دوشنبه 17 شهریور 1404

«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود

درباره 17 شهریور آثار بسیاری نوشته شده است که بعضی به صورت ویژه و بعضی در حاشیه به این واقعه پرداخته‌اند. در این بسته چند کتاب شعر، داستان، تاریخ شفاهی و واقعه‌نگاری معرفی کرده‌ایم.

درباره 17 شهریور آثار بسیاری نوشته شده است که بعضی به صورت ویژه و بعضی در حاشیه به این واقعه پرداخته‌اند. در این بسته چند کتاب شعر، داستان، تاریخ شفاهی و واقعه‌نگاری معرفی کرده‌ایم.

به گزارش خبرنگار مهر، امروز، تا پیش از واقعه خونین و سهمگین 17 شهریور، شاید هنوز کورسویی از امید و بقا برای نظام پهلوی متصور بود، اما کشتار وحشیانه رژیم پهلوی در این روز، همان کورسوی امید را نیز از بین برد. 17 شهریور 1357، معروف به جمعه سیاه، فاصله بین انقلابیون و حکومت را چنان عمیق کرد که امکان هر گونه سازش و همراهی را غیرممکن می‌کرد.

صبح جمعه 17 شهریور سال 1357، در شرایطی که حکومت پهلوی از ساعت 7 صبح حکومت نظامی اعلام کرده بود، مردم در میدان ژاله سابق (میدان شهدای فعلی) وعده کرده بودند و به محض رسیدن، با تانک‌ها، نیروهای نظامی و مأموران اسلحه‌به‌دست روبرو شدند. با این‌همه، بی‌ترس و واهمه، به تظاهرات خود ادامه دادند و در شرایطی که انتظار آن حملات وحشیانه را نداشتند، مورد هدف رگبار گلوله قرار گرفتند. پیر و جوان و زن و مرد، و کودکانی که به همراه پدر و مادرشان به تظاهرات آمده بودند، ناگهان با تیراندازی مأموران پهلوی نقش بر زمین شدند و گوشه گوشه میدان و خیابان‌های اطراف، غرق در خون شد.

این جنایت بزرگ و ددمنشانه چنان سهمگین بود که مردم را در سرنگونی پهلوی و مبارزه با آن رژیم، صدچندان مصمم‌تر کرد و مسیر پیروزی را تا 22 بهمن 1357 ادامه داد. چنین است که می‌توان گفت رویداد خونین 17 شهریور، یکی از مهم‌ترین عوامل در سرنگونی رژیم پهلوی بود.

درباره این رویداد کتاب‌های بسیاری به نگارش درآمده است که بعضی به صورت ویژه به واقعه 17 شهریور پرداخته‌اند و بعضی اشاراتی تاریخی به آن داشته‌اند. در این بسته سعی می‌کنیم مناسب با قشرهای مختلف، چند کتاب درباره واقعه 17 شهریور معرفی کنیم.

کتاب مصور «جمعه سیاه»، مناسب کودکان و نوجوانان

کتاب مصور «جمعه سیاه»، جلد شانزدهم از مجموعه «روزهای انقلاب» و روایتی داستانی از کشتار مردم در میدان ژاله در 17 شهریور 1357 است که با زبانی ساده و روان برای نوجوانان نوشته شده است. با توجه به حضور نوجوانان در صف اول انقلاب و نیز شهادت جمعی از کودکان و نوجوانان در واقعه 17 شهریور، خواندن کتاب «جمعه سیاه» برای خانواده‌ها و نوجوانان پیشنهاد می‌شود؛ به ویژه که این کتاب همراه با تصاویری مرتبط با این روز منتشر شده است و همین خوانش آن را برای نوجوانان دلپذیرتر می‌کند.

رمان «اشک جمعه»، رمانی جوانانه و دخترانه

رمان «اشکِ جمعه» به نویسندگی مونا اسکندری توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. «اشک جمعه» رمانی در حال و هوای سال‌های انقلاب است و در خلال داستان خود، به روز جمعه 17 شهریور می‌پردازد و راوی شهادت مردم به دست مأموران رژیم پهلوی است. کتاب درباره صدیقه دختر جوانی است که بر سر دوراهی قرار گرفته است؛ او باید انتخاب کند حکومت ظلم را بپذیرد یا در مسیر آزادی قدم بردارد؟ در حین همین کشاکش‌ها است که صدیقه تصمیمش را می‌گیرد و با جریان انقلاب همراه می‌شود. یکی از پررنگ‌ترین وقایع در این کتاب، شرح ماجرای روز 17 شهریور 1357، از دید یک دختر جوان و پرشور است.

یکی از مخاطبان کتاب در توصیفی کوتاه و دقیق، درباره کتاب نوشته است: «این اولین کتابی بود که یه روزه خوندمش... هم باهاش خندیدم، هم بغض کردم... برای منِ کتاب نخون، کتاب جذابی بود». بنابراین می‌توانید رمان «اشک جمعه» را با خیال راحت به دست بگیرید و هم با صدیقه، شخصیت اول داستان، همراه شوید، و هم از نزدیک با واقعه 17 شهریور آشنا شوید.

کتاب «برخیزید»، خاطرات حمید شاهنگیان از روزهای انقلاب

کتاب «برخیزید» مجموعه‌ای از خاطرات شفاهی سیدحمید شاهنگیان آهنگساز سرودهای انقلابی است. شاهنگیان تنظیم و آهنگسازی بسیاری از سرودهای انقلابی نظیر «برخیزید ای شهیدان راه خدا»، «خمینی ای امام» و... را بر عهده داشته است و پس از انقلاب نیز مسئولیت‌های مهمی در حوزه سرود و موسیقی داشته است.

شاهنگیان در کتاب «برخیزید» با حوصله تمام روایت‌گر فعالیت‌های انقلابی و موسیقایی خود، در هنگامه مبارزات مردم با نظام پهلوی و نیز وقایعِ پس از انقلاب است. یکی از بخش‌هایی که در کتاب خاطرات شاهنگیان مورد توجه قرار گرفته، حوادث منتهی به روز 17 شهریور است.

او درباره روز 16 شهریور روایت می‌کند: «وقتی مردم داشتند از هم جدا می‌شدند و راهپیمایی رو به پایان بود، شعار مردم این بود؛ «فردا هشت صبح، میدان ژاله». رفتم خانه. از بس در مسیر راهپیمایی دویده بودم، تمام بدنم خسته و کوفته بود؛ به قدری که فردای آن روز وقتی خواستم برای نماز صبح بلند شوم، نتوانستم از رختخواب بیرون بیایم. هر دو پایم حسابی خشک شده بود و نمی‌توانستم از جایم تکان بخورم. تم را صدا کردم. آمد دست‌هایم را گرفت و کمک کرد تا بلند شوم. نمازم را هرجور بود خواندم. دیدم با این وضع، راهپیمایی روز هفدهم را از دست خواهم داد. آن موقع گازوئیل و نفت خیلی کم گیر می‌آمد؛ آن قدر که استفاده کردن از گازوئیل برای گرم کردن آب، حتی در حد یک وان حمام، جنایت محسوب می‌شد، ولی چاره‌ای نداشتم، آب را گرم کردیم و خوابیدم توی وان. پاهایم را گرم کردم و شروع کردم به ماساژ دادن. بالاخره یواش یواش پاهایم کمی به حرکت افتاد. این اتفاق باعث تاخیرم شد و نتوانستم سرساعت خودم را به میدان ژاله برسانم.

خیلی برایم سخت بود که به قرار نرسم؛ مخصوصاً که خود روز قبلش کلی داد زده بودم؛ «قرارمان فردا هشت صبح، میدان ژاله» انگار همه را فرستادم و خودم نرفتم، کمی که پاهایم راه افتاد، آماده رفتن شدم، نمی‌توانستم بنشینم توی خانه...».

کتاب «برخیزید» برای شاعران، نویسندگان و هنرمندانی که هم در پی آشنایی با 17 شهریور هستند و هم دوست دارند این واقعه را از دریچه خاطرات یک چهره فرهنگی و موسیقایی ببینند و بشناسند، گزینه بسیاری مناسبی است.

کتاب برخیزید توسط انتشارات «راه یار» و به کوشش روح‌الله رشیدی منتشر شده است.

«کالبدشناسی یک واقعه»، پاسخ به شبهات و سوالات

کتاب «کالبدشکافی واقعه 17 شهریور» حاصل یکی از نشست‌های تخصصی مؤسسات مطالعات و پژوهش‌های سیاسی است که به دلیل حضور و سخنرانی چهره‌هایی هدایت‌الله بهبودی، رخشنده اولادی، مهدی توکلی و عبدالمجید معادیخواه مورد توجه قرار گرفته است.

در مقدمه این کتاب 130 صفحه‌ای درباره علت انتشار آن می‌خوانیم: «در هفده شهریور 1357 واقعه‌ای رخ داد که پس از گذشت نزدیک به سی‌سال، هنوز نکات جدیدی درباره آن مطرح می‌شود. این واقعه در مهجوریت مضاعف به سر می‌برد. از یک سو سازمان‌های فرهنگی، شاهدان واقعه و دیگر نهادهای تاریخی مرتبط نتوانسته‌اند ابعاد آن را به تصویر بکشند. از سوی دیگر عده‌ای با اغراض سیاسی و در پی تطهیر حکومت پهلوی برآنند تا ثابت کنند، اساساً کشتاری در این روز اتقاق نیفتاده است. کار بدان‌جا رسیده که ادعا شده تصویر کف دست خونینی که بر روی تابلوی «میدان ژاله» نقش بسته و نماد واقعه 17 شهریور به حساب می‌آید رنگ است و نه خون!

بر این اساس مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی که در پی ارائه مستند تاریخ معاصر ایران، به ویژه تاریخ انقلاب اسلامی است، بر آن شد تا در یک نشست تخصصی نگاهی دوباره به این واقعه داشته باشد. در این نشست که با مشارکت فرهنگ‌سرای انقلاب در موزه امام علی (ع) تهران برگزار شد، بر اساس اسناد و مدارک و سخنان شاهدان عینی و مجروحان حادثه مشخص گردید که این واقعه چگونه برنامه‌ریزی شده؛ حوادث روز هفده‌شهریور در میدان شهدا (ژاله) چه بود؛ چه کسانی دستور تیراندازی به مردم بی‌دفاع را صادر کردند و سرانجام کار چه شد».

این کتاب از آن جهت که با هدف پاسخگویی به شبهات و سوالات درباره واقعه 17 شهریور تألیف شده است، منبعی قابل اطمینان و خواندنی درباره این واقعه تاریخی محسوب می‌شود.

«تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور 1357»، گفتگو با شاهدان عینی

این کتاب به همت محمد طحان و در سال 1386 منتشر شده است. محمد طحان در کتاب «تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور 1357» به سراغ بازماندگان و شاهدان این روز رفته است و پای صحبت آنها نشسته است. دیدن و شنیدن از واقعه 17 شهریور به واسطه کسانی که خود در آن روز آنجا بوده‌اند و شاهد جنایات رژیم پهلوی بوده‌اند، ره‌آوردی است که خواننده از این کتاب به دست می‌آورد؛ ارتباطی مستقیم و بی‌واسطه، با یکی از تلخ‌ترین روزهای ایران در تاریخ معاصر.

نشستن پای روایت مستقیم و بدون واسطه از بازماندگان 17 شهریور 1357، ویژگی شاخص این کتاب است. کتاب «تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور 1357» توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

«تصمیم شوم، جمعه خونین»، مشروح جلسه شورای امنیت ملی درباره 17 شهریور

موضوع اصلی این کتاب بررسی این ایده است که حکومت پهلوی چگونه با برنامه‌ریزی قبلی، کشتار 17 شهریور را رقم می‌زند.

کتاب «تصمیم شوم، جمعه خونین» یک ویژگی مهم دارد و آن هم اینکه مشروح مذاکرات شورای امنیت ملی و هیئت دولت در روزهای 16 شهریور 1357 و 18 شهریور 1357 را پیش روی مخاطب می‌گذارد. همین ویژگی است که باعث می‌شود بسیاری از حقایق درباره این واقعه توسط خود فرماندهان این واقعه خونین، افشا شود و سندی دسته اول درباره واقعه 17 شهریور و روزهای منتهی به انقلاب اسلامی به دست مخاطب بدهد.

«هفدهم»، کتابی بایکوت‌شده و مهجور از عمران صلاحی شاعر و طنزپرداز درباره 17 شهریور

«کتاب هفدهم... مربوط به وقایع هفدهم شهریور است. منظومه‌ای در 50 صفحه. همه‌اش یک نفس ساخته شده است. وقایعی را که دیده بودم، شب و تحت تأثیر آن روز، رفتم پشت‌بام و تا صبح، یک‌نفس و گریه‌کنان نوشتم. کتاب عجیب و غریبی هم از کار درآمد. اصلاً به فرم و زبان و این قضایا فکر نکردم. ولی جالب اینجاست که بعد از چاپ دیدم اتفاقاً به فرم و زبان بها داده‌ام، بدون اینکه متوجهش باشم. چون هیچ قیدی برایش نگذاشته بودم، ناخودآگاه به سمتش رفته‌ام. شنیدم که به انگلیسی هم ترجمه شده است...».

آنچه خواندید اشاره خود مرحوم عمران صلاحی به کتابِ «هفدهم» بود که در کتابِ «تاریخ شفاهیِ ادبیات معاصر ایران 3» آمده است. توضیحات صلاحی درمورد این کتاب به همین چند سطر محدود می‌شود و پرسشگرِ گرامی با سوالی جدید مسیر بحث را عوض می‌کند، اما همین اشاره کوتاه و مختصر نشان می‌دهد با چه کتاب مهم و البته مهجوری در کارنامه ادبی عمران صلاحی و نیز تاریخ انقلاب اسلامی روبرو هستیم.

عجیب اینکه بسیاری از مردم و حتی طرفدارانِ زنده‌یاد صلاحی، حتی اسمِ کتابِ «هفدهم» او را نشنیده‌اند. انگار این کتاب بایکوت شده است و هیچ‌جا نمی‌توان اثرِ واضحی از آن یافت.

شعرهای این مجموعه عموماً در قالب‌های نو (نیمایی و سپید) سروده شده‌اند و بی‌شک به جز ارزش خاص تاریخی‌شان، از ارزش هنری بسیاری نیز بهره‌مند هستند. نخستین چاپ این کتاب در سال 1358 منتشر شده است و در تمام این سال‌ها مورد بی‌توجهی قرار گرفته است و بعید است که بتوان نسخه‌ای کاغذی از آن در بازار پیدا کرد.

با این‌همه برای آشنایی شما با شعرهای این کتاب، چند نمونه از شعرهای عمران صلاحی در کتاب «هفدهم» درباره واقعه خونین 17 شهریور 1357 را با هم مرور می‌کنیم:

یک

مردم چقدر خوبند

مردم چقدر ماهند

مردم چقدر

در فکر محوِ شاهند

مردم چقدر

معصوم و بیگناهند

مردم چقدر

همدیگر را می‌خواهند

*

دو

آتشفشانِ خاموش

با انفجارِ بغضش

از بالا،

جاری شد

خشم و خروشِ مردم

بیداد کرد

تهدیدها

_این میوه‌های فاسد_

هی ماند و باد کرد!

مشتِ بزرگِ مردم

محکم شد

صدها لباسِ خونی

پرچم شد!

*

سه

وقتی هدف، یکی شد

باید همه یکی شوند

شیخ و چریک باید

شیخِ چریک باشد!

یاد رفیق افتادم

یاد رفیقِ خوبم

یادِ کسی که از خونش

گل‌های سرخ می‌دمد امروز

یاد کسی که می‌گفت:

«شاعر چریک باش»!

*

چهار

شب است

صدای اذان آید از دوردست

صدای اذان، ماه را

درآغوش می‌گیرد و گریه سر می‌دهد

صدای اذان و عزا می‌رود تا به ماه

صدای اذان

صدای من است

صدای من و بغض من

صدای اذان، چشمه‌ی اشک من

که می‌جوشد از عمق اندوه و حیرت...

صدای اذان

سفید است مانند برف

سفید است مثل کفن

عزیزان، صدای اذان را به تن کردهاند

عزیزان، صدا را کفن کردهاند

عزیزانِ ما، زیر خاک

عزیزانِ ما، پاکِ پاک

عزیزانِ ما، نعرههاشان بر افلاک

عزیزانِ ما، قلبشان چاکچاک

صدای اذان می‌شکافد شبم را

صدای اذان، راه می‌افتد از کوچه‌پس‌کوچه‌ها، مثل مردم...

«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود 2
«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود 3
«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود 4
«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود 5
«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود 6
«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود 7
«جمعه سیاه» و کتبی که ردی از ژاله دارند؛ شاعری که گریه‌کنان تا صبح سرود 8