سه‌شنبه 3 مهر 1403

داستان مترجمی که گرفتن حقش را به اینستاگرام کشاند و ناشری که عذرخواهی کرد...

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
داستان مترجمی که گرفتن حقش را به اینستاگرام کشاند و ناشری که عذرخواهی کرد...

در چند روز گذشته اتفاقی که بهت و حیرت اهالی فرهنگ و هنر را به همراه داشت، گلایه و دادخواهی یک مترجم از یکی از انتشارات مطرح و باسابقه کشور در اینستاگرام بود که بازتاب زیادی به همراه داشت.

عصر ایران؛ نهال موسوی - در چند روز گذشته اتفاقی که بهت و حیرت اهالی فرهنگ و هنر و علی الخصوص دنیای کتاب را به همراه داشت، گلایه یک مترجم از یکی از انتشارات مطرح و باسابقه کشور بود.

محمد مهدی هاتف مترجم شناخته شده در صفحه اینستاگرامش تحت عنوان «درباره هنر چاپیدنِ مترجم» از نکات عجیب و ناراحت کننده شرایط و ارتباط کاری مترجم با ناشر سخن گفت و نوشت:

«هشت ماه از چاپ ترجمه‌ام از کتاب پیشرفت علم و مسایل آن نوشته لری لاودن می‌گذرد، بدون آنکه از حق مترجم خبری شود. با نشر نی تماس گرفتم که ببینم آیا اصلا پرداختی در کار هست یا نه!

به توضیح امور مالی نشر، حق مترجم این کتاب در چاپ اول حدود 10 میلیون است، که 1 تومان آن پای قرارداد پرداخت شده. می‌ماند 9 تومان. اما این مبلغ قرار نیست پرداخت شود.

به ادعای ناشر، ویراستاری کتاب حدود 14 میلیون هزینه برداشته، یعنی بیشتر از حق مترجم! شاید بپرسید خب اصلا حق ویراستار چه ربطی به مترجم دارد؟ در قراداد بندی هست که می‌گوید: (در صورتی که هزینه ویرایش از حداکثر 2 درصد مجموع قیمت تک‌فروشی در اولین نوبت نشر اثر تجاوز کند، مابه‌التفاوت هزینه ویرایش از حق ترجمه کسر خواهد شد).

اینگونه است که مسئول مالی نشر می‌فرماید شما الان به ناشر بدهکار هستید، که در چاپ دوم از حقوقتان کسر خواهد شد.

دقت می‌فرمایید، کتابی را در حوزه تخصصی‌ام ترجمه کرده‌ام. مترجم نابلدی هم نیستم. به ناشر گمنامی هم نداده‌ام. ترجمه هم ارزیابی و پذیرفته شده. با این حال در پایان چاپ اول نه تنها در سود کتاب شریک نیستم، که به ناشر بدهکارم.

به این دلیل ساده که صلاح دیده پول ویراستاری ادعاشده را از جیب مترجم بدهد. فقط هم من نیستم، از دو دوست دیگرم هم پرسیدم؛ سهم آنها هم از فروش کتاب در چاپ اول همان 1 میلیون تومان بوده، تازه اگر بدهکار نباشند!

در صحبت با مدیر نشر گفتم منت گذاشتید که پول کاغذ و صفحه‌بندی و چاپخانه را از حساب من کسر نکردید. این را لابلای تاکیدات مکرر ایشان بر قرارداد و فلسفه امضای آن به عنوان متنی مدنی گفتم. این را هم گفتم که نه شما اولین ناشری هستید که با آن کار کرده‌ام، نه من تنها مترجمی هستم که حقش را خورده‌اید.

بله، شما خوب بلدید چطور پشت کلمات کمین کنید و دعاوی حقوقی را ببرید. ایراد از من ناشی است که دسترنج چندین ماه کارم را که خودش ثمره سالها تحصیل و تحقیق است، بر پایه اعتماد و احترام به ناشری تحویل دادم که از نوجوانی می‌شناختمش.

گفتم به مخیله‌ام هم خطور نمی‌کرد نشر نی همین شندرغاز حق مترجم را هم دریغ کند. حالا فهمیدم آن را دریغ می‌کند که هیچ، بدهکارت هم می‌کند (معادل است با اینکه «طلبکار هم است»). پریروز به شوخی برای دوستی نوشتم شیطان در جزییات است، و امروز جدی جدی گریبانم را گرفت.

راستش، پیشتر تصور می‌کردم اگر از سد سانسورچی ارشاد رد شوم چیزکی از فروش کتاب نصیبم می‌شود. حالا معلومم شد پدیده‌ای به نام نشر نی وجود دارد که برای همان چیزک هم کیسه دوخته است.»

این دلنوشته مترجم در دنیای مجازی انعکاس زیادی پیدا کرد و اتفاقا در زیر همین پست هم چند مترجم دیگر با اسم خود و کتاب‌های که ترجمه کردند اظهار داشتند که همین مشکل را آنها هم داشته‌اند.

واکنش قابل تامل نشر نی

بعد از 3 روز نشر نی در اکانت رسمی خود در اینستاگرام ضمن پذیرفتن این اشتباه از مهدی هاتف و دیگر مترجمانی که با این مشکل مواجه شده‌اند عذر خواهی کرد و نوشت: «‌پیرو اظهارات مترجم محترم آقای مهدی هاتف در صفحه‌ی اینستاگرام خود که در انصاف نیوز هم بازنشر یافته است، نشر نی لازم می‌داند به اطلاع مخاطبان خود برساند:

1. می‌پذیریم که وقتی کتابی قابل‌انتشار و ویرایش‌پذیر تشخیص داده می‌شود و با مترجم / مؤلف آن قرارداد بسته می‌شود، هزینه‌ی ویرایش چون سایر هزینه‌های تولید کتاب برعهده ناشر است. گنجاندن ماده‌ای در قرارداد‌های نشر نی مبنی بر دریافت بخشی از هزینه‌های ویرایش از مؤلف / مترجم از اساس اشتباه بوده است. نشر نی از بابت این اشتباه متأسف است و از همه‌ی مؤلفان و مترجمان محترم طرف قرارداد خود و نیز عامه‌ی مخاطبان نشر نی عذرخواهی می‌کند.

2. نشر نی به طور خاص از آقای مهدی هاتف و همکاران دیگری که چنین مشکلی برایشان پیش آمده عذرخواهی می‌کند و وظیفه‌ی خود می‌داند به نحو مقتضی موضوع را حل و جبران مافات کند.»

این بیانیه نشر نی همان اندازه که حرکتی صادقانه و رو به جلو و در نوع خود بی سابقه است و باید اقداماتی از این دست را ستود ولی از طرفی افشاگر یک حقیقت پنهان و نگران کننده است که نباید از آن غافل ماند.

بسیاری هم در کامنت‌های زیر همین پست از این اقدام و صراحت نشر نی تقدیر کردند ولی برخی هم ایراد گرفته بودند که این یک اتفاق یا یک مورد خاص نبوده و نیست بلکه یک رویه و استراتژی اتخاذ شده بوده به همین دلیل نباید از نشر نی تشکر و تقدیر کرد.

اما آنچه قابل توجه است، اگر محمد مهدی هاتف این نوشته را در صفحه اینستاگرامش منتشر نمی‌کرد و با واکنش وسیع کاربران مواجه نمی‌شد آیا چرخ بر همان منوال می‌چرخید که بود؟ آیا باز هم پرداخت نکردن حق الزحمه مترجمان ادامه پیدا می‌کرد؟ تا صدای کسی در نیامده بود آن انتشاراتی خود هیچ حقی برای طرف مقابل قائل نبود؟

آیا در وزارت ارشاد و یا نهادها و اصناف مربوط به کتاب هیچ نظارتی بر جلوگیری از خورده شدن حق مترجمان و مولفان وجود ندارد؟

اگر محمد مهدی هاتف هیچ اعتراضی نمی‌کرد، یا بر طبق عرف گذشتگان در لفافه می‌نوشت و به صراحت طرف مقایل را معرفی نمی‌کرد، شاید اصل قضیه را نه کسی جدی می‌گرفت و نه در خاطر کسی می‌ماتد.

نکته مهم این است که تمام این اتفاق به ما نشان داد در دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی امروزه چه ظرفیت‌هایی وجود دارد، مشروط به این که صادقانه و شفاف از آن بتوان استفاده کرد.

قطعا صداقت و صراحت پیروز میدان است.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: تهران در پایان عصر پهلوی چگونه شهری بود؟ از هنر حکمرانی تا دولت پلیسی فروید در "موسی و یکتاپرستی" چه می‌گوید؟ نفت و کمونیسم و کودتا «اقتدارگرایی»/ کتابی برای چسباندن فاشیسم به نئولیبرالیسم تماشاخانه

ببینید فلاسک های ژاپنی چطور تولید می‌شوند (فیلم)

زنان ارتش اوکراین؛ در جنگ چه بپوشیم؟ (فیلم)

فیلم های دیگر
داستان مترجمی که گرفتن حقش را به اینستاگرام کشاند و ناشری که عذرخواهی کرد... 2
داستان مترجمی که گرفتن حقش را به اینستاگرام کشاند و ناشری که عذرخواهی کرد... 3
داستان مترجمی که گرفتن حقش را به اینستاگرام کشاند و ناشری که عذرخواهی کرد... 4
داستان مترجمی که گرفتن حقش را به اینستاگرام کشاند و ناشری که عذرخواهی کرد... 5
داستان مترجمی که گرفتن حقش را به اینستاگرام کشاند و ناشری که عذرخواهی کرد... 6