دوشنبه 5 آذر 1403

جذب طلاب در مدارس زیر ذره‌بین

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
جذب طلاب در مدارس زیر ذره‌بین

به نظر می‌رسد رویکرد کلی جامعه نسبت به استخدام طلاب با فرض وجود رقابت نابرابر میان طلاب و سایر متقاضیان استخدام، مثبت نیست، زیرا مدرسه و نظام آموزش و پرورش پیش و بیش از هر چیز کانونی برای ارتقای بنیه علمی دانش‌آموزان و بسترسازی برای توسعه کشور در سال‌های آینده است.

«25 هزار نفر از طلاب جذب آموزش و پرورش شدند.» سخنی که رضا مرادی صحرایی وزیر آموزش و پرورش در سفر خود به قم و در دیدار با آیت‌الله نوری همدانی از مراجع تقلید این شهر اعلام کرد.

به گزارش هم‌میهن، براساس خبر منتشر شده از خبرگزاری دولت وزیر آموزش و پرورش روز پنجشنبه گفته است: «آموزش و پرورش با 200 هزار کمبود معلم روبه‌رو بود. امسال برای رفع کمبود معلم در اقدامی کم سابقه 70 هزار معلم استخدام شدند که پنج هزار و 800 نفر از افراد جهادی، یک هزار و 300 نفر مربی قرآن از جمله آن‌ها بود. با همکاری حوزه علمیه حضور 25 هزار نفر طلبه با هدف توجه به ابعاد اعتقادی و فرهنگی دانش آموزان استخدام شده‌اند که می‌توانند زمینه‌های اعتقادی دانش‌آموزان را تقویت نمایند.»

به عبارت دیگر درحالی‌که کشور از کمبود 200 هزار معلم رنج می‌برد، بر اساس این خبر، وزارت آموزش‌وپرورش تنها توانسته است 70 هزار معلم را در راستای جبران این کمبود استخدام کند درحالی‌که بیش از یک‌سوم این تعداد را طلاب تشکیل داده‌اند تنها علت این رویکرد و این وضعیت استخدامی نیز تقویت بنیه اعتقادی دانش‌آموزان عنوان شده است؛ اقدام و رویکردی که هر دو محل تأمل هستند.

روایتی دیگر

با این حال 5 ساعت بعد از انتشار خبر ایرنا و به دنبال واکنش‌ها نسبت به این خبر، سایت اطلاع‌رسانی وزارت آموزش و پرورش در مطلبی با عنوان «شرایط کاملا عادلانه برای رقابت تمام آحاد جامعه در آزمون استخدامی» به نقل از وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد: «در آزمون‌های استخدامی شرایط کاملا عادلانه برای رقابت تمام آحاد جامعه ایجاد می‌شود که بعد از اعلام نتایج متوجه شدیم 3 هزار نفر از طلاب و جمعی از نیرو‌های جهادی، فعالان فرهنگی و قرآنی جذب آموزش‌وپرورش شدند که این امر می‌تواند در راستای تقویت بنیه اعتقادی دانش‌آموزان موثر باشد.»

احتمالا با توجه به خبر اولیه ایرنا بود که رحیم عبادی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان، نیز در گفتگو با جماران از این رویکرد انتقاد کرده و با تأکید بر اینکه این بدعت بسیار خطرناکی است که آموزش و پرورش را به دست روحانیون و حوزه‌های علمیه بسپاریم، اظهار کرده است: «من فکر می‌کنم آقایان، چون در جامعه و در ارتباط با مردم ناموفق بوده‌اند، حالا می‌خواهند این آزمایش را به محیط مدارس بیاورند و در مدرسه تجربه کنند؛ و با همین تجربه تلخ و ناموفق‌شان مجدداً زمینه بیزاری و انزجار از دین را میان نوجوانان و جوانان فراهم سازند. ما 40 سال در جمهوری اسلامی تجارب تلخ و شیرین زیاد داشته‌ایم؛ از جمله اینکه تجربه روحانیت در تبلیغ دین برای جامعه موفق نبود و به‌ویژه در نوجوانان و جوانان به جای گرایش به دین، دین‌گریزی افزایش پیدا کرد.»

او همچنین گفته است: «یکی از راه‌های تأمین این 200 هزار معلم، از طریق دانشگاه فرهنگیان است که به طور میانگین هر سال 25 هزار معلم برای آموزش و پرورش تأمین می‌کند و بخشی هم امسال آزمون استخدامی معلمان است و بنا بود حدود 70 هزار نفر از این طریق تأمین شوند که خیلی با تأخیر انجام و همزمان با شروع سال تحصیلی نتایجش اعلام شد، ولی خوشبینانه هم حساب کنیم، در مجموع 100 هزار نفر جذب شده‌اند و حدود 100 هزار نفر کسری معلم داشته است.»

به هر روی به نظر می‌رسد رویکرد کلی جامعه نسبت به استخدام طلاب با فرض وجود رقابت نابرابر میان طلاب و سایر متقاضیان استخدام، مثبت نیست، زیرا مدرسه و نظام آموزش و پرورش پیش و بیش از هر چیز کانونی برای ارتقای بنیه علمی دانش‌آموزان و بسترسازی برای توسعه کشور در سال‌های آینده است. رخدادی که تنها در سایه آموزش و تربیت نسلی متخصص و کارآمد امکان‌پذیر است. بیکار ماندن متخصصین حوزه آموزش و پرورش و ایجاد اشتغال برای طلاب و البته با یک ماموریت ویژه تربیتی عقیدتی قطعاً آسیب‌هایی را به دنبال خواهد داشت که دود آن به چشم نسل‌های آینده خواهد رفت. در کنار این آسیب‌ها، البته نباید از نظر دور داشت که با این شیوه زمینه دین‌گریزی هرچه بیشتر جامعه و به‌ویژه نسل جوان رقم خواهد خورد. زیرا جامعه می‌داند و می‌بیند که چگونه افراد صرف وابستگی‌های سیاسی و عقیدتی و بدون داشتن تخصص لازم در محلی استخدام شده اند که جایگاه‌شان نیست؛ رویکرد تبعیض‌آمیزی که با شعار‌های اخلاق‌محورانه دین همخوانی ندارد.

آموزش و پرورش محل آزمون و خطا نیست

علی بهشتی‌نیا، معلم و کارشناس آموزش، درباره استخدام طلاب در آموزش و پرورش به هم‌میهن گفت: «باید ابتدا انگیزه‌های شخص وزیر و تصمیم‌گیران در این حوزه را بررسی کنیم تا مشخص شود که به چه دلیل چنین اقداماتی را انجام می‌دهند. اگر هدف‌شان ایجاد اشتغال برای طلاب بوده است، مسیر اشتباهی را طی کرده‌اند.» او با تاکید براینکه این موضوع که طلاب کار پرورشی در مدارس انجام دهند نشان‌دهنده این است که تصمیم‌گیران نظام آموزشی نسبت به معلمان بدبین هستند، ادامه داد: «آن‌ها فکر می‌کنند که معلمان توانایی اقدامات پرورشی را ندارند که با توجه به جمعیت معلمان و در اقلیت بودن طلاب در آموزش و پرورش، مسیری که معلمان پیش از این دنبال می‌کردند، ادامه خواهد یافت و طلاب تاثیری در جریان آموزش و پرورش در نظام آموزشی کشور نخواهند داشت.»

به اعتقاد بهشتی‌نیا مسیری که آموزش و پرورش در استخدام طلاب می‌رود، مسیری نادرست است و دیر یا زود عواقب یا نتایج این تصمیم‌گیری مشخص خواهد شد. او در تشریح این عواقب و تبعات آن اظهار کرد: «آموزش و پرورش محل آزمون و خطا نیست. جامعه دانش‌آموزی کشور حداقل در حال حاضر نمی‌پذیرند که طلاب به این شکل وارد کلاس‌ها شوند، زیرا حداقل در این برهه زمانی رویکردی مثبت نسبت به روحانیت وجود ندارد و به همین دلیل این مسیر نتایج مثبتی به دنبال نخواهد داشت و حتی ممکن است نتایجی منفی را به دنبال داشته باشد.» بهشتی‌نیا با بیان اینکه با این تصمیم خطر بدبین شدن بیشتر دانش‌اموزان نسبت به روحانیت نیز وجود دارد، عنوان کرد: «افرادی که در مسیر آموزش حرکت می‌کنند و تخصص لازم را دارند، نگاه متفاوتی به آموزش دارند. زبان دانش‌آموزان متفاوت است و با نگاه مذهبی و ایدئولوژیک به آموزش نمی‌توان به اهداف خاص نظام آموزش رسید. به نظر من این حرکت برای جامعه روحانیت و حتی دین نتایجی مثبت ندارد و ممکن است شرایطی منفی را در هر دو مورد ایجاد کند.»

در سال‌های نخست بعد از انقلاب از میان معلمان نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور نیز انتخاب شد؛ مسئله‌ای که نشان می‌دهد حاکمیت در آن زمان نسبت به معلمان نگاهی مثبت داشته است، اما امروز به نظر می‌رسد که ساختار سیاسی نسبت به معلمان بدبین است و علت حضور طلاب در مدارس برای مسائل تربیتی نیز شاید همین موضوع باشد. بهشتی‌نیا درباره علت این موضوع بیان کرد: «فکر می‌کنم اهداف تصمیم‌گیرندگان در حوزه نظام آموزشی با اهداف غایی آموزش و پرورش کمی مغایر است و تصمیم‌گیرندگان اصلی در نظام آموزشی اهداف حاکمیتی خود را دنبال می‌کنند و نگاه ایدئولوژیک به موضوع آموزش دارند. آن‌ها با توجه به مطالبه‌گری که در جامعه و در میان دانش‌آموزان رخ داده است، گمان می‌کنند، کنترل اندکی از دست‌شان خارج شده است که برداشتی اشتباه است. آن‌ها برای اینکه فضای آموزشی را بهتر مدیریت کنند، فکر می‌کنند نیاز است نیرویی وارد آموزش و پرورش شود که نگاه و سیاست‌های مورد نظر خودشان را دنبال کنند تا بتوانند توازنی ایجاد کنند.

اهداف تصمیم‌گیرندگان این ماجرا کاملاً سیاسی و مبتنی بر ایدئولوژی است و نتایج متفاوتی را دنبال می‌کنند.» این فعال حوزه آموزش همچنین درباره اینکه آیا این تصمیمات می‌تواند نوعی تبعیض شدید در آموزش و استخدام را رقم بزند؟ گفت: «اگر این مسیر ادامه یابد، نتیجه همین می‌شود. ما در گذشته نیز تجربه‌هایی از این دست داشته‌ایم. آموزش و پرورش تبدیل شده بود به جایی که هر نیرویی در سایر سازمان‌ها اضافه می‌آمد، در آموزش و پرورش سرریز می‌شد. مثلاً در یک بازه زمانی سرایدار‌ها دیپلم گرفتند و معلم شدند، نتایج منفی این موضوع را شاهد هستیم و بسیاری از مسائل منفی که امروز در آموزش و پرورش شاهد هستیم، نتیجه تصمیم‌گیری اشتباه در آن زمان است. یک تصمیم اشتباه نتایج خود را در سال‌های آینده، بیشتر نشان می‌دهد.»

این‌همه تظاهر به دین به معنای نفاق و دورویی است

محمدتقی فاضل‌میبدی، عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، نیز از منتقدین حضور طلاب در آموزش و پرورش است. او دراین‌باره گفت: «سمت آموزگاری کاملاً تخصصی است. اینگونه نیست که هر کس چندسالی در حوزه درس خواند، بتواند از عهده تعلیم و تربیت برآید. نظام آموزش و پرورش نظامی کاملاً علمی و تخصصی است. در جهان توسعه و ارتقای آموزش و پرورش با حساسیت و جدیت دنبال می‌شود و مبحثی رو به پیشرفت است. متاسفانه ما در نظام فرهنگی اعم از دانشگاه و آموزش و پرورش درحال پسرفت هستیم، نه پیشرفت. زیرا اقدامات‌مان براساس دانش و تخصص نیست و تنها درصدد هستند که اقدامات رنگ و لعاب مذهبی داشته باشد.»

او با بیان اینکه «جذب طلاب و استفاده از آن‌ها برای آموزش دانش‌آموزان مشخص نیست چه نتایجی به دنبال داشته باشد»، افزود: «امیدوارم روزی از راه برسد که آموزش و پرورش ما بر ریل تخصص و اقدامات کارشناسانه حرکت کند نه براساس حفظ ظواهر مذهبی. اینگونه اقدامات به نظر من دینی نیست و ایجاد بدبینی می‌کند. در دولت سیزدهم نسبت به آنچه که بر سر دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش می‌آورند، احساس خطر می‌کنم.»

عضو مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، اظهار کرد: «وقتی مرحوم رشدیه (میرزا حسن تبریزی) از پیشگامان جنبش فرهنگی و مدارس نوین در ایران قصد تخصصی کردن نظام فرهنگی ایران را داشت، بسیاری از علما ممانعت کردند، اما در نهایت پیروزی با رشدیه و روش او بود نه چوب و فلک مکتبخانه. امروز نیز ما باید براساس یک نظام علمی و تخصصی اقدام کنیم. وزیر آموزش و پرورشی که امروز درحال فعالیت است، تنها قصد دارد با حفظ ظواهر دینی بر سر کار بماند. دانشگاه‌های ما هم چنین شرایطی دارند و اساتید متخصص و کاردان و علم‌مدار را یکی پس از دیگری تصفیه و بازنشست می‌کنند و به جای آن‌ها افرادی را جایگزین می‌کنند که معلوم نیست چه توانایی دارند و در آینده چه شرایطی را رقم می‌زنند؛ بنابراین شخصاً آنچه امروز در مدارس انجام می‌شود را قبول ندارم و معتقدم باید کارشناسان وارد میدان شده و مسائل را نقد کنند.»

فاضل‌میبدی درباره تاثیر گسیل کردن طلاب به مدارس بر شأن روحانیت اظهار کرد: «متاسفانه شأن روحانیت مدتی است که پایین آمده است، دلیل آن‌هم برخی گفتار‌ها و عملکرد‌هایی است که در لباس روحانیت مشاهده می‌کنیم، باعث شکستن این شأن شده است و نگاهی که در گذشته مردم نسبت به روحانیت داشتند دیگر ندارند. اما امروز من نگران افت نظام آموزشی هستم، زیرا آسیب‌های این پدیده بیشتر است. اگر جامعه‌ای با افت نظام تعلیم و تربیت مواجه شود، یکی از عوامل سقوط آن نظام آموزشی فراهم شده است. بن‌مایه تفکر نظام آموزش و پرورش است که حتی از دانشگاه‌ها مهم‌تر هستند. امروز رویکرد‌ها به‌گونه‌ای است که به نظر می‌رسد وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم هم‌داستان شده‌اند که نظام فرهنگی کشور را به سمتی هدایت کنند که در آینده به سود کشور نخواهد بود.»

دین‌گریزی و رنگ باختن توسعه نتایج رویکرد‌های اشتباه

سعید خراط‌ها، جامعه‌شناس، درباره آسیب‌شناسی حضور طلاب در مدارس به هم‌میهن گفت: «با همه تلاشی که دولت‌ها داشته‌اند تا رشته‌ها و گرایش‌های علمی را تبدیل به دروس اسلامی کنند، این اقدامات حاصلی در بر نداشته است. به‌کارگیری 25 هزار طلبه در مدارس در شرایطی صورت می‌گیرد که درمقابل، معلمانی با داشتن مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد که متخصص حوزه آموزش هستند، خانه‌نشین و بیکار می‌شوند و وزیر آموزش و پرورش هم این روند را به‌عنوان دستاوردی برای خود معرفی می‌کند. طلاب اگر هم قرار باشد برای آموزش تعلیم داده شوند، برای تعلیم امور دینی است که در حوزه‌های علمیه جریان دارد و می‌توانند کارشان را در حوزه تخصصی خود در آن مراکز ادامه دهند».

وی با اشاره به اقدامات قبلی در حوزه آموزش و پرورش که تحت عنوان اولویت تعهد بر تخصص صورت گرفته است، گفت: «در ادوار مختلف، تلاش کردند که محتوای درسی را تغییر دهند تا بتوانند بر تفکر دانش‌آموزان تاثیر بگذارند. نتیجه این رویکرد آن بود که در سال‌های اخیر دانش‌آموزان از بسیاری از ارزش‌هایی که برای آن تبلیغ گسترده‌ای شده است، دور شدند. نتیجه دیگر این بود که دانش‌آموزان تا زمان فارغ‌التحصیل شدن از مدارس هیچ نمی‌دانند. به بیان دیگر مفاد درسی به درد کار و زندگی آن‌ها نمی‌خورد.» خراط‌ها تاکید کرد: «نتیجه این رویکرد در حوزه آموزشی کشور، دورتر شدن از مدار توسعه و بر باد رفتن تخصص در نسل‌های آینده است».

از میان اخبار

مصائب کمیاب شدن «وارفارین»

جنایت با کلاشینکوف در ارومیه