حرفهای مهمی از دل سرزمینی ناشناخته / "بومگرد" ایرانی بودن را یاد تلویزیون میاندازد
مدتهاست تلویزیون فراموش کرده است که در برنامهها یا سریالها و حتی مستندهایش نام ایران و ایرانی را فریاد بزند؛ از مشکلات روستاییان و مناطق بکر و آداب و رسومش بگوید. بیشتر سراغ سلبریتیهایی میروند که حرف و عملشان یکی نیست یا اینستاگرامیها!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند مسابقه "بومگرد" برپایه سه سر فصل مهم گردشگری و با محور بومگردی و در نظر گرفتن اقتضائات فرهنگی هر منطقه، اشتغال و کسب و کار روستایی با در نظر گرفتن ظرفیتهای مغفول و در نهایت ارزشبخشی به سنتها و آداب و رسوم هر منطقه و هویت بخشی به هر بوم و قومیت تولید شده است. در هر فصل از مستند مسابقه "بومگرد" سه خانواده در قالب رقابتی جذاب بر اساس آیتمهایی متناسب با زیست بوم انتخاب شدهاند که در 11 قسمت با یکدیگر به رقابت میپردازند.
تصویربرداری فصل نخست در مدت زمانی حدود دوماه در منطقه قاسمآباد و ییلاق جواهردشت در حوالی لنگرود صورت گرفته و از 22 خردادماه به آنتن شبکه مستند رسیده و یک روحانی روایتگر این داستان است. چالشی که میان روستاییان اتفاق میافتد و حجتالاسلام امیر منیری برای بینندگان این برنامه از بومگردی و محیط زیست فراموش شده، میگوید. در جایجای مستند شنیده و دیده میشود که اعتقاد دارند نباید فرهنگ شهری را به روستاها برد؛ چون فرهنگ شهری مصرفگرایی را رواج میدهد. به جای سلبریتیبازی با مستند مسابقه و رفتن به دل روستاها و خانوادهمحور بودن خودش وجه تمایزی است که میتوان به مجموعه "بومگردی" نمره قابل قبولی داد.
تلویزیون مدتی است هدف اصلی خودش یعنی توجه به سبک زندگی ایرانیاسلامی را با ساخت برخی از برنامههای اسپانسرمحور و سریالهای ضعیف بدون فیلمنامه، فراموش کرده و این جعبه جادو به امثال "خانه ما" و "بومگردی" و حتی "خانواده با حال" نیاز دارد. تلویزیون تک و توک با دوربین سریالسازانی مثل سعید آقاخانی به دل سرزمینهای بکر رفت و "نون. خ" برای خیلی از علاقهمندان به گردشگری ایرانی جذاب و دلچسب بود. این اتفاق را مجموعه "بومگردی" با چالش روستایی برپا کرده که البته محاسنی برای اشتغالزایی روستایی هم داشته است.
امروز در بسیاری از برنامهها کمتر نشانی از فرهنگ ملی، دینی و سبک زندگی ایرانی اسلامی دیده میشود حتی برخی اوقات تبلیغ سبک زندگی غربی و تجملگرایی به چشم میخورد. واقعیت روی آنتن چیز دیگری را میگوید. برنامههای تلویزیون یک رویه مشخص و معمول دارند؛ در وهله اول یک دکور با زرق و برق و اسپانسر فراهم میکنند و سپس تلفنها را برمیدارند و به رابط مشخص زنگ میزنند. هرچقدر بیشتر پول بدهند سلبریتی دعوتشده، معروفتر خواهد بود. برخی اوقات هم شبکهها بر سر آوردن فلان خواننده و فلان بازیگر با هم دعوا دارند. گاهی اوقات هم میبینیم در یک شب خاص، یک بازیگر یا یک خواننده در دو برنامه تلویزیونی با اختلاف یک ساعت روی آنتن میرود.
واقعا فلسفه برنامهسازی شنیدن حرفهای کلیشهای از لسان سلبریتیهایی است که حرفشان با عملشان همخوانی ندارد و یا آنتن دادن به برخی از مهمانان که نوعی رپرتاژ رسانهای محسوب میشود؟ یا اینکه قرار بود در تلویزیون یک فرهنگسازی جامعی شکل بگیرد که مخاطب به دریایی از دانشها، علمها و اخلاق و انسانیت دست پیدا کند، نه اینکه سلبریتیهای متنوع، رنگ و لعابهای مدلهای کت و شلوار مجریان را ببیند. در این تلویزیون، فرهنگ بهطور کامل و جامع، از میان میرود.
شاید یکی از سرمنزلهای اصلی ساختن برنامههایی با مبنای اصلی خانواده و سبک زندگی ایرانی اسلامی است. مصداق بارز آن مجموعه مستند مسابقه "بومگردی" است که "زندگی" را به معنای واقعی نشان میدهد. اصل اساسی که در بسیاری از برنامههای تلویزیون فراموش شده و در این مستند مسابقه میبینیم عنوان خانواده است که بهشدت مورد احترام قرار گرفته و تمجید میشود. در کارهای تلویزیون که عمدتا خانوادهگریز و بسیاری از اوقات هم خانوادهستیز است، برنامه "بومگرد" یک کنتراست و نوآوری بجا و لازم است. نهتنها چنین قالبهایی در تلویزیون باید ادامه پیدا کنند بلکه این نمونهها میتوانند با المانها و پارامترهای قویتری شکل و قامتهای جدیدی به خودشان بگیرند.
یکی از اتفاقات دیگر این برنامه که باید در برنامهسازی تلویزیون بهعنوان الگو مدنظر قرار بگیرد فاصله گرفتن از تهران و تمرکز بر پایتخت است. برجستگی و شاید نقطه عطف «خانه ما» رفتن به شهرستانها و نگاه به آداب و رسوم و مناطق بکر ایران است. مخاطب علاوه بر مواجهه با آموزههای دینی، اجتماعی و اقتصادی خانواده، با فضای گردشگری هم آشنا میشود. بارها در قاب این برنامه تلویزیونی مناطقی معرفی شدهاند که به گوش مخاطب هم نرسیده است.
تلویزیون باید بهسمت برنامهسازی در سراسر کشور برود، از جذابیت فاصله نگیرد و بهجای تبلیغ سبکهای دیگر، سبک زندگی ایرانی اسلامی را ترویج کند که سرمنزل اصلی آن اولین و مهمترین تریبون اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران، یعنی رسانه ملی است.
در "بومگردی" دامداری، حصیربافی، چادرشب بافی میبینیم؛ خانوادههایی که در دل طبیعت و با تأکید بر بومگردی مسئولیتپذیرانه با هم رقابت میکنند. طوری که به محیط زیست آسیب نرساند. ترکیب موضوع مهمی مثل ایرانگردی با مستند مسابقه برای اولینبار در "بومگرد" رخ داده و این موضوع خلاقیت بزرگی به حساب میآید. علاوه بر این سعی کرده سراغ منطقهای برود که کمتر شناخته شده است و این موضوع خبر از تحقیق و پژوهش قوی این کار میدهد. برای مثال خیلی راحت میشود به مناطقی رفت که دم دستی و برای همه شناخته شده است. در فضای مجازی وایرال میشود اما منطقهای که کمتر شناخته شده باشد کار سختتری را برای تیم تولید میطلبد.
در این برنامه به موضوع اشتغال روستایی توجه شده که خیلی حائز اهمیت است. وقتی از مهاجرت معکوس حرف میزنیم باید اشتغال روستایی را تقویت کنیم. البته قرار نیست از مستند انتظار داشته باشیم که اشتغالآفرینی کند اما میتواند ظرفیتها را نشان بدهد و به مسئولین یادآوری کند که اینجا چقدر ظرفیت شغلی فراموش شده، دارد. موضوع خوب دیگر توجه به آداب و رسوم روستاییان و یا مناطق مختلف ایران است؛ البته صورت کلی غربزدگی در سینمای داستانی وجود دارد که در سینمای مستند اینگونه نیست و خیلی ایرانیتر، مفاهیم را منتقل میکند. با این حال هر فاکتوری که بتواند هویت ایرانی را پررنگتر کند قابل تأمل و تقدیر است.
البته نباید این نکته را از یاد برد که ساخت مستند از ایران و جاذبههای گردشگری تقریبا تبدیل به سوژه دمدستی برای مستندسازها شده و بدون هیچ خلاقیتی دوربین به دست میگیرند و کار میسازند. "بومگرد" برای پیشرفت در مفاهیم و رویکردهایش در آینده باید برنامه ریزی اصولی و نگاهی عمیقتر را در دستور کارش قرار دهد. تا حرفهایش کاربردیتر و دلنشینتر باشد. در واقع مستندساز فکر نکند که آخر دنیاست و هیچکار دیگری نکند! قطعا ظرفیتهای خیلی بیشتری وجود دارد. از طرفی کلید طلایی در ساخت چنین مستندهایی، آموزش فرهنگ گردشگری است. چرا که با ساخت چنین مستندهایی بعضا شاهد نقدهایی بودهایم که با به تصویرکشیدن نقاط بکر ایران بدون فرهنگ استفاده از آن نقطه و گردشگری ایرانی، خرابیهایی به بار آمده است. در حقیقت معرفی جاذبهها در عین فرهنگسازی نقطه عطفی را در صنعت گردشگری ایران ایجاد میکند که "بومگرد" میتواند در این مسیر، دستاورد بزرگی برای نیل به این هدف مهم باشد.
پر مخاطبترین ساعت تلویزیون / رشد 8.6 درصدی مخاطبان در بهار 1399 "مهمات" جنگ را برای نسل چهارم انقلاب تعریف میکند / آمدیم تا تلویزیون را از کلیشه خلاص کنیم فینال مسابقه قرآنی تلویزیون پخش میشودانتهای پیام /