تشدید رقابت استراتژیک چین و آمریکا در اقیانوس آرام | تمرکز پکن بر برتری در دریا است
اقتصادنیوز: شبیهسازیهای درگیری با تایوان نشان میدهد که چین برای جلوگیری از مداخله غرب، ممکن است مسیرهای ارتباطی و دریای عمیق پاسیفیک را مختل کند که برای جوامع کوچکتر، فاجعهبار خواهد بود.
به گزارش اقتصادنیوز، درحالی که رقابت استراتژیک میان چین و آمریکا در سراسر هند و اقیانوس آرام تشدید شده است، تنگه تایوان به عنوان نقطهای کلیدی در این منازعه قرار دارد. آینده موازنه قدرت در هند - پاسیفیک، نه تنها به شرق آسیا، بلکه در دستان گروهی از بازیگران کوچک، اما استراتژیک در میان اقیانوس آرام رقم میخورد.
جزایر اقیانوس آرام
مایکل کووریگ در فارن افرز نوشت: این منطقه که اکنون به عرصه رقابت فزاینده چین و آمریکا تبدیل شدهاست، متشکل از 12 ایالت مستقل و چندین سرزمین است که مجمعالجزایر آنها در سراسر اقیانوس پهناور آرام، در میان فیلیپین و هاوایی امتداد یافته است.
از اوایل قرن بیستویکم، چین بهطور پیوسته نفوذ خود را در این منطقه گسترش داده است. درمقابل، بسیاری از این دولتهای جزیرهای ضمن استقبال از پیشنهادهای اقتصادی و زیربنایی پکن، تلاش کردهاند تا استقلال سیاسی خود را حفظ کنند. آنها همواره بر پیشبرد چشمانداز صلحآمیز و منسجم اقیانوس آرام آبی کار کردهاند، اما با عمیقتر شدن نفوذ چین و همچنین فرسایش نهادهای دموکراتیک، آینده این چشمانداز مورد تهدید قرار گرفته است.
خبر مرتبط ورق به سود ترامپ بازمیگردد؟ | سایه جنگ اوکراین و تایوان بر مذاکرات آمریکا و چیناقتصادنیوز: تجربههای قبلی نشان میدهند که توافقها میان ترامپ و شی، دوام چندانی ندارند. دفتر نمایندگی تجاری آمریکا اخیرا اعلام کرده که تحقیقاتی را درباره عدم پایبندی آشکار چین به تعهدات خود، آغاز کرده است.
بازگشت دیرهنگام واشنگتن
در نخستین دوره ترامپ و سپس بایدن، واشنگتن دریافت که گسترش کنترلنشده چین میتواند اساس دولتها در این جزایر را تضعیف، و آنها را به دولتهای تابع پکن تبدیل کند؛ امری که در درازمدت، پیامدهای جدی برای وحدت منطقه، جایگاه تایوان و بازدارندگی غرب خواهد داشت.
با این حال، بسیاری از رهبران اقیانوس آرام، گامهایی را که دولت ترامپ از آن زمان تاکنون برداشته است، نادیده گرفتن منافع کشورهایشان میدانند.
دولت بایدن پیشتر با تدوین راهبرد شراکت پاسیفیک و وعده یک میلیارد دلار کمک در طی ده سال، روند تعامل با این جزایر را تقویت کرد؛ اما دولت اخیر ترامپ با تعطیلی USAID در فیجی، توقف کمکهای مالی، و اعمال تعرفههای 10 تا 15 درصدی بر محصولات آنها، ضربهای جدی به روابط منطقه وارد کرد.
در این میان، تلاش استرالیا برای پر کردن این خلأ نیز کافی نبوده است. بیتوجهی واشنگتن به بحران اقلیمی نیز با خواسته حیاتی جزایر،بهویژه کشورهای کمارتفاع مانند جزایر مارشال و تووالو در تضاد قرار گرفته است.
تلاش مجمعالجزایر برای اعلام بیطرفی
بیشتر دولتهای مجمعالجزایر تلاش بر حفظ بیطرفی نسبی میان آمریکا و چین کردهاند. در نشست سال جاری مجمع رهبران جزایر پاسیفیک، بهمنظور جلوگیری از بالا گرفتن مناقشه مربوط به تایوان، از حضور بازیگران خارجی جلوگیری شد. این تصمیم بازتاب نگرانی فزاینده از تلاش چین و سایر قدرتها برای تبدیل این منطقه به میدان رقابت است.
در همین چارچوب، مجمع اعلام کرد که هرگونه همکاری با بازیگران بیرونی باید مطابق قواعد جدید باشد و منطقه باید از نظامیسازی و اجبار خارجی مصون بماند. تحقق این هدف اما مستلزم حمایت فعال غرب از دولتسازی، حکمرانی دموکراتیک و حفظ حاکمیت جزایر است. بنابراین، برای آمریکا و متحدان او یافتن راههای جایگزین برای رسیدگی به اولویتها و نگرانیهای دولتها امری ضروری است.
تمرکز چین بر برتری در دریا است
تا پایان قرن بیستم، بسیاری از دولتهای جزیرهای به قدرت های استعماری سابق متکی بودند. اما با گذار به استقلال و ایجاد سازوکارهایی چون مجمع جزایر پاسیفیک (1971)، آنان به تدریج مسیر خود را تعیین کردند.
بعد از کاهش توجه غرب درپی جنگ سرد، چین آرام آرام این خلأ را پر کرد. بازدیدهای سطح بالا و توافقهای پیدرپی از سال 2006 نشان میدهد که پکن با راهبرد گسترش تدریجی حضور و نفوذ خود و همچنین افزایش فشار سیاسی، وارد میدان شده است.
چین موفق به امضای بیش از 50 توافقنامه دوجانبه در حوزههای سرزمین، آموزش، سرمایهگذاری، تحقیق دریایی و امنیت شد. بسیاری از این طرحها در قالب زیرساختهای بندری و هوایی، مانند اسکله اصلی لوگانویل در وانواتو، ارائه شدهاند که کارکرد دوگانه غیرنظامی و نظامی دارند.
هدف اصلی پکن، تبدیل شدن به قدرت برتر دریایی و کنترل مسیرهای غرب پاسیفیک و تضعیف حائلهای آمریکا است. به همین دلیل، بهجای ساخت پایگاه رسمی از طریق اجاره یا سرمایهگذاری در زیرساختهای قابلاستفاده نظامی حضور خود را نهادینه کرده است.
زنجیرههای جزیرهای و معادلات امنیتی
بهگفته پژوهشگران نظامی، چین چارچوب «سه زنجیره جزیرهای» را پذیرفته است.
- زنجیره اول: ژاپن - تایوان - فیلیپین
- زنجیره دوم: میکرونزی - ملانزی
- زنجیره سوم: هاوایی - پلینزی
در حالیکه بیشتر نگاهها به زنجیره اول و بحران تایوان و دریای چین جنوبی دوخته شده است، زنجیره دوم، جایی که بسیاری از جزایر پاسیفیک قرار دارند، اکنون به میدان اصلی رقابت تبدیل شده است. مسیرهای حیاتی میان آسیا و استرالیا از کشورهای پاپوا گینه نو و جزایر سلیمان میگذرد و به اهمیت ژئوپلیتیکی آنها میافزاید.
گوآم بهعنوان قلمرو آمریکا در زنجیره دوم، نقشی محوری دارد؛ اما استقرار موشکهای میانبرد چین مانند و آزمایشهای جدید مافوقصوت، تهدیدات را افزایش داده است.
پاسخ آمریکا شامل توزیع داراییهای نظامی و تقویت زیرساختهای ماریانای شمالی و میکرونزی بوده است. اما این روند خود باعث نگرانی جزایر از تبدیلشدن به اهداف نظامی چین شده است.
راهبرد دیپلماتیک چین و فشار بر تایوان
چین با گسترش نفوذ خود، سه کشور کیریباتی، جزایر سلیمان، و نائورو را از تایوان جدا کرده است و اکنون تنها مارشال، پالائو و تووالو با تایپه رابطه دارند. این روند بخشی از هدف پکن برای تسلط بر گذرگاههای دریایی، تضعیف روابط غرب و تایوان و توسعه توان دریایی دوربرد است.
علاوه بر این، چین از شیوههای منطقه خاکستری مانند عملیات اطلاعاتی، ناوهای تحقیقاتی، استقرار نیروها، آزمایش موشکی قارهپیما و مانورهای دریایی استفاده میکند.
چنین اقداماتی نگرانی دولتهای منطقه را نسبت به خطر نظامیسازی و وقوع جنگ تشدید کرده است. شبیهسازیهای درگیری با تایوان نشان میدهد که چین برای جلوگیری از مداخله غرب، ممکن است مسیرهای ارتباطی و دریای عمیق پاسیفیک را مختل کند که برای جوامع کوچکتر، فاجعهبار خواهد بود.
افزایش نفوذ امنیتی و اقتصادی پکن
چین در کنار فعالیتهای نظامی، آموزش نظامی و تجهیزات امنیتی را در اختیار کشورهای فوجی، کیریباتی، جزایر سلیمان و وانواتو قرار داده است و همچنین با ارتشهای پاپوا گینه نو و تونگا، همکاری میکند. این روند نگرانی هایی را درباره صدور الگوهای تمامیتخواهی پکن ایجاد کرده است.
پکن همچنین با افزایش گردش مالی، اعطای وامها، اجرای پروژههای زیربنایی و ابتکار کمربند و جاده، جایگاه خود را به سرعت تقویت کرده است. نمونه بارز این روند، امضای شراکت استراتژیک چین با جزایر کوک و واکنش شدید نیوزیلند است.
اگرچه برخی پروژهها بهعلت فساد، بدهی و اهداف پنهان مورد انتقاد قرار گرفتهاند، اما سرعت عمل چین و بروکراسی پایین سبب شده است که در بسیاری از کشورها، عملگرایی چین بر وعدههای غرب برتری پیدا کند.
در نتیجه، الگوی رأیدهی کشورهای پاسیفیک در مجمع عمومی سازمان ملل که در سال 2000 تنها 54 درصد همسویی با چین را نشان میداد، تا سال 2024 به86درصد رسیده است.
چالشهای حکمرانی در نظم آینده
در برابر مزایای اقتصادی پکن، خطراتی همچون تضعیف حاکمیت ملی، خطرات محیط زیستی، تضعیف ثبات سیاسی و فشار بر رسانههای مستقل افزایش یافته است. شکاف عظیم قدرت میان چین با جمعیت 1.4 میلیارد نفر و جزایر 14 میلیونی، این نگرانیها را تشدید میکند.
با این حال، جزایر پاسیفیک اصرار دارند که تنها حلقهای در در میان زنجیرههای ژئوپولیتیک نیستند و بر حق خود برای تعیین سرنوشت، توسعه پایدار و امنیت اقلیمی تأکید میکنند.
ضرورت اقدام غرب
برای حفظ موازنه در پاسیفیک، حمایت پایدار آمریکا و متحدان آن ضروری است. تصویب قانون شراکت پاسیفیک میتواند به تدوین راهبردی یکپارچه، تأمین مالی پایدار، همکاریهای امنیتی و توجه به اولویتهای جزایر کمک کند.
اگر آمریکا نتواند منفعت مشترک، احترام به حاکمیت، تقویت نهادهای دموکراتیک و توجه به بحران اقلیمی را محور اقدامات خود قرار دهد، این احتمال وجود دارد که نظم پاسیفیک به سود چین بازتعریف شود.
حفظ موازنه کنونی نه تنها برای منافع غرب، بلکه برای بقا سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی جزایر پاسیفیک حیاتی است.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید