شنبه 7 مهر 1403

تربیت ماشینی، فلسفه نظام آموزشی ایران

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
تربیت ماشینی، فلسفه نظام آموزشی ایران

نظام آموزشی ایران و به گونه دیگر نخبگان و تاثیرگذاران ایرانی به شدت تحت تاثیر فرانسه هستند. در هر دو نظام آموزشی روح ماشینی بر نظام آموزشی حاکم است و تربیت، تعاملی است ناهمتراز در بستری ناهمتراز.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، در نظام آموزشی فرانسه مدرسه به مثابه کارخانه فرهنگ و در نظام آموزشی ایران مدرسه را مانند کارخانه انسان سازی میدانند. نتایج تحقیق نشان میدهد که این دو نظام آموزشی، شباهت‌های زیادی به یکدیگر دارند که از جمله آنها می‌توان به اینکه هر دو نگاه ماشینی به تعلیم و تربیت دارند، هر دو حق تعلیم و تربیت را برای عموم افراد جامعه میدانند، هر دو معلم را اسوه و الگو میدانند، اشاره نمود. از جمله تفاوت‌هایی که میان این دو نظام تربیت معلم وجود دارد میتوان به این اشاره کرد که در ایران بیشتر به آموزش مبانی، اصول، اهداف و روش‌های تربیتی توجه میشود، اما در فرانسه بیشتر به آموزش اطلاعات عمومی توجه میشود؛ دیگر تفاوتی که میتوان اشاره کرد این است که در نظام آموزش فرانسه اصالت به دستاورد بشر یعنی فرهنگ داده میشود، اما در نظام آموزشی ایران اصالت به انسان و تربیت او داده میشود. مسئولیت تربیت افراد، یک مسئولیت همگانی است و به اصطلاح، واجب عینی به شمار میرود نه واجب کفایی. یعنی نمیتوان تنها دولت، تنها والدین، و تنها مدرسه را مسئولیت تربیت پنداشت یا حتی محصولات یکی از آنها را بیشتر از دیگری تصور کرد بلکه هر کدام در حد خودش، مسئول است و مسئولیت هر یک در حد خودش مهم و اساسی است. بنابراین، تربیت سالم در یک اجتماع وقتی امکانپذیر خواهد بود که همه نهاد‌های گفته شده، صمیمانه با یکدیگر همکاری کنند و هر کدام نقش خود را در ارتباط با نقش دوتای دیگر به دقت و به نحو مطلوب ایفا کند. اگر والدین و معلمان و مقامات اجتماعی جملگی خود را مسافران تلقی کنند که در یک کشتی به سفر میروند، در این صورت من فکر میکنم که راهنمای عمومی بهتر تنظیم خواهد شد. معلمان به راستی پایه گذاران و آینده سازان هر مملکت و نظامی هستند؛ در مطالعات نظری، می‌توان نقش مربی را در ادامه نقش تربیتی انبیا و اولیا الهی، اسو‌های امین، راهنمای بصیر و آدمی توانا دانست که وظیفه هدایت، روشنگری، برنامه ریزی، آموزش، پشتیبانی، مشورت، بازخورد دادن برای به چالش کشاندن موقعیت‌های کنونی یا فعلی جهت بسط و توسعه ظرفیت‌های وجودی را برای کسب شایستگی‌ها و دستیابی به حیات طیبه بر عهده دارد. کیفیت هر نظام آموزشی به عوامل مختلفی بستگی دارد. یکی از مهمترین عوامل، معلم و چگونگی تربیت معلم است. امروز مطالعات تطبیقی در حوزه آموزش و پرورش به طور وسیع انجام میشود و دامن آن به حوزه تربیت معلم، به عنوان یکی از مهمترین ارکان نظام آموزشی کشیده شده است. توجه به برنامه‌های تربیت معلم همگام با تحولات جهانی، عصر دانایی و فناوری اطلاعات نامیده شده، از مهمترین بحث‌هایی است که توجه صاحب نظران را به خود جلب کرده است. لزوم توجه خاص دوستداران و اصالح جویان فرهنگی ایران به فرانسه شاید به دو علت باشد:

یکی اینکه شباهت دستگاه فرهنگ ما از نظر سازمان به دستگاه فرهنگ فرانسه بیش از هر کشور پیش پا افتاده دیگر است و اقتباسی که اگر نگوییم تقلیدی است که پایه گذاران سازمان فرهنگ ایران از شارلی فرهنگ فرانسه کرده اند، قولی است که به اثبات نیازمند نیست؛ میدانیم که حتی برخی از این حد نیز پای فراتر نهاده اند و علت نابسامانی فرهنگ ما را تاثیر فلسفه تربیت فرانسوی در معارف ایران می‌دانند و البته این نظر نیازمند بحث و گفتگوی بیشتری میباشد. ثانیا نمی‌خواهیم فرهنگ ایران در اصالح سیستم آموزشی امروزی همان اشتباهات پدران خود را از نو مرتکب شویم.

انتخاب کشور فرانسه به این دلیل است که برخی صاحب نظران بر این باورند که نظام آموزشی فرانسه بر شکل گیری نظام آموزشی ایران نقش داشته است از جمله مناشری به نقل از سند گزارش مشاوران ماوراء بحار گفته است که فلسفه آموزشی و به تبع آن جزئیات فنی نظام مدارس ایران به طور عمده تقلیدی از نظام آموزشی سنتی فرانسه هستند که با این مشخصات شناخته می‌شود؛ تمرکز بیش از حد بر مدیریت، سلسله مراتب اقتدار، تاکید بر مطالعات نظری به جای مباحث کاربردی، برنامه درسی کلیشه‌ای و بسیار سنگین، سیاست نابود کردن به جای نجات دانش آموزانی که نمی‌توانند استاندارد‌های مناسب تحصیلی را چه به طور حقیقی و چه به طور صوری به دست آورند. علاوه بر این افراد متعددی برای تحصیل به فرانسه اعزام شدند؛ در این خصوص میتوان به اعزام محصل که از سال 1190 شمسی که عباس میرزا نائب السلطنه به لندن اعزام کرد، اشاره نمود؛ علاوه بر این محصلانی که از ایران برای تحصیل به فرانسه اعزام شده اند، نقش قابل توجهی در فرهنگ و نظام آموزشی ایران گذاشته اند؛ از جمله آنها میتوان به دکتر عیسی خان صدیق که در فرانسه و دانشگاه پاریس تحصیل کرده است اشاره کنیم. در کتابی تحت عنوان نگاهی به نظام آموزشی فرانسه: «بازاندیشی، بازسازی ساختار‌ها و بازآفرینی نظام آموزشی فرانسه»، اسناد ملی فرانسه را مورد بررسی قرار می‌دهد. مدرسه در نظام آموزشی فرانسه به مثابه چیست؟

اصلاحات درآموزش و پرورش فرانسه، کاهش بیکاری و مبارزه با گرانی در جامعه، سه شعاری است که ژان پیر رافرن نخست وزیر فرانسه درصدر برنامه‌های خود در سال 2005 دارد. مسئله اصلاحات در آموزش و پرورش فرانسه تازگی ندارد و قدمت آن حداقل به صد سال گذشته می‌رسد. زمان‌های کلیدی در روند تکوین این اصالحات را می‌توان به پنج دوره تقسیم کرد:

1. دوره آموزش اجباری ژول فری وزیر وقت و بانی آموزش و پرورش نوین فرانسه درسال 1882 است که از آن زمان به عنوان دوران کلیدی شروع اصالحات در وزارت آموزش پروش این کشور نام می‌برند. ژول فری مقرر ساخت که آموزش اجباری و رایگان است و همگان باید آنچه یاد گرفتنی است فراگیرند.

2. طرح النژون والون درسال 1945 درباره دمکراتیک ساختن آموزش عمومی و رسیدگی به شانس و فرصت برابر برای همگان. نظام طبقاتی فرانسه دراین طرح عقب نشینی می‌کند و این طرح صرف نظر از جایگاه شغلی هر فرد، به ارتقای فرهنک عمومی توجه ویژه می‌کند.

3. طرح کالج یگانه والری ژیسکار دستن رییس جمهوری اسبق فرانسه درسال 1974 به عنوان سومین دوران کلیدی اصلاحات در وزرات آموزش و پرورش نام برده می‌شود. این طرح برای دستیابی هر فرد فرانسوی به حداقل فرهنک الزمی است که از راه تعلیم و تربیت باید تحصیل شود.

4. سال 1978 میالدی، سالی است که کریستیان بوالک وزیر فراموش شده کابینه ریمون بار طرح آموزش متنوع را مطرح کرد تا زمینه قبولی دانش آموزان را افزایش دهد.

5. و در نهایت سال 2004 میلادی است که آخرین طرح اصلاحات در عرصه آموزش ملی باز تعریف مهارت و دانش‌ها در مدرسه مطرح شد.

طرح اصلاح فرهنگ فرانسه در همان روز‌های بعد از آزادی فرانسه و تشکیل کابینه ائتالفی تنظیم گردید. تمایل مردم فرانسه به اصلاح دستگاه آموزش و پرورش، اولیای دولت فرانسه را واداشت تا دسته‌ای از دانش پژوهان را به ریاست دانشمند فقید پل النژون مامور مطالعه مشکلات فرهنگ و تهیه طرح جدیدی کنند. این کمیسیون گذشته از پل النژون از دانشمندان روانشناس و علمای علوم تربیتی از قبیل هانری والون و هانری پیروان، که هر دو استاد کلژدوفرانس، می‌باشند تشکیل گردید. گذشته از ایشان تعداد زیادی از بهترین مربیان فرانسه و متخصصین فن تربیت و نمایندگان وزارت فرهنگ فرانسه و جامعه‌های معلمین آن کشور در تهیه گزارش‌هایی که این طرح عصاره آن است شرکت داشتند. این طرح میبایستی بعداً به تصویب پارلمان‌های فرانسه رسد و به عنوان سازمان جدید به موقع اجرا گذاشته شود. مقامات رسمی فرانسوی از این طرح به عنوان یگانه طرح اصلاح یاد می‌کند که می‌تواند حافظ عظمت و حیثیت فرهنگ درخشان فرانسه. به عقیده پل النژون مدرسه به مثابه کارخانه فرهنگ است و دانش آموزان با درگیر شدن در حیات مدرسه میتوانند از آن بهره بگیرند. مدرسه در نظام آموزشی ایران به مثابه چیست؟

در ایران، میرزا ملکم خان در عهد ناصرالدین شاه نخستین برنام هی اصلاحات سیاسی ایران را به شاه پیشنهاد می‌کند. در این برنامه او همچنان والیت مطلقه را در اختیار شاه قرار میدهد، تا هم وضع قانون به تأیید او و هم اجرای آن به تأیید او باشد، اما از او می‌خواهد که دست کم اجازه دهد این والیت مطلقه خود قانون داشته باشد تا این مردم بدبخت دست کم بدانند چه موقع باید سر بر مذبح قدرت بگذارند و هست و نیست خود را فدای اوامر ملوکانه کنند.

کتابچه‌ی غیبی یا دفتر تنظیمات قدیمی‌ترین اثری است که از ملکم باقی مانده و سیاق مطلب و اشاره به قرائن و اوضاع و احوال نشان می‌دهد که باید آن را پس از مراجعت از سفر فرنگ در فاصله‌ی سال‌های 1275 و 1276 نوشته باشد. میرزا ملکم خان در این کتاب بیان میدارد که: کارخانجات یوروپ بر دو نوع است: یک نوع آن را از اجسام و فلزات ساخته اند و نوع دیگر را از افراد بنی نوع انسان ترتیب داده اند. مثلا از چوب و آهن یک کارخانه ساخته اند که از یک طرف پشم میریزند و از طرف دیگر ماهوت برمیدارند و همچنین از بنی نوع انسان یک کارخانه ساختهاند که از یک طرف اطفال بیشعور میریزند و از سمت دیگر مهندس و حکمای کامل بیرون می آ ورند.

محصول کارخانجات فلزی کم و بیش در ایران معروف است، مثل ساعت و تفنگ و تلگراف و کشتی بخار، از وضع ترتیب این قسم کارخان جات فی الجمله اطلاعی داریم. اما از تدابیر و هنری که فرنگی‌ها در کارخانجات انسانی به کار برده اند، اصالا اطلاعی نداریم. مثلا هیچ نمیدانیم که الان در لندن یک کارخانه هست که اگر از پانصد کرور مالیات دیوان کسی ده تومان بخورد، در آن کارخانه المحاله معلوم میشود و نیز در پاریس چنان کارخانه‌ای هست که اگر در میان هفتاد کرور نفس، به یکی ظلم بشود حکماً در آنجا بروز میکند و همچنین کارخانه‌ای دارند که وقتی ده کرور پول در آنجا بریزند بعد می‌توانند صد و بیست کرور پول نقد از همان کارخانه بیرون بیاورند و خرج کنند.

ملل یوروپ هرقدر که در کارخانجات و فلزات ترقی کرده اند، صدمراتب بیشتر در این کارخانجات انسانی پیش رفته اند. زیرا که اختراعات صنایع فرنگ اغلب حاصل عقل یک نفر یا نتیجه‌ی اجتهاد چند نفر از ارباب صنایع بوده است و حال آنکه این کارخانجات انسانی حاصل عقول و اجتهاد کل حکمای روی زمین است. مثلا هرگز بیست نفر مهندس جمع نشده اند که یک کارخانه‌ی ساعت بسازند، اما حال هزار سال است که در انگلیس و فرانسه سالی هزار نفر از عقال و حکمای ملت جمع میشوند و در تکمیل کارخانجات انسانی مباحثات و اختراعات تازه می‌نمایند. از این یک نکته میتوان استنباط کرد که فرنگی‌ها باید چقدر در این کارخانجات انسانی ترقی کرده باشند. حال چیزی که در ایران الزم داریم این کارخانجات انسانی است: مثل کارخانه‌ی مالیات، کارخانه‌ی لشکر، کارخانه‌ی عدالت، کارخانه‌ی علم، کارخانه‌ی امنیت، کارخانه‌ی انتظام و غیره. هرگاه بگوییم ما اینها را داریم سهو غریبی خواهیم کرد و اگر بخواهیم ما خودمان بنشینیم و این نوع کارخانجات اختراع بکنیم مثل این خواهد بود که بخواهیم از پیش خود کالسکه‌ی آتشی بسازیم. در فرنگ میان این کارخانجات انسانی یک کارخان‌های دارند که در مرکز دولت واقع شده است و محرک جمیع سایر کارخانجات میباشد. این دستگاه بزرگ را «دستگاه دیوان» می‌نامند.

همانطور که خواندید دو اصطلاح کارخانه فرهنگ در فرانسه و کارخانه انسان سازی در ایران، توسط مصلحان اجتماعی و معماران نظام آموزشی به کار گرفته شده است. این دو مؤلفه در هر نظام آموزشی، تربیت معلم متناسب با خود را می‌سازد. نظام آموزشی ایران و به گونه دیگر نخبگان و تاثیرگذاران ایرانی به شدت تحت تاثیر فرانسه هستند. در هر دو نظام آموزشی روح ماشینی بر نظام آموزشی حاکم است. تربیت تعاملی است ناهمتراز در بستری ناهمتراز؛ و مدرسه به مثابه کارخانه یعنی گرفتن روح انسانی و حکمرانی روح ماشینی بر تعلیم و تربیت است. کاربست چنین واژه‌هایی در خصوص نظام آموزشی یعنی فهم ناصحیحی از تربیت و نظام آموزش و پرورش وجود دارد. مدرسه به مثابه کارخانه یعنی اینکه دارای ورودی، فرآیند و خروجی است؛ این نگاه مبین رویکرد سیستمی در تعلیم و تربیت است. گوشه‌ای از انتقادات وارده بر این رویکرد این است که دیدگاه این رویکرد خطی است و متربی در آن منفعل است.