارنده و هم آگاهم». حضرت یوسف مسئولیت اقتصادی کشور مصر را میپذیرد؛ به دلیل آنکه توانایی اداره امور اقتصادی را دارد. او هم امانتدار است (حفیظ)، و هم دانش و تخصص کافی در امور اقتصادی را دارد (علیم).
آنچه آموزههای دین اسلام در این حوزه به ما میگوید؛ این است که هر کاری باید به دست افرادی توانمند و امین باشد، تا نظام جامعه به سامان رسد، و اگر در علل زوال حکومتها در طول تاریخ بیندیشیم، میبینیم عامل اصلی سپردن کار به دست یکی از دو گروه فوق بوده است. امام علی (ع) هم یکی از دلایل انحطاط دولتها را سپردن مسئولیتها به اراذل و از صحنه خارج کردن افاضل میداند؛ یعنی واگذاری مناصب و خدمات بزرگ به مردم نادان و فرومایه و کنار زدن انسانهای کاردان و صاحب اندیشه.
بنابر این، آیات مدیریتی مطرح شده در قرآن کریم، هم به عنصر تعهد و هم به عنصر تخصص اشاره دارند. و بدیهی است که افراد متعهد هیچگاه مسئولیتی را که در آن تخصص ندارد نمیپذیرد، و این لازمه تعهد و تقوا است و آنانی که ظاهری متعهد نشان داده و کاری که توانایی انجام آنرا ندارند میپذیرند، در واقع متعهد نبوده، بلکه متعهدنما هستند.
شهید گرانقدر دکتر چمران نیز در تبیین جایگاه تعهد و تخصص جمله معروفی دارد و میگوید؛ "میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم. اما میگویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.» این عبارت کلیدی شهید چمران، بیانگر توأمان بودن تخصص و تعهد است و یک بدون دیگری معنادار نیست. سخن شهید چمران در حقیقت بیان دیگری از سختگیریهای مربوط به «پذیرش مسئولیت» در فرهنگ اسلامی است. سختگیریهایی که در دین اسلام نسبت به پذیرش مقام و منصب شده، یکی از مدلولهای اصلیاش این است که انسان متعهد (از نظر اسلام) انسانی است که از قبول مسئولیت در حوزهای که در آن، فاقد دانش، تجربه و توانایی کافی است، سر باز میزند و با پذیرش امر اداره دنیای دیگران و به بهای آبادکردن دنیای خودش، آخرت خودش و دنیای دیگران را خراب نمیکند.
افزون بر این مقام معظم رهبری نیز به کارگیری تخصص برای رسیدن به آرمانهای نظام اسلامی را رفتار دینی خوانده و تصریح کردند:«تلاش مجاهدتآمیز و تلاش سخت؛ یعنی بهکارگیری عقل، علم، تخصص و تجربه و بهکاربردن همهی ظرفیت دستگاه تحت مدیریت برای رسیدن به آرمانهای نظام اسلامی، رفتار دینی است. اگر یک مسئول خیلی هم مقدسمآب باشد، اما از ظرفیت خود برای کار و تلاش استفاده نکند، رفتار دینی او ناقص است؛ اگر از فرصتها استفاده نکند و عقل و تدبیر و هوش و علم و تخصص و تجربه را بهکار نگیرد، رفتار دینیاش ناقص است.» (2 فروردین 1383) بر همین اساس معظم له ضمن تاکید بر تخصص و تعهد فرمودند:«هم تعهد، هم تخصص؛ زیرا، بحمدالله، مدیران خوبی تربیت شدهاند و شخصیتهای برجستهای هستند.»(3 شهریور 1372)
با اینکه یکی از دستاوردها و فرصتهای انقلاب اسلامی پرورش مدیرانی متخصص و متعهد بوده است و هر جا که چنین مدیرانی وارد عرصه شده اند منشا اثر و تحول شده اند اما در عین حال یکی از حلقه های مفقوده ساختار مدیریت کشور و بروز مشکلات متعدد در سالهای اخیر و در حوزه های مختلف را باید در فقدان مدیران جوان انقلابی دید. تاکیدات مقام معظم رهبری و وضعیت موجود کشور این نیاز را هرچه بیشتر آشکار کرده و رفع آن را ضروری می نماید. جوان انقلابی، متعهد و متخصص و عاشق کار و تلاش برای حل مشکلات کشور است.
تا چند روز دیگر مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری و تحلیف آیت الله رئیسی، رئیس جمهور منتخب مردم برگزار و در همین خصوص باید اعضای کابینه ی پیشنهادی دولت سیزدهم نیز معرفی شوند. کابینه ای که بتواند با حل مشکلات، امید را در مردم زنده کند.
با توجه به سابقه مدیریتی آیت الله رئیسی در آستان قدس رضوی که توانست ضمن استفاده از تمام ظرفیت های موجود، منشا تحولات موثری در آنجا گردد و با عنایت به مدیریت جهادی ایشان در قوه قضائیه و توانایی و تجربه کار تیمی، این خوش بنیی وجود دارد که کابینه قوی را معرفی نماید که برونداد آن یک دولت کارآمد برای ایران قوی باشد. در این مسیر توجه به بیانات رهبر انقلاب درباره ویژگی های مدیران انقلابی، جهادی، متخصص، متعهد و کارآمد و مدیرانی که روحیه جوانی و خدمت داشته باشند، بسیار راه گشاست.