درباره پاتریس لومومبا
تهران - ایرنا - پاتریس لومومبا رهبر استقلال کنگو از استعمار بلژیک است. او پس از پیروزی در کسب استقلال این کشور، دست استعمارگران را از منابع کشورش کوتاه ساخت اما پس از گذشت چندهفته نخستوزیری بر اثر توطئه سیا و سازمان امنیتی بلژیک برکنار شد و به طور مرموزی به قتل رسید و در آن کشور و در سراسر جهان شهید راه آزادی نام گرفت.
پاتریس لومومبا نخست وزیر منتخب مردم کنگو 60 سال پیش در 17 ژانویه 1961 میلادی به وسیله پلیس بلژیک و به فرمان وزرای این کشور به قتل رسید. دولت بلژیک پس از این جنایت وحشتناک، کوچکترین واکنشی در جهت تایید یا تقبیح آن از خود نشان نداد و توضیحی از حکومت شورشی کاتانگا که مورد تاییدش بود، نخواست. جسد او را در مخزن بزرگی از اسید انداختند تا محل دفن او به زیارتگاه مردم تبدیل نشود.
زندگی شخصی و حرفه لومومبا
پاتریس لومومبا در دوم ژوئیه 1925 میلادی در خانواده ای کشاورز در کنگوی بلژیک چشم به جهان گشود. او عضو گروه قوم تتلا بود که او را الیاس اوکیت آسومبو نام گذاشتند. نام خانوادگی اصلی او به معنای وارث لعنت است. پاتریس در یک مدرسه ابتدایی پروتستان، یک مدرسه مذهبی کاتولیک و در نهایت در آموزشگاه دولتی تحصیل کرد، او به زبانهای تتلا، فرانسوی، لینگالا، سواحیلی و تشیلوبا مسلط بود. خارج از مطالعات معمول، لومومبا به آرمان های روشنگرایانه ژان ژاک روسو و ولتر معتقد بود. او همچنین ملویر و ویکتور هوگو را دوست داشت. از وی شعر و نوشته های بسیاری با مضامین ضد امپریالیستی به یادگار مانده است. پاتریس به عنوان یک کارمند پستی در اداره پست برای 11 سال کار کرد. در دوره پس از جنگ جهانی دوم، رهبران جوان در سرتاسر آفریقا به طور فزاینده ای برای اهداف ملی و استقلال از قدرت های استعماری تلاش می کردند. در 1955 میلادی، لومومبا به حزب لیبرال بلژیک پیوست. او اساس و قوانین حزب را ویرایش و توزیع کرد. پس از یک تور تحصیلی در بلژیک در 1956 میلادی، او به اتهام اختلاس از اداره پست دستگیر شد. لومومبا یکسال بعد به 12 سال حبس و جریمه محکوم شد. بعد از آزادی، لومومبا در پنجم اکتبر 1958 میلادی حزب ملی کنگو (MNC) را تاسیس کرد و به سرعت رهبر این سازمان شد.
استقلال و انتخاب به عنوان نخست وزیر
در کنفرانسی که در 30 ژوئن 1960 میلادی در بلژیک برگزار شد، استقلال کنگو به رسمیت شناخته شد. لومومبا که حزب او در انتخابات پارلمانی برنده شده بود، چند روز پیش از استقلال کنگو به عنوان نخستوزیر قانونی کنگو انتخاب شد اما به خاطر موضع تند سیاسی که داشت، نام او از فهرست سخنرانان مراسم روز استقلال حذف شد. با این حال لومومبا به توصیه دوست و مشاورش، ژان ون لیرد که یک بلژیکی آزادیخواه بود در روز استقلال پشت تریبون رفت و سخنرانی کرد. برخلاف سخنرانان دیگر که استقلال را از الطاف پادشاهی بلژیک میدانستند، لومومبا در اظهاراتی جنجالی از ظلم و جور و چپاولی که مدعی بود در دوران مستعمره بودن کشورش بر مردم کنگو گذشته است، حرف زد. لومومبا در سخنرانی تاریخی خود گفت: استقلال کنگو از سوی پادشاه بلژیک و از روی بزرگواری به ما اعطا نشده است، بلکه با جنگ و مقاومت به دست آمده است و ما به تمام خونهای ریخته شده در راه ریشهکنی استعمار و بردهداری که سالها به ما تحمیل شده بود، احترام گذاشته و افتخار میکنیم.
با آغاز به کار دولت لومومبا، مخالفتهای پی در پی نخستوزیر با مقامات بلژیکی شدت گرفت. استخراج و صادرات معادن سرشار کنگو از استان کاتانگادر جنوب این کشور، سازمان یافته نبودن ارتش کنگو و دولت مرکزی و هرج و مرج در کنگو از جمله مسایلی به شمار می رفتند که لومومبا با مقامات بخاطر آنها کشمکش داشت. در جنوب این کشور یکی از دشمنان قسم خورده لومومبا به نام موسی چومبه، استان کاتانگا را مستقل از دولت کنگو اعلام کرد و خود را رییسجمهوری این بخش از کشور نامید. استان کاتانگا از معادن غنی مس، اورانیوم و طلا برخوردار بود و سالها قطب اصلی ثروت و درآمد پادشاهی بلژیک و تأمینکننده اورانیم برای برنامههای اتمی واشنگتن بود. لومومبا در ماههای نخستین نخست وزیریش از نفوذ بلژیک در کاتانگا باخبر بود و برای همین دستور اخراج و خلع ید مستشاران بلژیکی را صادر کرد اما این فرمان توسط مقامات بلژیکی نادیده گرفته شد. لومومبا که از برقراری نظم به وسیله نیروهای سازمان ملل ناامید شده بود، این بار از مسکو درخواست کمک کرد، درخواستی که برای آمریکا و متحدانش عبور لومومبا از خط قرمز محسوب میشد زیرا در اوج جنگ سرد میان شوروی و آمریکا، درخواست کمک از شوروی گناهی نابخشودنی محسوب میشد.
مرگ لومومبا؛ نخستین قربانی به نام مستعار نو
مرگ لومومبا بهعنوان نخستین قربانی، مدرک انکارناپذیری بر این امر بود که نظام استعمارگر حتی پس از استقلال یک کشور، چگونه تمام شگردهای خود را به کار میبندد تا از پای گرفتن کشوری مستقل در صحنه بینالمللی جلوگیری به عمل آورد و در این راستا از هیچ جنایتی رویگردان نیست. مقامات بلژیکی با یاری ماموران سیا این میهندوست بزرگ کنگویی را به قتل رساندند تا منافع شرکتهای بزرگی مانند یونیون مینییر و فورمینیر حفظ شود. اگرچه در آغاز استقلال کنگو، آمریکا خود را از لحاظ اصولی موافق آن نشان داده بود اما به محض اعلام مخالفت لومومبا با دایر کردن شعبههای شرکتهای بزرگ آمریکایی در کنگو به کارزار ضد لومومبا پیوست. پارهای از اسناد طبقهبندی شده که اکنون در اختیار عموم قرار گرفته، مشخص میکند که دوایت آیزنهاور رییس جمهوری وقت آمریکا در نشستی با مشاورانش بر نقشه قتل پاتریس لومومبا صحه گذاشته بود. تلاشهای ماموران سیا برای حذف لومومبا با مقامات بلژیکی سرانجام جواب داد و آنها در تماسی خواستار حذف لومومبار شدند. اما بلژیکیها روش ظریفتری را پیشنهاد کردند؛ لومومبا را به دست دشمنان خونی وی یعنی شورشیان کاتانگا که سوگند یاد کرده بودند، او را به قتل برسانند، سپردند.
فرمان قتل لومومبا در واقع اندکی پس از 30 ژوئن 1960 بعد از سخنرانی وی در برابر شاه وقت بلژیک بود. سرانجام لومومبا به هنگام پرواز به الیزابت ویل محاصره شد. او و همکارانش، پس از بازداشت توسط افسران کاتانگان و بلژیکی مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتند در حالی که رییس جمهوری شومبه و کابینه او مشغول تصمیم گیری درباره سرنوشت آنها بودند. همان شب، آنها به منطقه ای جداگانه که در آن سه جوخه اعدام گرد هم آمده بودند، برده شدند. به گفته ایندارجیت رایکه، فرمانده نیروهای وقت سازمان ملل متحد در کنگو، لومومبا در حالی که موهایش بهم ریخته بود و عینک بر چشم نداشت به پایتخت بازگردانده شد و در مقابل چشم روزنامه نگاران و ماموران سازمان ملل متحد و در حالی که در عقب یک وانت زنجیر شده بود با حالتی خوار و خفیف به بازداشتگاه منتقل شد. سرانجام در اقدامی دیگر لومومبا، مپولو و اوکیتو را در برابر درختی قرار دادند و به دستور مقامات کاتانگا به آنها شلیک شد. مرگ آنها سه هفته بعد به طور رسمی اعلام شد. پس از اعلام خبر کشته شدن لومومبا، شهرهای مختلف اروپا شاهد تظاهرات بر ضد نیروهای بلژیکی بود که در اعتراض با اقدامات وحشیانه این کشور به سفارتهای بلژیک در کشورهای مختلف حمله و اعتراض شد.
با مرگ لومومبا امید مردم تازه رسته از یوغ استعمار که میتوانست، سرچشمه گامهای دیگری برای آفریقای سیاه باشد به یأس تبدیل شد. مرگ وی پیروزی تاریکی بر روشنایی یا شاید بهتر بتوان گفت ادامه تاریکی بود. لومومبا در واپسین سخنانش که چند ساعت پیش از مرگش توسط جنگلبانی بلژیکی به نام آلبر هرمان یادداشت شده بود، میگوید: «.. در مستعمرههای سابق فرانسه، هر سال صدها دانشجو به مدارس عالی و دانشگاههای فرانسه فرستاده میشدند. در آنگولا و موزامبیک، پرتقالیها در هماهنگی کامل با اهالی در این کشور به همانگونه که مشخص شده بودوئن اول، بدون در جریان گذاشتن دولت بلژیک، با اهدای 100 هزار دلار به مخالفان آلنده در شیلی تلاش کرده بود تا از پیروزی رییسجمهور منتخب مردم جلوگیری کند، میزیستند. اما شما بلژیکیها حتی یک دانشگاهی یا یک افسر ارتش تربیت نکردید.»
سرانجام با پایان بررسی کمیسیون رسیدگی پارلمان بلژیک به قتل لومومبا که در 2000 میلادی در بروکسل تشکیل شد و بخشی از نوشته حاضر بر پایه نتیجهگیری آن استوار است، چنین اعتراف شده که در پرتو معیارهای کنونی، برخی از اعضای دولت بلژیک در آن زمان، مسوولیتی انکارناپذیر در آن رویدادها برعهده داشتهاند. این کمیسیون از خلق کنگو میخواهد که پوزشهای صادقانه و تاسف عمیق دولت را بپذیرد اما آیا اعتراف به اشتباهها و جنایتهای گذشته در حق یک خلق میتواند راهی به سوی رستگاری و نگاهی امیدوارانه به آینده باشد...؟
در خصوص طراحی و توطئه سرنگونی و حذف لومومبا به تازگی نشریه نقد کتاب لندن بحثهایی را درباره مسوولان ترور رهبر انقلابی کنگو پاتریس لومومبا باز کرده است. دیوید لی، عضو مجلس اعیان انگلیس در واکنش به نقد کتابی با عنوان امپراطوری و اسرار آن: سازمان اطلاعات انگلیس، جنگ سرد و زوال امپراطوری به قلم کلدر والتون، نامهای نوشت. لی در نامه خود به بخشی از کتاب والتون اشاره میکند که میگوید، این پرسش همچنان به قوت خود باقی است که آیا نقشههای انگلیس برای ترور لومومبا... هرگز ثمرهای داشته است؟ در حال حاضر پاسخ این پرسش را نمیدانیم. ترور لومومبا جرقهای بود که آتش شورش در سرتاسر آفریقا و جهان را آغاز کرد.
منابع:
1. لومومبا جنایتی دولتی، اثر کولت براکمن انتشارات آون سال 2002
2. پک و لومومبا در آتلانتیک شمالی در گردشند»، مقالهای درباره رائول یک سایت ملانین سال 2002
3. جان هرکنگویی در یک تراورس»، اثر ژاک مورل نشر اسپری فراپر سال 2001
4. تاریخ بلژیک، اثر ژان دونت انتشارات «چه میدانم؟» سال 1968
*س_برچسبها_س*