خط رسانهای ضدانقلاب در ماجرای سلمان رشدی
جریان رسانهای ضدانقلاب در تحریفی آشکار تلاش میکند سلمان رشدی را نویسندهای بزرگ (!) نشان دهد که تعرض به وی به معنای تعرض به آزادی بیان تلقی میَشود.
به گزارش مشرق، «سلمان رشدی، رماننویس متولد هند، که لحظاتی پیش از شروع سخنرانیاش در نیویورک هدف حمله با چاقو قرار گرفت، به دلیل فعالیتهای ادبی که پنج دهه ادامه داشته، تهدید به مرگ شده بود.» این عبارت آغازین گزارش بیبیسی در مورد سلمان رشدی است.
رسانه وابسته به دولت انگلستان در گزارش خود تلاش میکند سلمان رشدی را صرفا یک رماننویس پست مدرن معرفی کند که کتاب چهارمش یعنی آیههای شیطانی مورد استقبال جامعه ادبی هم قرار گرفته است.
بیبیسی حتی یادآوری میکند که سلمان رشدی به دلیل خدماتش به ادبیات، عنوان «سر» را از بالاترین مقام پادشاهی انگلستان یعنی ملکه دریافت کرده است.
ایران اینترنشنال وابسته به عربستان سعودی هم در برنامههای خود با برخی چهرههایی که آنها را نویسنده نامیده است، مصاحبه کرد و اولین سوالی که از آنها پرسید این بود که چقدر از این اتفاق متعجب شدید؟!
قاسم فر کارشناس رسانه وابسته به عربستان سعودی، سلمان رشدی را یکی از نویسندگان بزرگ جهان نامید و این اتفاق را حمله به آزادی بیان عنوان کرد. امید معماریان دیگر کارشناس این رسانه هم گفت با چنین اتفاقی نویسندگان از مسیر خلاقیت خودشان خارج میشوند.
اینترنشنال مواضع برخی سیاسیون غربی را هم حول این ماجرا ضریب داده است. این رسانه در یک مورد به نقل از وزیر کشور انگلیس نوشته است: از حمله به سلمان رشدی شوکه شدیم؛ تضعیف آزادی بیان را تحمل نمیکنیم.
دیگر کارشناس این رسانه میگوید مقامات جمهوری اسلامی باید این اتفاق را شوخی و طنز درباره مذهب تلقی میکرد و از کنار آن عبور میکرد. نباید فتوای قتل علیه یک نویسنده صادر میشد.
هدف از این خط رسانهای چیست؟
اول اینکه نشان دهند سلمان رشدی یک نویسنده سورئال بوده است و آنچه نوشته یک رمان تخیلی است. اینترنشنال حتی پا را فراتر میگذارد و مینویسد: داستان این رمان به اشتباه برداشت شده و رمان واقعا درباره مهاجران جنوب آسیا در لندن است. در هر حال خط ادیب نمایی از سلمان رشدی خط جدی است تا باقی اتهامات او پشت این عنوان مشروع پنهان باقی بماند.
دوم اینکه اگر سلمان رشدی متنی علیه یک مذهب نوشته است شجاعتی است که او برای نمایش آزادی بیان به خرج داده است. در این خط رسانهای سلمان رشدی قهرمان آزادی بیان میشود و هر آنکسی که به او حمله کرده یا تهدید کرده یا فتوا داده ناقض آزادی بیان معرفی میگردد.
سوم؛ پررنگ کردن فتوای حضرت امام (ره) با هدف نشان دادن خشونت در اسلام.
آزادی بیان یا توهین؟
افرادی مثل سروش هم تفاوت این دو را در ماجرای سلمان رشدی متوجه شدهاند. آبان سال 81 عبدالکریم سروش در آمریکا درباره این مسئله سخرانی کرده و میگوید: در موضوع سلمان رشدی فارغ از هرگونه داوری عدهای از او دفاع کردند و گفتند مسئله آزادی بیان است. ولی اینطور نیست. سلمان رشدی به پیامبر اسلام ناسزا گفته و اهانت کرده بود.. او از آزادی بیان استفاده نکرده بود.
آیا هر توهینی منجر به حکم سب النبی میشود؟
طبق قوانین اسلام دشنام و قذف (نسبت ناروا به افراد) به هرشخصی مجازاتی دارد. اگر توهین و قذف به هریک از پیامبران الهی انجام شود حکم آن اعدام است. طبق ماده 263 قانون مجازات اسلامی هرگاه متهم به سب، ادعاء نماید که اظهارات وی از روی اکراه، غفلت، سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده است ساب النبی محسوب نمیشود.
مورد خاص سلمان رشدی این بود که او هم توهین و... به نبی اسلام و خاندان عصمت و طهارت کرد و هم در این اقدام خود کاملا متوجه آنچه کرد بود. نوشتن یک کتاب مدتها زمان میبرد و او در این اقدام خود مصر بوده است. از طرفی جوایزی که به واسطه این کتاب از طرف دولتهای شیطانی هم دریافت کرد نشان داد که او در یک پازل برنامه ریزی شده قرار گرفته بود.
منبع: فارس