تفاوتهای فیلترینگ تلگرام در ایران و روسیه
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی جهت نوشت: خبر رفع فیلتر تلگرام در روسیه کافی بود تا برخی کانالهای تلگرامی و وبسایتهای خبری با تیترهایی مانند «روسیه کوتاه آمد» و «تلگرام پیروز شد»، با جعل و خبرسازی، اصل موضوع را از مخاطب ایرانی پنهان کنند.
یک جریان خبری معارض جمهوری اسلامی نیز که ادعا میکند به شکل تخصصی، تصمیمات و سیاستهای جمهوری اسلامی را نقد میکند؛ بر این خبرسازی سوار شد و کوشید مانند صدها بار گذشته، فیلترینگ تلگرام در ایران را از ابتدا، شکستخورده و ضدمردمی نشان دهد.
ماجرا این است که پاول دورف پذیرفته اطلاعات مرتبط با اقدامات و افراد مشکوک به فعالیتهای تروریستی را در اختیار مقامات قضایی روسیه قرار دهد. موضوعی که در دو سال اخیر، محور اصلی چالش دولت روسیه و مدیران این پیامرسان بود.
دورف اعتقاد داشت به آزادی بیان احترام میگذارد، حتی اگر به فعالیتهای خرابکارانه و ضدامنیتی درون کشورها از جمله انگلستان بینجامد. چنان که انجامید و صدای ترزا می، نخستوزیر سابق بریتانیا نیز درآمد و او در مجمع جهانی اقتصاد در داووس در بهمن ماه 96 تصریح کرد «تلگرام، خانه تروریستها و تبهکاران شده است».
تلگرام، به دلیل قابلیتهای منحصربهفرد و استثنائی و کاربردی جذابی که ارائه میکرد، در کنار بیعرضگی، تنبلی و جهل نهادها و دستگاههایی مانند صداوسیما که از تغییر ذائقه مردم در عصر رسانههای اجتماعی بیخبر بودند، به رسانه مرجع خبری ایران تبدیل شد. این مرجعیت در کنار جمعآوری میلیونها رکورد از دیتای اطلاعات ایرانیان، دست تلگرام را در مذاکره با مسؤولان ایرانی بالا برد. از دست دادن بازار ایران برای دورف، مهلک بود، اما با وجود مسؤولان و مدیرانی که جلوی دوربین از فیلترینگ حرف میزنند و پشت پرده از رفع فیلتر سود میبرند، نه تنها تلگرام، بلکه هر بازیگر تازهکاری در دیپلماسی در برابر ایران برنده است.
در ایران، به دلیل تعدد نهادهای تصمیمگیر و به ویژه تداخل منافع اقتصادی و راهبردهای امنیتی و ریزهخواریهای جناحی و سیاسی، همچنان حاکمیت سایبری یک آرزوست، چه رسد به دیپلماسی سایبری. چیزی که در روسیه به عنوان یک قدرت سایبری در تراز جهانی، سالهاست در چارچوب استانداردها، قواعد و پروتکلهای مشخص و آشکار حاکمیتی حل شده است. روسیه میتواند از شبکه ملی اطلاعات حرف بزند، چرا که دولتش سهامدار دولت پنهان نیست و از اپوزیسیوننمایی بهرهای نمیبرد. اگرچه باید گفت به دلیل نسخههای متعدد تلگرام به ویژه تلگرام طلایی و بازار پرسود فروش ویپیان برای بازیگران دولتی و غیردولتی، تلگرام در ایران «اسما» فیلتر شد و «رسما» خیر.
اینجاست که باید تصریح کرد اگر روسیه تلگرام را فیلتر کرد، همه ارکان و دستگاههایش به فیلترینگ اقدام کردند و کسی یا نهادی حق نداشت نسخه 1 و 2 و3 و هزار از تلگرام بسازد و دسترسی ایجاد کند تا امتیاز بگیرد یا در انتخابات مغزشویی کند. اگر مذاکرهای صورت گرفت، به بهانههای واهی و محفلی، محرمانه نشد و البته به موازات همه رفت و آمدها، هم امکان تجدیدنظر در تصمیم اولیه به کلی منتفی نشد و هم پیامرسانهای جایگزین، تقویت و حمایت شدند. بازگشت ایرانیان به تلگرام، به معنی شکست فیلترینگ تلگرام نیست.
تلگرام، دیگر آن مرجعیت خبری و رسانهای پیش از مسدودسازی را ندارد. اما آیا این بازی فیلتر و ویپیان و آمدنیوز و بازپرس قاسمزاده، به این معنی است که هر گونه فیلترینگی اشتباه است؟ خیر. و آیا این ماجراهای پرفراز و نشیب و البته غصهدار، به این معنی است که فیلترینگ باید سیاست نخست جمهوری اسلامی در برابر هر گونه محتوا و پلتفرمی باشد؟ باز هم خیر.
فیلترینگ تلگرام در ایران و استفاده ایرانیان از آن به دلایل مختلف و فیلترینگ تلگرام در روسیه و رفع فیلتر آن به دستور قضایی، بیش از همه نشان میدهد ما نیازمند سیاست واحد و قاطع در حکمرانی سایبری هستیم. بدون این یکپارچگی و قاطعیت، هر تصمیمی حتی در سطح خرد، نتایج و پیامدهای مبهمی دارد و در نتیجه نمیتوان آن را به درستی و دقت، ارزیابی و وزندهی کرد. مانند شبکه ملی اطلاعات که هم داریم و هم نداریم. مثل فیلترینگ تلگرام که هم شده و هم نشده. مثل موضوع پرحاشیه سرویسهای ارزشافزوده که مشخص نیست به کجا میانجامد. بدون حکمرانی سایبری، شاقول و مبنایی نیست که بدان تکیه دهیم. و البته این شورای عالی فضای مجازی است که باید بگوید برای مهمترین دلیل تأسیس و شکلگیریاش چه کرده.