حیات اصلی یک ملت از آموزش و پرورش آغاز می شود
داور حوزه هنرهای نمایشی سی و نهمین جشنواره فرهنگی و هنری «فردا»، فرهنگ را پایه، مایه و حیات اصلی یک جامعه دانست و گفت: پایه و حیات اصلی یک مملکت و یک ملت از آموزش و پرورش آغاز می شود.
داور حوزه هنرهای نمایشی سی و نهمین جشنواره فرهنگی و هنری «فردا»، فرهنگ را پایه، مایه و حیات اصلی یک جامعه دانست و گفت: پایه و حیات اصلی یک مملکت و یک ملت از آموزش و پرورش آغاز می شود.
اردشیر صالحپور داور بخش نقالی حوزه هنرهای نمایشی سی و نهمین جشنواره فرهنگی و هنری «فردا»، در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به اینکه در شاهنامه حکیم فرزانه توس یک مناظره میان بزرگ مهر حکیم و خسرو نوشیروان درباره فرهنگ با این ابیات که می گوید «ز دانا بپرسید پس دادگر، که «فرهنگ» بهتر بود یا گهر؟، چنین داد پاسخ بدو رهنمون، که «فرهنگ» باشد ز گوهر فزون / که فرهنگ آرایش جان بود / ز گوهر سخن گفتن آسان بود / گهر بی هنر زار و خار است و سست / به فرهنگ باشد روان تندرست»، گفت: این ابیات را از باب مقدمه عرض کردم که تعلق خاطر خودم را به وزارت آموزش و پرورش، که در دورهای که ما درس می خواندیم به آن اداره فرهنگ می گفتند، اعلام دارم.
فرهنگ پایه، مایه و حیات اصلی یک جامعه است
وی در ادامه با اشاره به اینکه فرانسیس بیکن می گوید: «همه چیز را فدای فرهنگ کنید.»، فرهنگ را پایه، مایه و حیات اصلی یک جامعه دانسته و با تأکید بر این مفهوم که در عصر حاضر، مهم ترین ارکان، نهاد و وزارتخانه یک کشور وزارت آموزش و پرورش است، افزود: مایه، پایه و حیات اصلی یک مملکت، یک حکومت و یک ملت از آموزش و پرورش آغاز می شود و ما باید سعی کنیم که این وزارتخانه را بسیار جدی بگیریم.
مایه، پایه و حیات اصلی یک مملکت و یک ملت از آموزش و پرورش آغاز می شود و ما باید سعی کنیم که این وزارتخانه را بسیار جدی بگیریم
این پیشکسوت عرصه نقالی، در تشریح دلایل جدی گرفتن آموزش و پرورش در یک مملکت، با اشاره به این امر که آینده ما در گرو حمایت و توجه ویژه به این وزارت انسان ساز است و از این منظر به گمان وی هیچ وزارتخانهای به منزلت، قدر و اهمیت آموزش و پرورش نیست، اظهار امیدواری کرد: امیدوارم این فضیلت به دقت مورد امعان نظر قرار گرفته شود و همواره به آن توجه شود، چرا که همه چیز از فرهنگ بر می خیزد و ما بتوانیم با توجه کافی به این مقوله نسل آینده را از اینجا تربیت کنیم.
صالحپور در بخشی دیگری از این گفتگو، با تقسیم بندی فرهنگ به دو بعد مادی و معنوی، با اشاره به اینکه ابعاد مادی فرهنگ مثل معماری، صنایع مستظرفه و هر آنچه که بعد مادی، جنبه فیزیکال و جسمانی دارد، تقسیم می شود و در بعد معنوی می بایست نخست از علم سخن گفت، ادامه داد: علم، تاریخ و اسطوره ها همه و همه فرهنگ هستند و بنابر این می توان گفت که بخشی از آموزش و پرورش به علم، دانش و فرهنگ وابسته است و در مقابل بخشی دیگر از آن به تربیت جان باز می گردد؛ یعنی ما جان هایی را تربیت می کنیم و در اینجا خردی را تجربه می کنیم که این خرد باید به فضیلت، به حکمت و در نهایت به بصیرت منجر شود و از همین باب است که می گوئیم ملتی صاحب فضیلت و حکمت است.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، در ادامه با اشاره به اینکه آموزش و پرورش علم را یک سکوی پرش و خیزش قرار می دهد و در مرحله علم باقی نمی ماند، اظهار کرد: در همین راستا شعرا و عرفای ما می گویند که: «آن علم که در مدرسه آموخته بودیم، بردیم به میخانه به جامی نخریدند» و در جای دیگر مولانا می فرماید: «بشوی اوراق گر همدرس مایی، که عشق را دفتر نباشد» و در این مسیر لازم است که ما حتما علوم را یاد بگیریم؛ اما لازم است که این دانش آموز را هم زمان، ضمن اینکه با آخرین متد و آخرین دستاوردهای علمی او را مجهز می کنیم؛ حالا بتوانیم او را تربیت کنیم، بنابراین، این موضوع یک مسئله ثانویه است.
وی با اشاره به این موضوع که شکل عادی این مسئله نیز این موضوع بوده است که «ملا شدن چه آسان، عالم شدن چه مشکل»، تصریح کرد: در آن زمان به کسی که می توانست بنویسد و چیزی را تحریر کند و یا خط خوبی داشت، می گفتند ملا شده و یا میرزا شده است، اما آدمیت یک مرحله بالاتر است که انسان ها را برای برخورد با جامعه و زندگی آماده سازی می کند؛ مثلا اگر شما در کشوری مانند انگلستان، اگر بخواهید در رشته پزشکی نیز ادامه تحصیل بدهید، حتما می بایست دست کم در یک مقطعی یک نمایشنامه از شکسپیر را که بنیان فرهنگ انگلستان است، کاملا بشناسد، برای فرانسوی ها در آثار بالزاک چنین چیزی مشهود است و از سوی دیگر روس ها پوشکین را در این زمینه مد نظر قرار داده اند.
دانش آموز باید در تمامی ساحات، ابعاد و عرصات دیده شود
داور بخش نقالی و شاهنامهخوانی سی و نهمین جشنواره فرهنگی و هنری دانش آموزان سراسر کشور، در ادامه، با تأکید بر این مفهوم که می بایست دانش آموز را با تمام آموزه های ادبی، فرهنگی، هنری، ملی، آئینی و سنتی آشنا کنیم، یادآور شد: از این حیث، انسانی که تربیت می شود با لطافت، عواطف انسانی، آرمان های بلند، سلوک، منش، ارزش های والای اخلاقی و مکارم اخلاقی آشنا می شود و از این حیث است که می بینیم این مقوله چقدر دشوار است، چرا که آموزش و پرورش تنها در این خلاصه نمی شود که تنها یک جزوه درسی تألیف شود و از آن امتحانی گرفته بشود، بلکه این دانش آموز باید در تمامی ساحات، ابعاد و عرصات دیده شود.
بخشی از آموزش و پرورش به علم، دانش و فرهنگ وابسته است و در مقابل بخشی دیگر از آن به تربیت جان باز می گردد؛ یعنی ما جان هایی را تربیت می کنیم و در اینجا خردی را تجربه می کنیم که این خرد باید به فضیلت، به حکمت و در نهایت به بصیرت منجر شود
صالح پور، نقش معلم را نقشی مهم در این زمینه برشمرده و با اشاره به اینکه معلم، در کنار خانواده والاترین و مهم ترین نقش را ایفا می کند، خاطر نشان کرد: از این باب، هنر، آموزه ها و مسائل هنری روح دانش آموز را برای پذیرش عواطف انسانی آماده سازی می کند و بسیار کمک می کند که ما بتوانیم یک انسانی را تربیت کنیم که هم با علم و آگاهی روز آشنا باشد و هم بتواند دنیای خویش را درک کند، محیط پذیر شود، ارتباط خوبی با دنیای درون، دنیای پیرامون و عالم ماوراء پیدا کند.
وی با تقسیم بندی آموزش های انسان به سه منظر شناخت جهان درون، شناخت جهان پیرامون و شناخت عالم بالا، این مسائل را انگاره هایی دانسته که در تربیت فرهنگ سنتی ما نیز بوده است و حالا در نظام آکادمیک یا آموزشی هم طبیعتا همین متد است، گفت: برای ما که بخش عمده ای از فرهنگمان در همین آموزه های سنتی، آئینی، در شعر و حکمت و فلسفه و معماری ما و همه مظاهر استوار است، به همین دلیل من برگزاری این گونه فعالیت ها و برنامه های فرهنگی، پرورشی و آموزشی را به فال نیک می گیرم و بسیار اصرار می ورزم در کنار آموزش درس که ضرورت اصلی و پایهای است، ما باید به این مبانی هم توجه کنیم و دانش آموزان ما نیز بتوانند در این ساحات هم درون خویش را بسازد و معرفت بیاموزد و معرفت هم از علم آغاز می شود، اما به حکمت ختم می شود.
ما انسان را در همه ابعاد باید برای پذیرش و برای تکمیل و رسیدن به یک معرفت آماده کنیم
این داور بخش شاهنامه خوانی با ابراز خرسندی از این امر که این تلاشی که همکاران آموزش و پرورش در بخش آموزشی، پرورشی و هنری انجام می دهند، منزلتی کمتر از آن آموزش علوم صرف نیست، افزود: ما انسان را در همه ابعاد باید برای پذیرش و برای تکمیل و رسیدن به یک معرفت آماده کنیم و گمان می کنم که اینها در هر دو سو، مثل یک پرنده ای است که دو بال دارد و اینها بتوانند به تعالی و به اوج گیری انسان در این ساحت هستی، کمک کنند.
صالح پور، در بخشی دیگر از این گفتگو، با اذعان به این امر که خلاقیت، ابتکار و نوآوری را عنصری در ذات هنر و هم پای با هنر دانسته و با تأکید بر این مفهوم که هنرمند باید بتواند که حسب شرایطی که برای او مترتب شده است، پیوند، ارتباط و آفرینش های هنری خود را ایجاد کند، ادامه داد: درست است که این ویروس منحوس و اهریمنی توانسته است بسیاری از مناسبات جهان و زندگی ما را خدشه دار کند، بر هم بریزد و سبک زندگی ما را به هم بزند، اما گمان می کنم ما در هر شرایطی باید بتوانیم با خلاقیت، ابتکار، نوآوری و آفرینش که در ذات جوششی و پویشی هنر است، بتوانیم به اشکال تازه منجر شویم، روی بیاوریم و خلاقیت های تازه ای ایجاد کنیم و فکر می کنم می شود در هر شرایطی می شود کار کرد؛ ضمن اینکه طبیعتا سختی ها و رنج های خودش را دارد، اما حتی این ویروس هم نتوانسته است که تعطیل بکند، حتی ما هنوز هم با لطایف الحیلی و با روش ها گونهگونی این کار را داریم انجام می دهیم.
وی ضمن ابراز خرسندی از شیوه جدید برگزاری جشنواره آن را ابتکاری نو خوانده و با اشاره به اینکه امروز همه دست اندرکاران این حوزه در طریقی زنده، ضمن اینکه کار دانش آموزان را می دیدند و ارزیابی داوران را نیز، از آثار دریافت می کرده اند، حالا در ارتباط زنده ای با خود صاحب اثر، به کشف و مکاشفه های تازه ای می رسیدند و نوعی ارتباط برقرار می کردند، اظهار داشت: به هر حال انسان موجودی است خلاق، مبتکر و فعال و من نیز امید آن دارم که هر چه زودتر این ویروس زدوده شود و کل بشر از این بلیه ای که نازل شده است، آسوده شود، چرا که بسیاری از مسائل زندگی ما را به هم ریخته است، اما ما کم و بیش هم در این دوره کار را کرده ایم و باید گفت که همین روند برگزاری تجربهای بسیار خوب و مناسب است.
ما خواه ناخواه می بایست به دنیای تکنولوژی و دیجیتال نزدیک می شدیم
داور بخش نقالی سی و نهمین جشنواره فرهنگی و هنری دانش آموزان سراسر کشور، با تأکید بر این امر که ما خواه ناخواه می بایست به دنیای تکنولوژی و دیجیتال نزدیک می شدیم، حال این ویروس منحوس کرونا باعث شد که ما با سرعت بیشتری پیش برویم، تصریح کرد: جهان آینده، جهان دیجیتال، رباتیک، مولتی مدیا و رسانهای است و طبیعتا جهان آینده، جهانی است که در دنیای مجاز خواهد بود، ضمن اینکه من هرگز منکر و انکار کننده نقش و منزلت انسان به عنوان شریف ترین این عنصر هستی نیستم، اما من فکر می کنم که این شیوه های ارتباطی جدید هم یک خلاقیت و تجارب خاصی دارد که اینها هم برکات خودش را حاصل می کند و سبک و قاعده خویش را انجام می دهد و این امر موجب می شود که همه نسل ما، حتی بچه ها از همان کودکی با تکنولوژی، با نظام آموزش جدید و سیستم های جدید آشنا بشوند، ضمن اینکه همچنان اصل را به کرامت، معرفت و حقیقت انسانی معتقدیم و مخصوصا در هنرهای نمایشی نیز که به ذات ارتباط زنده و نفس ما مرتبط است.
دستاوردهای هنر در نظام آموزشی انکارناپذیر است
صالح پور، با اشاره به این مفهوم که جامعه شناسان اعتقاد دارند که تئاتر تنها یک نفس با سینما ارتباط دارد و نفس او، همان ارتباط زنده ای است که انسان ها روبروی هم هستند، یادآور شد: در همین راستا راجع به سینما می گویند که سینما، تئاتری است که تکنولوژی به خدمت او آمده است و به هر حال ما اگر به اصالت انسان و به حقیقت وجودی انسان می پردازیم، اما این دستاوردها هم حقیقتا انکار ناپذیر است و برکاتی دارد و ما باید بتوانیم از این شیوه ها هم در نظام آموزشی و ارتباطی هنری مان استفاده کنیم و اینها را هم مال خود کنیم، به خلاقیت های خویش اضافه کنیم و برای یک شرایط احتمالی نیز بتوانیم از این شیوه استفاده کنیم.
وی هنر را یک امر فطری و غریزی دانسته و با اشاره به این امر که اگر انسان اولیه ای را که مدرسه و دانشگاه نرفته است، مد نظر قرار بدهیم، می بینیم که از همین امکانات موجود و از همان گل موجود و یا سفال، یک اثری می سازد که اینها بسیار بدوی و سنتی هستند، خاطر نشان کرد: اگر در آثار این افراد بنگریم باید از خود بپرسیم که آنان، چطور به مکتب نارفته مسئله آموز شده اند و این همه خلاقیت از کجا حاصل شده است.
این پیشکسوت عرصه نقالی، هنر باستان ایران را دارای ویژگی هایی دانسته که با فطرت بشری مرتبط است و حتی برای انسان معاصر نیز جذاب و جالب است، گفت: این ارتباط موجود در میان هنر باستان و فطرت بشری، راه خویش را خواهد یافت و پیوند خویش را برقرار خواهد کرد و در این میان می بینیم که هنرمند مدرن و هنرمند پست مدرن هم رجعتی به بعضی از اشکال سنتی خواهد کرد، چرا که اینها جدایی ناپذیرند و مانع از تمامی هنر نمی شوند.
وی با اذعان به این امر که این موضوع بدان دلیل است که انسان با موجودی به نام فانتزی یا خیال در ارتباط است که منشأ شعر، موسیقی و معماری شده است؛ افزود: این انسان هنگامی که مثلا داشته است گندم می کاشته و یا گندم درو می کرده است، یک موسیقی ایجاد می کرده است و این هنر را در دانشکده هنرهای زیبا یا هنرهای دراماتیک یا مدارس هنری یاد نگرفته است. را در دل طبیعت، صدای آبشارها، صدای وزش باد در شاخسار درختان او را تحت تأثیر قرار داده است.
صالح پور، با اشاره به این موضوع که زمانی که در دانشگاه اراک تدریس می کرده است، این دانشگاه در خارج از شهر بوده است، ادامه داد: من در آن زمان به دانشجوی خود می گفتم شما اگر می خواهید هنر بیاموزید، بیایید تا به بیابان برویم و شما باور نمی کنید که بسیاری از این دانشجوهای ما، برای اولین بار بود که این صدای وزش نسیم باد را در آن خارهای صحرایی و متریال باد را احساس می کردند و این در حالی است که او همواره در زندگی آپارتمانی بوده است.
این مدرس دانشگاه، با طرح این پرسش که مگر می شود از هنر طبیعت را گرفت، نمی شود و این بدان دلیل است که یکی از تعابیر هنر انسان به اضافه طبیعت است، اضافه کرد: بنابراین درست است که ما روز به روز از طبیعت فاصله می گیریم و به سمت آپارتمان نشینی نزدیک می شویم، اما روز به روز این درخت را مینیاتوری کردیم و برای اینکه این درخت نخل با اصول و اسطوره های ذهنی ما مرتبط شود، آن را داخل یک گلدان قرار داده ایم، پوستری از برف می زنیم، پوستری از رودخانه در سوی دیگر اتاق نی زنیم و همه اینها تعلقاتی است که انسان به وسیله هنر از درون طبیعت به دستشان می آورد.