درباره بهمن فرسی
تهران_ایرنا_ بهمن فرسی نمایشنامهنویس، داستاننویس، شاعر و بازیگر ایرانی است که با وجود تاثیرات شگرفش بر تئاتر و نمایشنامهنویسی کمتر شناخته شده است و از جمله نویسندگان ساختارشکن و صاحب اندیشه در دوران آغازین کار خود به حساب میآید.
بهمن فرسی در 1312 خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. از چهار سالگی به تهران آمد و در 14 سالگی تحصیل را رها کرد و مشغول به کار شد. او که از سن کم نوشتن را آغاز کرد، با نشریات و روزنامههای مختلفی همکاری میکرد. او با نوشتن داستان کوتاه و شعر کار هنری خود را آغاز کرد و پس از آن به نوشتن نمایشنامه و رمان پرداخت.
نویسنده ساختارشکن
فرسی از جمله نویسندگان ساختارشکن و صاحب اندیشه در دوران آغازین کار خود به حساب میآید. نخستین داستان وی با عنوان "نبیره بابا آدم" در 1332 خورشیدی در فضای آن دوران نگرشی نوین را وارد عرصه هنر کرد. در دهه 20 فضای هنری ایران همچون فضای سیاسی و اجتماعی آن زمان شکلی متفاوت و نوین را تجربه میکرد و همچنان در دهههای سی و چهل نیز این دگراندیشیها و تغییرات ساختاری ادامه داشت. از یک طرف بازگشت تحصیلکردهها از فرنگ و قدرت گرفتن احزاب و از طرف دیگر جامعهای سنتی که به ناگاه با هجوم فرهنگ، ادبیات و هنر غربی مواجه شده بود، فضا را برای بروز ایدههای نو، اندیشههای روشنفکرانه و تجربههای تازه فراهم کرده بود. در این میانه بهمن فرسی شیوهای نوین و متفاوت برای بیان باورهای خود برمیگزید و در برابر انتقادها و تفسیرها از اندیشه و سبک خود دفاع میکرد. او نخستین نمایشنامه خود را با عنوان "گلدان" در سال 1340 به چاپ رساند که نخستین اثر ابزورد او نیز به شمار میآید. این نمایشنامه با همکاری گروه تئاتر مروارید و با کارگردانی خود او به روی صحنه رفت که بازخوردهای متفاوتی را از سوی جامعه هنری، منتقدان و اهالی تئاتر به همراه داشت.
فرسی یکی از اثرگذارترین افراد بر سبک نوشتاری و نیز بر عرصه تئاتر دهههای 40 و 50 و از پیشگامان و نواندیشان ادبیات نوین در ایران است. او با نگاهی نو، تصویری از تهران در حال توسعه را در آثارش به نمایش میگذارد و زبان انتقادی خود را در لوایی از استعاره و کنایه میپیچد و به جامعه عرضه میکند. در بسیاری از نوشتههای او عوارض زندگی شهری و مردمی سردرگم میان سنت و فرهنگ تازه وارد غربی به تصویر کشیده شدهاند.
فرسی در زمینه تئاتر و سینما با بزرگانی چون شاهین سرکیسیان، علی نصیریان، خجستهکیا، اسماعیل شنگله، عباس جوانمرد، احمدرضا احمدی، عزتالله انتظامی و داریوش مهرجویی همراهی و همکاری میکرد.
در 1356 خورشیدی فرسی همراه با خانواده از تهران به لندن مهاجرت کرد و در آنجا نشر خاک را دایر کرد. او آثار خود را در همین انتشارات به چاپ رساند و در لندن علاوه بر داستاننویسی به بازیگری، نمایشنامهنویسی، فیلمسازی، شعر و نقاشی پرداخت. با این حال برخی از کارهای قدیمی فرسی هنوز تجدید چاپ میشود و گذر زمان چیزی از ارزشهای نوآورانه و متفکرانه آنها نکاسته است.
اندیشه و باورهای فرسی از زبان خودش
فرسی نظرش درباره تئاتر را اینگونه بیان میکند: "تئاتر اساسا میدان برخورد باورها، احساسها و اندیشههاست. ماحصل سؤال با قدری اعوجاج که دارد میتواند این باشد که در تئاتر سهم «داستان» و «فکر» چگونه است. اولا معرکه اینگونه سهمبندی دیریست که منسوخ است. این موجود، با نگاهی به بازار و خواسته خلایق کفه داستان را سنگین میکند. آن موجود هم بار و عیار جدلها و برخورد افکار و عواطف را پایه کار قرار میدهد. به گمان من تئاتر یک جنگ تن به تن است، بین صحنه با خودش و از سوی دیگر صحنه با تماشاچی و در قدم بعدی با دنیای بیرون. پا که از سالن بازی بیرون گذاشتی «داستان» همگامی کوتاهی با تو دارد، «فکر» اما بری از ظرف زمان با تو همراه است. در بیداری و خواب و رؤیا و تداعی."
فرسی که در اغلب نمایشنامههایش تمثیلات نقش مهمی دارند، درباره این موضوع میگوید: "به عنوان یک مردم ما پیشینه فرهنگی پهناوری داریم. نگاه کن به طومار حماسه، به اساطیر، به مقامهها و نگاه کن به افسانههای عوام، سلسلهای که اوج میگیرد با سمکعیار، و پایان میپذیرد با امیر ارسلان و... چگونه میتوان از میدان جاذبه این همه به دور ماند؟ در کار من تمثیل و واقعیت طبق یک قانون اسموزی خودکار عمل میکنند. پیوستن مدام و گسستن مدام."
آثار
در دهه 50 و 60 میلادی در ایران، با تاخیر زمانی اندک، نسبت به شکلگیری جهانبینی ابزورد در اروپا و به ویژه فرانسه با نمایندگانی چون بکت و یونسکو در حوزه نمایشنامهنویسی، بهمن فرسی با نمایشنامه "گلدان" در عرصه تئاتر ابزورد پا به دنیای نمایشنامهنویسی گذاشت. به طور مسلم این فرضیه که فرسی با آثار بکت و یونسکو و دیگر نمایندگان ابزورد آشنا بوده، قابل انکار نیست؛ با این حال چنان به نظر میرسد، او خود به خوبی این فضا را درک کرده باشد؛ به گونه ای که میتوان خلاقیت را در آثارش دید. گرایش بهمن فرسی به موضوعها و مضامینی است که طرح آنها نیازمند روایت خلاق تصویری است، کاری که او در آن مهارت دارد. زبان همه این آثار برگرفته از زبان عامیانه است و او را میتوان نویسنده ادبیات خصوصی نامید؛ زیرا در داستانهایش به زوایای خصوصی شخصیتها میپردازد و عقاید نامتعارفشان را فریاد میزند. شخصیتهایی شبه روشنفکر وازده و سرگردان اما سنتشکن و عاصی. نمایشنامههای فرسی هم مضامینی مشابه با داستانهایش دارد. آثار او را به خاطر تنوع فعالیتهایش به چند دسته تقسیم میکنند. نمایشنامه، رمان، مجموعه داستان کوتاه و شعر.
نمایشنامههای او عبارتند از: گلدان، چوب زیر بغل، پلههای یک نردبان، صدای شکستن، بهار و عروسک، دو ضرب در دو مساوی بینهایت، سبز در سبز، موش، آرامسایشگاه، سقوط آزاد، هشت به علاوه یک، هویت: مستعار، خرده نسیان و مجموعه شاهنامه فردوسی که شامل نقالی - نقش گویی وبرخوانی است و او در این اثر داستان رستم و سهراب، داستان سیاوش، داستان کیخسرو، داستان فرود و داستان شغاد را نقالی و نقشگویی کرده است.
مجموعه داستانهای کوتاه او شامل: زیر دندان سگ، هفاایستوس، دوازدهمی، نبات سیاه و غوررآپ غوررآپ است.
اشعارش با عناوین خودرنگ، آوا در کاواک، یک پوست یک استخوان، به تاریخ یک یک یک و سلام حیدربابا هستند.
او همچنین یک رمان با عنوان شب یک، شب دو هم دارد. فرسی در بازیگری هم فعال بود. در فیلمهای دایره مینا، پستچی، رومئو و ژانت و دو ضربدر دو مساوی بینهایت ایفای نقش کرده است.
*س_برچسبها_س*