تناقض در ملیگرایی رسانههای فارسیزبان؛ پهلوی حافظ تمامیت ارضی بود؟
شبکههای فارسی زبان چگونه میتوانند هم از ملیگرایی دم بزنند و هم رضاخان را که عامل جدایی بخشهایی از کشورمان برجسته کرده و او را نماد ملیگرایی بدانند؟
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - محسن سلگی نوشت: رضاخان در سال 1306 با جدایی بحرین از ایران موافقت کرده است. همچنین طی قراردادی با روسیه (پیکان آخال)، دهکده ای به نام فیروزه را که جزو ایران بوده از دست داده و به روسیه می بخشد؛ دهکده ای که اکنون بخشی از خاک ترکمنستان است.
افزون بر این تجزیه ایران که دوره رضاخان رخ داد، می توان به قرارداد دارسی و ادامه این قرارداد با حذف نام دارسی و با نقش آفرینی تقی زاده اشاره کرد؛ قراردادی که نهضت ملی شدن نفت عمدتاً در برابر آن بود که اعلام وجود کرد. به این ترتیب، آتش زدن قرارداد دارسی توسط رضاخان (انداختن آن در بخاری) یک نمایش و حرکت احساسی بیش نبود.
با این اوصاف، شبکه های معاند جمهوری اسلامی چگونه می توانند هم دم از ملی گرایی بزنند و هم رضاخان را برجسته کرده و حتی نماد ملی گرایی بخوانند؟! شبکه های معاند و در رأس همه آنها اینترنشنال مدام سعی می کند دوران پهلوی را به منزله نوستالژی و دوره ای شکوهمند نشان داده و به طور ضمنی و به شیوه تبلیغات نورومارکتینگ - که مبتنی بر علوم اعصاب است - به طور شبه طبیعی مخاطب را به نتیجه و هدف مورد نظر خود برساند.
دورهمی تجزیهطلبان روی آنتن اینترنشنال / تریبون به 20 چهره جداییطلب در 20 روزاین همه تلاش و وانمایی در وضعیتی است که این تنها جمهوری اسلامی است که حتی یک وجب از خاک ایران را از دست نداده و مستقل ترین سیاست داخلی و خارجی را در تاریخ 1400ساله اخیر و نیز مستقل ترین سیاست در بین کشورهای غیرغربی را رقم زده است.
استقلال سیاسی جمهوری اسلامی، یک استقلال بی نظیر و قدرت وجودی - فرهنگی و مبتنی بر عزت و عقلانیت الهی، اسلامی و ملی است که ایران را در تاریخ نشان دار و بدل به نماد و قله خواهد کرد. حتی مخالفت ها و توطئه ها علیه کشور مقتدرمان نیز دلالت بر استقلال و آزادی ویژه ی مبتنی بر این استقلال دارد. رهبر حکیم انقلاب نیز در اولین موضع خود در قبال فتنه پیس آمده به ما یادآوری کردند که در همه جای دنیا اعتراض و شورش می شود اما چرا دولتهای غربی از آنها حمایت رسانه ای و مالی نمی کنند؟ واقعیت آن است که استقلال بی نظیر جمهوری اسلامی سبب کنش ها و رکوردهایی مانند تعداد برگزاری انتخابات، میزان آرا و انتخابات بدون تأخیر شده است.
در حالی که در آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم انتخابات ریاست جمهوری دو ماه به دلیل حمله هوایی ژاپن به خط ساحلی و ناوگان آمریکایی به تأخیر افتاد، در ایران حتی در اوج بمباران شهرها در دفاع مقدس هیچ انتخاباتی به تأخیر نیفتاد. این به معنای استقلال رویه های داخلی از اتفاقات خارجی است. چنانکه در ماجرای برجام نیز سطح حاکمیت نظام و در ادامه دولت برآمده از گفتمان انقلابی - یغنی دولت آقای رئیسی - کشور را از وابستگی به برجام خارج کرد و در نتیجه، توانستیم اقتداری یکپارچه و به کلی دور از اتهام حاکمیت دوگانه را نشان دهیم.
تأکید می شود که همه این شواهد محصول استقلال بی نظیر، مثالین - در عین حال واقعی و بی تناقض - و ملی گرایی حقیقی و الهی نظام جمهوری اسلامی است؛ یکی ملی گرایی که مبتنی بر مبانی الهی و اسلامی است. همین مبانی است که سبب می شود تا رزمندگان اسلام و کسانی که تظاهر ملی و ادعای وطن پرستی ندارند بیش از هر ملی گرای سکولار و حتی افراد در جریان موسوم به ملی مذهبی برای ایران و ایده و آرمان ایران جانفشانی کنند.
گفتنی است که رهبر حکیم و جامع انقلاب اسلامی تأکید خاصی بر «امر ملی» دارند و از سویی هویت اسلامی را جزوی از منافع ملی و تکیه گاه استوار آن می دانند. کوتاه سخن اینکه کامل ترین نظریه استقلال و ملی گرایی در بین نظریه های سیاسی - چه در عالم تحقق و چه عالم ایده - مختص به جمهوری اسلامی و یک مزیت مطلق آن است؛ مزیت مطلقی که آن حتی از استقلال ابرقدرتی مانند آمریکا هم متمایز می کند. چراکه این کشور تخت تأثیر سیاست و لابی های صهیونیستی است تا جایی که برخی «امریکا را مستعمره اسراییل می دانند» و نه برعکس (استعمار به معنای عام آن). اما در مقابل ایران در سیاست داخلی و خارجی خود صرفاً بر اساس مبانی و منافع خود عمل می کند. با این وصف، مقایسه جمهوری اسلامی با پهلوی، نتیجه ای از پیش روشن دارد که چندان نیازمند استناد و استدلال هم نیست. اما مستقل از این مقایسه، پهلوی هرگز دولت مستقلی نبوده است؛ دولتی که با کودتا آمد (رضاخان) و با کودتا ابقا شد (28مرداد) و در نهایت با وجود حمایت غرب، پهلوی دوم با حقارت ایران را ترک کرد.