شنبه 10 آذر 1403

جزییات قتل معاون شهردار اسبق تهران فاش شد

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
جزییات قتل معاون شهردار اسبق تهران فاش شد

سارق معتادی که معاون شهردار اسبق را به خاطر سرقت به قتل رسانده بود پس از پنج ماه فرار در پاتوق معتادان به دام افتاد.

به گزارش مشرق، ساعت 22:30 شامگاه دوشنبه ششم تیرماه امسال به مأموران کلانتری 137 کوی نصر تهران خبر رسید زن سالخورده‌ای در خانه‌اش در منطقه گیشا به طرز مرموزی به قتل رسیده است. مأموران پلیس در محل حادثه در طبقه سوم ساختمان مسکونی داخل آپارتمان لوکس و بزرگی با جسد زن 72 ساله‌ای روبه‌رو شدند که حکایت از آن داشت بر اثر ضرب و جرح به قتل رسیده است. بدین ترتیب با اعلام این خبر قاضی محمدتقی شعبانی، بازپرس دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تحقیقات خود را در محل آغاز کردند.

درگیری هنگام سرقت

نخستین تحقیقات نشان داد مقتول معاون یکی از شهرداران اسبق تهران در دوران سازندگی بوده و همراه پرستارش در آپارتمانش زندگی می‌کرده که در درگیری با مرد سارقی به کام مرگ رفته است.

بررسی‌های دوربین‌های مداربسته نشان داد پرستار مقتول ساعتی قبل برای خرید از خانه بیرون می‌رود و وقتی به خانه برمی‌گردد، قاتل در حالی که بسته‌ای در دست دارد همراه او وارد خانه می‌شود و در نهایت هم پس از قتل صاحبخانه و سرقت یک قالیچه ابریشمی و وسایل دیگر از محل فرار می‌کند.

پرستار مقتول درباره حادثه به مأموران گفت: «چند ماه قبل برای پرستاری پیرزن ثروتمند استخدام شدم. ساعتی قبل برای خرید دارو از خانه بیرون رفتم و با مردی که ماسک بهداشتی به صورت داشت روبه‌رو شدم، اما توجهی به او نکردم. پس از خرید دارو وقتی به خانه برگشتم همان مرد را دیدم که به من گفت بسته‌ای برای صاحبخانه آورده است و خواست وارد خانه شود. من اجازه ندادم و به او گفتم باید از صاحبخانه اجازه بگیرم، اما او پشت سر من به راه افتاد و قرار بود در راهرو منتظر بماند که ناگهان چاقویی زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد در را باز کنم و من هم از ترس در را باز کردم و او وارد خانه شد. سارق مسلح مشتی به صورتم کوبید و مرا داخل اتاقی حبس کرد و بعد هم صدای فریاد و ناله‌های پیرزن را شنیدم که معلوم بود سارق او را کتک می‌زند. وقتی سارق فرار کرد از اتاق بیرون آمدم و دیدم صاحبخانه زخمی روی زمین افتاده است. به سرعت از اورژانس کمک خواستم، اما او فوت کرد.»

رد قاتل

همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران تحقیقات گسترده‌ای را برای شناسایی و دستگیری قاتل فراری آغاز کردند. مأموران پلیس در بررسی‌های فنی دریافتند قاتل که ماسک به صورت داشته علاوه بر سرقت قالیچه ابریشمی، یک عدد سینی مسی عتیقه گرانقیمت هم سرقت کرده است.

در حالی که متهم هیچ ردی از خود به جا نگذاشته بود، مأموران پلیس رد سینی گرانقیمت را در مغازه عتیقه‌فروشی زدند که مشخص شد سارق آن را مدتی قبل به صاحب آن مغازه فروخته است؛ بنابراین مأموران به سراغ صاحب مغازه عتیقه‌فروشی رفتند و در بررسی‌های دوربین‌های مداربسته موفق شدند فروشنده سینی را که مرد معتاد کارتن‌خوابی به نام ایرج است شناسایی کنند.

از سوی دیگر در تحقیقات بعدی مشخص شد سارق کارتن‌خواب چند سال قبل خواهر مقتول را صیغه کرده بود، اما دو سال قبل از او جدا شده است. خواهر مقتول هم پس از دیدن تصویر فروشنده سینی تأیید کرد وی شوهر صیغه‌ایش بوده است.

بازداشت قاتل

با شناسایی قاتل فراری، مأموران وی را تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه چند روز قبل متهم را در پاتوق معتادان در نزدیکی شهرستان اشتهارد استان البرز شناسایی و دستگیر کردند.

متهم 35 ساله پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد. وی در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

گفتگو با قاتل

ایرج به چه مواد مخدری اعتیاد داری؟

چند سالی است شیشه مصرف می‌کنم. البته قبلاً تریاک مصرف می‌کردم.

چرا معتاد شدی؟

من زندگی خوبی داشتم و قبل از اینکه معتاد شوم با خودروی سواری‌ام در تاکسی تلفنی کار می‌کردم، اما بلندپروازی باعث شد با دوستان ناباب رفت و آمد کنم و کم‌کم معتاد شدم و زندگی‌ام سیاه شد.

چطور با خواهر مقتول آشنا شدی؟

دو سال قبل از حادثه، خواهر مقتول به نام پروین را به عنوان مسافر سوار کردم و با هم آشنا شدیم. او خبر نداشت من معتاد به مواد مخدر هستم و وقتی پیشنهاد ازدواج دادم، قبول کرد و او را صیغه موقت کردم، اما پس از یک سال زندگی فهمید معتادم، چون هر چقدر درآمد داشتم برای اعتیادم هزینه می‌کردم و حتی پول‌های او را هم می‌گرفتم، به همین خاطر از من جدا شد و از آن روز به بعد من حیران و سرگردان کوچه و خیابان شده‌ام و زندگی‌ام تیره و تارتر شده است.

چی شد که تصمیم گرفتی از خانه پیرزن پولدار سرقت کنی؟

همه زندگی‌ام را به پای اعتیادم ریختم و برای هزینه زندگی و اعتیادم زباله جمع می‌کردم و هر روز هم وضعیتم بدتر می‌شد تا اینکه یک روز به یاد خواهر پروین افتادم. می‌دانستم او زن تنها و پولداری است و فرزندی هم ندارد، چون زمانی که با خواهرش زندگی می‌کردم او به ما خیلی کمک مالی می‌کرد، به همین خاطر تصمیم گرفتم از خانه‌اش سرقت کنم و با پول‌های سرقتی زندگی‌ام را سروسامان دهم.

درباره شب سرقت توضیح بده؟

یکی، دو روز در نزدیکی خانه‌اش کشیک دادم تا اینکه فهمیدم او همراه پرستارش زندگی می‌کند. شب حادثه کارتن خالی را برداشتم و به بهانه اینکه بسته پستی برای پیرزن پولدار آورده‌ام به خانه‌اش رفتم. همان زمان پرستارش از خانه بیرون آمد و من منتظر ماندم تا دوباره به خانه برگردد. وقتی برگشت به او گفتم بسته پستی برای صاحبخانه آورده‌ام و او هم گفت منتظر بمانم تا از صاحبخانه اجازه بگیرد، اما من پشت سرش حرکت کردم و وقتی در را باز کرد به زور وارد خانه شدم و پس از سرقت یک قالیچه و یک سینی مسی از آنجا فرار کردم.

چرا او را به قتل رساندی؟

من فقط می‌خواستم سرقت کنم، اما وقتی به زور وارد خانه شدم پیرزن و پرستارش شروع به داد و فریاد کردند که پرستار را کتک زدم و به اتاق بردم و بعد هم صاحبخانه را کتک زدم تا ساکت شود و همسایه‌ها متوجه نشوند، فکر نمی‌کردم فوت کند.

کی متوجه شدی فوت کرده است؟

چند روز بعد به بهانه احوالپرسی با پروین تماس گرفتم و او به من گفت خواهرش فوت کرده و وقتی متوجه شدم مرتکب قتل شده‌ام، از تهران به اشتهارد فرار کردم.

در اشتهارد چه کار می‌کردی؟

من زباله جمع می‌کردم و می‌فروختم و مدتی در خانه دوستم مخفی بودم و بعد هم به صورت کارتن‌خواب به پاتوق معتادان رفت و آمد داشتم که دستگیر شدم.

فکر می‌کردی دستگیر شوی؟

نه.

اموال سرقتی را چه کردی؟

سینی را همان روزهای اول به مبلغ 5 میلیون تومان فروختم، اما قالیچه ابریشمی را در خانه یکی از دوستانم مخفی کردم تا در فرصت مناسب بفروشم، ولی وقتی به سراغ قالیچه رفتم، دیدم به خاطر رطوبت آنجا پوسیده است. هر جا برای فروش بردم کسی از من نخرید و من هم آن را داخل سطل زباله انداختم.

منبع: جوان