دوشنبه 26 خرداد 1404

تغییر مسیر صنعت برق؛ راهبرد ملی برای امنیت و عبور از خاموشی

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
تغییر مسیر صنعت برق؛ راهبرد ملی برای امنیت و عبور از خاموشی

تحلیلگران تأکید دارند عبور از بحران برق جز با رویکردهای تحولی، هوشمندسازی، و مشارکت فعال جامعه و دولت ممکن نیست.

تحلیلگران تأکید دارند عبور از بحران برق جز با رویکردهای تحولی، هوشمندسازی، و مشارکت فعال جامعه و دولت ممکن نیست.

به گزارش خبرنگار مهر، با وجود توسعه میادین گازی اما صنعت نیروگاهی کشور آنقدر که انتظار می‌رفت رشد نکرده است و نیروگاه‌های گازی فعلی نیز در حال حاضر با راندمان پایین اقدام به تولید برق می‌کنند و این سؤالی جدی برای افکار عمومی و نخبگان مطرح است؛ چرا همه‌چیز را داریم اما باز هم برق پایدار نداریم؟

مهران شبستری، کارشناس سیاست‌گذاری انرژی و عضو گروه مطالعات راهبردی صنعت برق ایران، معتقد است تا زمانی که ساختارهای مدیریتی صنعت برق و حکمرانی کلان انرژی دچار گسست و بی‌نظمی باشند، سرمایه‌گذاری صرف و افزایش تولید هرگز به تنهایی علاج خاموشی نخواهد بود. او می‌گوید: برق ارزان حاصل سیاست غلط است، اما خاموشی حاصل این زنجیره معیوب چنان ریشه‌دار شده که تنها با اراده فراجناحی و جسارت در اصلاح ساختارها باید به سراغش رفت.

ضعف حکمرانی و ساختار فرسوده

در وهله نخست، بحران برق را باید نتیجه انباشت مشکلات ساختاری دانست. صنعت برق ایران نه تنها از فرسودگی گسترده در شبکه انتقال و توزیع رنج می‌برد (میانگین عمر تجهیزات بالای 25 سال)، بلکه تا امروز اسیر سیاست قیمت‌گذاری دستوری و نبود استقلال مدیریت بوده است. بدنه کارشناسی هشدار می‌دهد که در غیاب اصلاح ساختار حکمرانی، هیچ راهکاری پاسخگوی ماهیتِ سیال بحران نیست.

در سال‌های اخیر اگرچه تعداد نیروگاه‌ها و ظرفیت اسمی تولید برق رشد قابل توجهی یافته، اما به‌موازات این افزایش، میزان تلفات فنی و غیر فنی شبکه نیز روندی تصاعدی طی کرده است؛ به طوری‌که به اذعان مقامات وزارت نیرو، در برخی سال‌ها حدود 16 درصد تولید کل، پیش از رسیدن به مصرف‌کننده هدر می‌رود.

از نظر شبستری «فرسودگی بدون برنامه، فاجعه‌ای سهمگین‌تر از کمبود سرمایه است». تداوم این وضع یعنی حتی با ورود میلیاردها مترمکعب گاز جدید و راه‌اندازی نیروگاه‌های بزرگ، اتلاف برق و ناپایداری ادامه می‌یابد. تجربه بحران زمستان 1402 و تابستان 1403 تأکیدی بود بر اینکه تزریق ظرفیت، بدون اصلاح مدیریت، آب‌در هاون کوبیدن است.

مدیریت تقاضا، حلقه گمشده نظام برق

یکی دیگر از چالش‌های عمده، غفلت از مدیریت تقاضا (Demand Side Management) است. مسیر سیاست‌گذاری صنعت برق ایران عمدتاً عرضه‌محور بوده؛ یعنی تمرکز بر تولید بیشتر، نه تنظیم و کنترل بار شبکه. این خطا موجب شده هر سال جهش مصرف برق حتی از افزایش ظرفیت نیروگاهی جلوتر بیفتد. متوسط رشد مصرف سالانه ایران 5 تا 6 درصد است حدود سه برابر میانگین جهانی.

شواهد میدانی نشان می‌دهد در نبود تعرفه‌گذاری هوشمند و ابزارهای تشویقی و بازدارنده، عمده مشترکین خصوصاً در بخش خانگی و تجاری، انگیزه‌ای برای صرفه‌جویی ندارند. از سوی دیگر، کالاها و معماری غیراستاندارد (مانند کولرهای گازی پرمصرف و ساختمان‌های فاقد عایق مناسب)، بار مضاعفی بر شبکه تحمیل می‌کند.

شبستری ضمن تأیید این نگرانی، بر ضرورت حرکت از سیاست عرضه‌محور به حکمرانی تقاضامحور تاکید دارد: «در کشورهای موفق، از ژاپن تا آلمان، هر کیلووات صرفه‌جویی‌شده برابر با ساخت یک نیروگاه جدید شمرده می‌شود. سیاست‌گذار ایرانی باید جرئت اصلاح تعرفه و اجرای سراسری مدیریت ساعتی بار را داشته باشد.»

نقش جامعه و بازیگران جدید

امنیت برق ملی، امروز یک مطالبه صرفاً دولتی نیست. رشد فناوری‌های جدید، از تولید پراکنده (DG) و انرژی‌های تجدیدپذیر تا نقش‌آفرینی مزارع خورشیدی و حتی رشد بخش خصوصی در احداث نیروگاه‌های کوچک، نشان داده که بازیگران جدید می‌توانند بخشی از بار دولت را سبک کنند. کشورهای منطقه‌ای مثل ترکیه و امارات با تکیه بر همین رویکرد، در حالی که منابع اولیه‌شان ضعیف‌تر از ایران است، شبکه برق پایدارتر و تاب‌آورتری دارند.

در ایران همچنان موانع ساختاری و قوانین دست‌وپاگیر مانع ورود بخش خصوصی به حوزه تولید و عرضه مستقیم برق بوده؛ همچنین فرهنگ‌سازی عمومی و آموزش مشترکین برای صرفه‌جویی و به‌کارگیری فناوری‌های کارآمد، جدی گرفته نشده است.

شبستری تصریح می‌کند: «تا زمانی که رسانه و آموزش‌وپرورش در خدمت اصلاح رفتار مصرفی و فرهنگ صرفه‌جویی در سطح ملی نباشد، هر طرح فنی محکوم به شکست است. امنیت برق یک موضوع اجتماعی - فرهنگی هم هست؛ نه صرفاً مسئله فنی.»

هوشمندسازی زیرساخت‌ها؛ تجربه دنیا و تأکید بر تحول دیجیتال

پویایی شبکه برق در جهان مدرن بدون عبور از تحول دیجیتال و هوشمندسازی ممکن نیست. نسل جدید شبکه‌های برق (Smart Grid) بر پایه پایش لحظه‌ای بار، استفاده از حسگرهای پیشرفته، کنتورهای هوشمند، و سامانه‌های مدیریت اتوماتیک تقاضا، به میزان مصرف و ظرفیت تولید هر نقطه پاسخ دقیق و به لحظه می‌دهد.

عموم کشورهایی که بحران برق را مهار یا حتی به فرصت تبدیل کرده‌اند، طی 10 تا 20 سال اخیر با سرمایه‌گذاری پیوسته روی هوشمندسازی و کاهش فاصله بین تولید و مصرف، نه فقط امنیت انرژی اعضا، بلکه اقتصاد را نیز مقاوم کرده‌اند.

در ایران، پروژه‌های پایلوت کنتورهای هوشمند و مدیریت یکپارچه بار، هرچند آغاز شده، اما به دلیل کمبود منابع مالی و فقدان عزم جدی مدیریت، هنوز فراگیر نشده است. راه عبور از بحران خاموشی، دیجیتالی شدن شبکه از تولید تا توزیع است؛ مسیری که هم شفافیت ایجاد می‌کند و هم امکان کاهش تلفات شبکه را به بیش از نصف مقدار فعلی می‌رساند.

چالش تهدیدات جنگی و تاب‌آوری

مساله امنیت برق در ایران صرفاً ناظر به کمبود و افزایش یا کاهش مصرف نیست. حملات خرابکارانه، جنگ، تهدیدات سایبری و حوادث غیرمترقبه، روزبه‌روز آسیب‌پذیری شبکه را افزایش داده است. راهبرد اصلی کشورهای پیشرفته برای کاهش این ریسک، تاب‌آوری شبکه با تمرکززدایی، تقویت پدافند غیرعامل، و پیش‌بینی تولید اضطراری است.

ایران باید با درس‌گیری از تجارب عراق در دهه 90 و اوکراین در جنگ اخیر، شبکه انتقال خود را به صورت سلولی و منطقه‌ای بازآرایی نماید تا در صورت آسیب‌دیدن بخش‌هایی از شبکه، کل کشور در معرض خاموشی قرار نگیرد.

به بیان شبستری: «تاب‌آوری یعنی آمادگی برای حمله، حادثه و حتی اختلال عمدی؛ برق باید مثل خون، در مسیرهای جایگزین گردش یابد و ضربه یک نقطه نتواند کل پیکره اقتصاد را زمین‌گیر کند.»

اصلاح اقتصاد برق؛ از زیان تا پایداری

یکی از عمیق‌ترین زخم‌های صنعت برق ایران، اقتصاد بیمار مبتنی بر یارانه فراگیر است. تعرفه‌های غیرواقعی، بدهی سنگین دولت به نیروگاه‌ها، کسری منابع سرمایه‌گذاری و اساساً نبود انگیزه برای بازسازی سریع شبکه، سبب شده بزرگ‌ترین صنعت انرژی کشور با زیان انباشته مواجه باشد. تا زمانی که قیمت تمام‌شده واقعی برق وصول نشود و مصرف‌کننده الگوی صرفه‌جویی را نپذیرد، امیدی به تغییر نمی‌رود.

شبستری تاکید می‌کند: «اصلاح اقتصاد برق اگرچه تصمیم دشوار و تا حدی پرریسک از منظر اجتماعی - سیاسی است، اما چاره‌ای جز عبور تدریجی از این بن‌بست نیست؛ راهکارهایی چون تعرفه پلکانی هوشمند، حمایت هدفمند از اقشار آسیب‌پذیر، و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، تنها برگِ بَرنده جراحی بلندمدت حکمرانی برق است.»

تجربه کشورها و لزوم گذار ایران

واکاوی نمونه‌های موفق آشکارا نشان می‌دهد کشورهایی مانند چین، هند و برزیل در دهه اخیر با ترکیبی از اصلاحات ساختاری، آزادسازی نسبی بازار برق، مشارکت دادن مردم و حتی هوشمندسازی کشاورزی و صنعت توانسته‌اند برق پایدار و بی‌خاموشی را به یک هنجار اجتماعی تبدیل کنند.

در مقابل، نهادگرایی شدید، قیمت‌گذاری دستوری، و مقاومت در برابر تحول دیجیتال در کشورهای با درآمد متوسط مانند ونزوئلا و پاکستان، بحران را مزمن‌تر کرده است. ایران، با داشتن منابعی منحصربه‌فرد، اگر همین امروز نوسازی، حکمرانی و اقتصاد برق را همزمان اصلاح نکند، وابستگی به واردات برق هم افزایش خواهد یافت؛ نتیجه‌ای که شایسته توان فنی و انسانی کشور نیست.

خاموشی‌های زنجیره‌ای، آسیب به تولید و زنجیره ارزش افزوده، افت سرمای اجتماعی و بی‌اعتمادی عمومی محصول یک حلقه بسته معیوب است: فرسودگی زیرساخت، تولید ناکافی، مدیریت غیرعلمی تقاضا، اقتصاد غیرواقعی و بی‌توجهی به تحول دیجیتال. عبور از این بحران فنی و حکمرانی، یک پروژه ملی است؛ پروژه‌ای که معطل تصمیم بزرگ نیست، بلکه نیازمند رویکرد تحولی و قاطع در چند جبهه است:

1. نوسازی شبکه انتقال و توزیع با اولویت مناطق پراتلاف و افزایش تاب‌آوری منطقه‌ای.

2. هوشمندسازی زیرساخت و گسترش کنتورهای هوشمند و مدیریت دیجیتال بار شبکه.

3. اصلاح قیمت‌گذاری برق و هدفمندی یارانه‌ها با حمایت اختصاصی از اقشار کم‌درآمد.

4. تشویق بازیگران جدید و ارتقا مشارکت خصوصی و تعاونی در تولید، انتقال و توزیع برق.

5. تبدیل مدیریت تقاضا به سیاست محوری، نه مکمل؛ از آموزش مدارس تا رسانه ملی.

6. تاب‌آوری شبکه در برابر تهدیدات طبیعی و انسانی از طریق بازآرایی ساختاری و سیاست تمرکززدایی.

امنیت برق فقط با شجاعت تصمیم‌گیری و تبدیل تهدید به فرصت محقق می‌شود. آینده برق پایدار ایران نه یک رؤیای دور، بلکه نقطه آغاز عبور شجاعانه از مدار بحران به سوی تغییر است.