درخواست بچههای «بهشت» از بازیکنان تیم ملی: سرود ملی را با قدرت بخوانید / کیروش به عشق اهالی این خانه، به ایران برگشت!+ فیلم
گروه جامعه خبرگزاری فارس - مریم شریفی؛ هنوز روی حرفش مانده. هنوز هم دلش میگوید اگر بچههای بهشت امام رضا (ع) برای تیم ملی دعا کنند، آن بالایی هم جور دیگری به نماینده ایران نگاه خواهد کرد. هنوز هم اهالی این خانه باصفا را حامی معنوی تیم ملی در آوردگاه مهم جام جهانی میداند. کارلوس کیروش، سرمربی تیم ملی فوتبال را میگویم که معتقد است دعای بچههای بیسرپرست میتواند کوهها را جابهجا کند؛ البته نتیجه شیرین این اعتقاد قلبی را هم در جریان صعود به جام جهانی با تمام وجود چشیده. حالا دوباره کیروش است و تیم ملی ایران و جام جهانی و میلیونها دل که برای سربلندی نام ایران میتپد. اینطور بود که در آستانه پرواز به قطر برای رقابتهای جام جهانی 2022، دل آقای سرمربی باز هوای جمع بیریای بچههای بهشت را کرد. پس شاگردانش را به خط کرد و دستهجمعی راهی این خانه دوستداشتنی شدند. حالا از اهالی تیم ملی بپرسید، دیدار با بر و بچههای این خانه بهشتی را جبران تمام کاستیها برای آمادهسازی تیمشان در راه جام جهانی میدانند. حالا دل سرمربی هم جور دیگری به تیم ملی قرص است؛ تیمی که با دعای بندگان خاص خدا بیمه شده...
بعد از پرواز تیم ملی به قطر، به سراغ «یوسف اصلانی»، مدیر و مؤسس خیریه «بهشت امام رضا (ع)» رفتیم و از حال و هوای حضور سرزده کیروش و اعضای تیم ملی در این خانه پرسیدیم.
*حضور اعضای تیم ملی در بهشت امام رضا (ع) و دیدار صمیمانه با بچههای شما که یک اتفاق روحیهبخش در آستانه جام جهانی بود، حسابی سر و صدا کرد. چطور شد گذر کارلوس کیروش و شاگردانش به بهشت افتاد؟
- ما اهالی بهشت امام رضا (ع) از سال ها قبل با آقای کیروش رفاقت داریم. ماجرای آشناییمان هم برمیگردد به اولین دروه حضور ایشان در ایران و بازیهای مقدماتی جام جهانی. آن روزها اوضاع تیم ملی خوب نبود و به خاطر نتایجش خیلی مورد انتقاد قرار گرفته بود. سه بازی حساس آخرمان با قطر، لبنان و کرهجنوبی مانده بود که نتایجش سرنوشت صعود به جام جهانی را مشخص میکرد. همان ایام، یک روز تلفنم زنگ خورد و یک بنده خدایی از آن طرف خط گفت: «من آرین هستم، مترجم آقای کیروش، سرمربی تیم ملی فوتبال. آقای کیروش میخواهد شما را ببیند. بچههای دور و بر ما از اینجور شوخیها زیاد میکنند. من روی حساب اینکه این هم یکی از شیطنتهای بچههاست، در جواب گفتم: «من قبلاً با بارسلونا قرار داد امضا کردم!» و تلفن را قطع کردم.
آن فرد دوباره زنگ زد و گفت: «آقا مگر من با شما شوخی دارم؟ پیغام آقای کیروش را به شما رساندم.» گفتم: «آخه آقای کیروش با من چه کار دارد؟ گفت: «جستوجو کرده و با فعالیتهای شما آشنا شده و حالا میگوید میخواهم این شخص را ببینم.» خلاصه برای شام در هتل محل اقامت تیم ملی با من قرار گذاشت. آن شب در آن دیدار، آقای کیروش یک جمله گفت که خیلی برایم جالب بود. گفت: «من هر کاری که از نظر فنی برای تیم ملی نیاز بود، انجام دادهام. حالا تنها چیزی که میتواند کمک میکند ما به جام جهانی برویم، شما و مجموعهتان هستید!»...
تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی 2014
*منظورش چه بود؟
- من هم تعجب کردم و گفتم: منظورتان را متوجه نمیشوم. ما چه کاری میتوانیم برای صعود تیم ملی انجام دهیم؟ آقای کیروش گفت: «نیرویی که بچههای یتیم دارند، در تمام دنیا یکجور است؛ اینها میتوانند کوه را جابهجا کنند. اگر بچههای بهشت امام رضا (ع) در این سه بازی کنار ما باشند و تیم ملی را دعا کنند، ما میرویم جام جهانی.» من مات و مبهوت فقط نگاهش میکردم. گفت: «مگر تو ایرانی نیستی؟» گفتم: در خدمتم. راستش را بخواهی، جا خوردم این حرف را زدی. گفت: «پس کنار ما باش.»
گفتم: بگویید چه کار کنم؟ گفت: «ترتیبی بدهید که ما و اعضای تیم ملی یک دیدار با بچههای شما داشته باشیم.» آن موقع خیلی حساسیتهای ما بالا بود و تاکید داشتیم تصویر بچهها در رسانهها منتشر نشود. گفتم: باشد اما به شرط اینکه این دیدار، رسانهای نشود. فدراسیون از شرط ما ایراد گرفت و روی انعکاس رسانهای این دیدار تاکید کرد. وقتی دوباره با مخالفت من روبهرو شدند، فدراسیون گفت با بچههای یک موسسه خیریه دیگر دیدار ترتیب میدهند. اینجا آقای کیروش وارد عمل شد و گفت: «ما به هیچ موسسه دیگری نمیرویم. فقط همین مجموعه. ما میخواهیم برویم جام جهانی. با تبلیغاتش چه کار داریم که رسانهای بشود یا نشود...»
*بالاخره چه شد؟ اهالی تیم ملی در آن مقطع به بهشت امام رضا (ع) آمدند؟
- بله. از نحوه برگزاری این دیدار که پرسیدم، آقای کیروش گفت: «میخواهیم به صورت خیلی غافلگیرکننده و یک دفعهای بچههای تیم ملی را به موسسه شما بیاوریم.» ما آن موقع، یک مرکز در محله فلاح تهران داشتیم که اتفاقاً یک زمین فوتبال هم داشت. قرار شد برنامه دیدار در آنجا باشد. در روزی که تعیین شده بود، آقای کیروش گفت: «بیا هتل تا بهاتفاق هم و با اتوبوس تیم ملی پیش بچههای بهشت برویم. به بچههای تیم ملی هم نمیگوییم چه خبر است.» خلاصه من به همراه بازیکنان و کادر فنی تیم ملی سوار اتوبوس شدیم. جالب است برایتان بگویم وقتی راه افتادیم، کیروش گفت: «اول ببر محلههای جنوب شهر را نشان ما بده.»
*چه جالب...
- من در این سالها حسابی از آقای کیروش حمایت کردهام و به همین خاطر، خیلیها نقدم کردند و کلی هم ناسزا شنیدم. اما همچنان حامی کیروش هستم؛ نه به خاطر کمکهایی که بهشت امام رضا (ع) کرده. به خاطر تفکرش. واقعاً نوع تفکر کیروش را دوست دارم.
*چرا آقای کیروش گفت برویم محلههای جنوب شهر؟
- کیروش محلههای جنوب شهر را نشان بچههای تیم ملی میداد و میگفت: «ببینید، شما با پول مردم این محلهها دارید برای جام جهانی آماده میشوید. مردمی که پولشان پشتوانه تیم ملی است، اینطور دارند در فقر زندگی میکنند.» خلاصه صحبتهای قشنگی با بچههای تیم ملی صحبت کرد. اما غافلگیری اصلی کمی بعد برای اعضای تیم اتفاق افتاد. وقتی وارد مرکز شدیم، اعضای تیم ملی با دیدن بچههای ما، شوکه شدند. بهشت امام رضا (ع) اساساً محل نگهداری فرزندان بیسرپرست دارای معلولیت است. شاید به همین دلیل بود که بچههای تیم ملی با دیدن بچههای ما آنطور تحتتاثیر قرار گرفتند و بغضشان ترکید. اینجا بود که آقای کیروش همهشان را جمع کرد و گفت: «نگاه کنید؛ تیم ملی ایران متعلق به این بچههاست. شما به خاطر اینها باید بجنگید و در زمین با غیرت بازی کنید.» بچههای تیم ملی هم که حال و هوای عجیبی پیدا کرده بودند و اشک میریختند، همگی همقسم شدند که بازیهای بعدی را ببرند.
یخ دو طرف که شکست، بحث بازیهای تیم ملی به میان آمد و بچههای ما، حسابی از بازیکنان تیم ملی انتقاد کردند و گفتند: خجالت دارد. چرا اینجوری بازی میکنید؟ حتی یکی از بچههایمان که خیلی حرفهای فوتبال را دنبال میکند، سرمربی تیم ملی را به نقد کشید و گفت: آقای کیروش! این چه بازی بود تیمتان ارائه کرد؟ همه از تحلیلهای او درباره بازیهای تیم ملی تعجب کرده بودند. البته فضای آن دیدار، بعد از این صحبتها حسابی شاد شد. با هم فوتبال هم بازی کردیم. ما و بچههای معلول بهشت، یک تیم شدیم و بچههای تیم ملی هم، یک تیم. و ما سه بر یک آنها را بردیم (با خنده). آن روز در آن دیدار صمیمانه، آقای کیروش به بازیکنان گفت: «من قول میدهم اگر بازی بعدیمان (دیدار با قطر) را ببریم، پاداشم بابت این برد را بدهم به بچههای بهشت امام رضا (ع). هرکس میخواهد در این نذر با من همراه شود، دستش بالا...»
*ما آن بازی را بردیم. آقای کیروش و بچههای تیم ملی به قولشان عمل کردند؟
- بله. اما قبل از این موضوع، اجازه بدهید یک اتفاق جالب دیگر را برایتان تعریف کنم. دو روز قبل از بازی با قطر، آقای آرین به من زنگ زد و گفت: «آقای کیروش میگوید یک فیلم از بچههای بهشت بگیر و بفرست برای من. مطمئن باش فیلم محرمانه میماند و منتشر نمیشود. بگو بچهها با بچههای تیم ملی صحبت کنند و از آنها فیلم بگیر.» من هم نه نگفتم و فیلم را گرفتم و برایشان فرستادم. گذشت تا اینکه تیم ملی قطر را شکست داد و برگشت.
مسئول روابط عمومی وقت تیم ملی برایم تعریف میکرد: «قبل از بازی با قطر که داخل رختکن بودیم، چند دقیقه قبل از اینکه بازیکنان داخل زمین بروند، آقای کیروش گفت: آن فیلم را بگذارید. فیلم بچههای بهشت را که گذاشتند، حال و هوای همه عوض شد. یکی از بچههای بهشت میگفت: ما لباس تیم ملی را میپوشیم و مینشینیم پای تلویزیون و دعایتان میکنیم. تو را خدا ببرید. شما ماها را دارید. یکی دیگر میگفت: بچهها سه تا بزنید. شما میتونید و... آنقدر حرفهای بچهها تاثیرگذار بود که بازیکنان تیم ملی به گریه افتادند...» تعبیری که آن مسئول روابط عمومی از آن شرایط کرد، هنوز یادم است. او که از بچههای جبهه و جنگ بود، گفت: «حال و هوای بچههای تیم ملی در آن دقایق قبل از شروع بازی جوری شده بود که من یاد حال و هوای رزمندگان در زمان عملیات افتادم.» خلاصه میگفت بازیکنان تیم ملی با گریه داخل زمین رفتند و با یک بازی قشنگ، برنده شدند. آقای کیروش هم بعد از آن، هدیه خوبی به ما داد...
*پیام تشکر کارلوس کی روش خطاب به بچه های بهشت امام رضا (ع)
*هدیهاش چه بود؟
- 460 میلیون تومان به بچههای بهشت هدیه داد که آن زمان، خیلی مبلغ بالایی بود. بعد از جام جهانی، در بازیهای آسیایی هم در کنارشان بودیم. در جام جهانی بعدی هم همینطور. جالب بود؛ ما در موسسه خیریه بهشت امام رضا (ع) شده بودیم اسپانسر معنوی تیم ملی. خود کیروش این را گفت. 2، 3 سال بعد از دیدار اول، وقتی احسان علیخانی در ویژه برنامه شب سال تحویل کیروش را دعوت کرده بود، او از بچههای بهشت یاد کرد. در آن برنامه یک چالش داشتند. به هر مهمانی که به آن برنامه دعوت میکردند، میگفتند: با چه کسی مشکل داری؟ ما یک هدیه میدهیم، بده به او و با هم آشتی کنید.
احسان علیخانی این موضوع را با کیروش هم مطرح کرد و گفت: «آقای کیروش شما با چند نفر در ایران مشکل دارید. با هم کلکل داشتید در این مدت. بیایید با آنها آشتی کنید...» کیروش در جواب گفت: «من نیازی ندارم با آنها آشتی کنم، یا ببخشم، یا به آنها هدیه بدهم. اجازه بدهید این هدیه را بدهم به بچههای بهشت امام رضا (ع).» احسان با تعجب گفت: «مگر شما بهشت امام رضا (ع) را میشناسید؟» آنجا بود که کیروش برای اولین بار شروع کرد به تعریف کردن ماجرای حضور تیم ملی در کنار بچههای بهشت. گفت: «بله. من بهشت امام رضا (ع) را میشناسم. عاشق آنجا هستم. آنجا یک پسربچه هنرمند دارند به اسم بهرام پیکاسو و...»
*بنابراین آقای کیروش درباره محرمانه نگهداشتن آن دیدار هم خوشقول بود...
- بله. تا آن روز که به برنامه آقای علیخانی رفت، هیچکس از جریان دیدار تیم ملی با بچههای بهشت امام رضا (ع) خبر نداشت. جالب است بدانید آقای کیروش وقتی از ایران رفت هم با هم در ارتباط بودیم؛ نشان به آن نشان که در اوج کرونا مترجمش، آقای آرین، با من تماس گرفت و گفت: «آقای کیروش میگوید: من یک مبلغی از فدراسیون طلب دارم. میخواهم این مبلغ را به 10، 15 خیریه بدهم. صلاح میدانی چه چیزی برایشان بگیریم؟ به چه چیزی بیشتر نیاز دارند؟» گفتم: بگو الان مراکز خیریه نگهداری بچههای بیسرپرست بیشتر به مواد غذایی نیاز دارند. به نظرم برنج، کمک خوبی است. همین اتفاق هم افتاد. من و آقای آرین به نمایندگی از آقای کیروش، با پولی که ایشان هماهنگ کرده بود، چیزی حدود 140 تن برنج تهیه کردیم و به مراکز خیریه دادیم.
کارلوس کی روش دوباره در کنار بچه های بهشت امام رضا (ع)
*خب، با این مقدمه مفصل و خواندنی از سابقه آشناییتان با آقای کیروش، بپردازیم به حضور هفته گذشته اعضای تیم ملی در بهشت امام رضا (ع). چه شد دوباره کیروش و بچههایش به دیدار بچههای شما آمدند؟
- دو ماه قبل، آقای آرین به من زنگ زد و جملهای گفت که خیلی برایم جالب بود. گفت: «بحث بازگشت کیروش به تیم ملی مطرح شده.» گفتم: بله. من هم شنیدهام. خدا کند این اتفاق بیفتد. آرین گفت: «میدانی کیروش به من چه گفت؟ دو دل بود سر پذیرفتن پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی. با این حال گفت: آرین! همه انتقاداتی که قرار است از من بشود، همه ناسزاهایی که میخواهند به من بدهند، میارزد به اینکه برگردم ایران و یک بار دیگر بتوانم بچههای بهشت امام رضا (ع) را ببینم!
*چه نگاه قشنگی! اما نگفتید این دیدار دوباره چطور اتفاق افتاد؟ همانطور که در رسانهها منعکس شد، واقعاً این دیدار، سرزده بود؟
- بله. بالاخره آقای کیروش سرمربی تیم ملی شد. گذشت تا هفته قبل که یک روز آقای آرین به من زنگ زد و گفت: «آقای کیروش گفته تعدادی لباس تیم ملی بیاورم برای بچههای بهشت امام رضا (ع). هماهنگیها را انجام میدهی برای امروز؟» گفتم: خودم الان نیستم در بهشت. گفت: حتی اگر شده، با موتور خودت را برسان. میخواهم لباسها را به خودت تحویل بدهم.» خلاصه سریع خودم را رساندم. جلوی در بهشت منتظر آرین ایستاده بودم که یک دفعه دیدم اتوبوس تیم ملی پیچید به سمت موسسه...! آقای کیروش از داخل اتوبوس برایم دست تکان داد. آمد پایین، همدیگر را بغل کردیم و... میدانید، کیروش، شخصیت خاصی دارد. من یکبار جملهای درباره او گفتم که بابتش خیلی ناسزا شنیدم. گفتم: اینقدر که آقای کیروش مملکت ما را دوست دارد و در وجودش عرق به ایران دیدهام، من او را ایرانی میدانم.
بازیکنان تیم ملی در کنار بچه های بهشت امام رضا (ع)
*پس این بار آقای کیروش حتی خود شما را هم غافلگیر کرد...
- بله. دیدار خاطرهانگیزی شد. آقای کیروش بچههای بهشت را که دید، گفت: «شما چقدر خوبید. شما در آن سالها باعث برد تیم ملی شدید.» بعد با اشاره به آنها، خطاب به بازیکنان تیم ملی گفت: «بچهها! ببینید هواداران واقعی شما چه کسانی هستند.» بعد هم از بچههای بهشت پرسید: «توقع شما از بازیکنان تیم ملی چیست؟» بچهها گفتند: «دوست داریم محکم و خوب بازی کنید تا دل مردم شاد شود.»
البته این بار هم بحث فنی درباره تیم ملی برقرار بود. همان پسر ما که برای خودش کارشناس فوتبال است، گفت: «آقای کیروش! از بازی با انگلیس به سادگی نگذرید. ما میتوانیم انگلیس را ببریم.» بعد، کلی دلایل فنی آورد برای اثبات حرفش. کیروش هم سکوت کرده بود و با دقت به تحلیلهای او گوش میکرد. اما همه اینها به کنار، بچههای ما یک نکته مهم به بازیکنان تیم ملی گفتند که از شما میخواهم آن را برجسته کنید.
*چه نکتهای؟ بچههایتان چه حرفی زدند که تا این حد مهم است؟
- بعد از همه خوش و بشها و مسائل فنی، بچههای بهشت به بازیکنان تیم ملی گفتند: «حرف ما این است که باور داشته باشید میتوانید با بازیهای خوبتان، رقبا را شکست دهید اما مهمتر از اینها، از شما میخواهیم همگی با هم سرود ملی را بخوانید. برای ما زشت است که بازیکنان بعضی تیمهای ملی، سرود ملی را نمیخوانند. این کار، اصلاً قابل قبول نیست.» بازیکنان تیم ملی تعجب کردند که بچههای معلول یک موسسه خیریه چنین موضوعی را مطرح کردند. بعضیهایشان هم برای بچهها دست زدند و تشویقشان کردند. وقتی آقای آرین این حرف بچهها را ترجمه کرد، آقای کیروش هم گفت: «حتماً این اتفاق میافتد.»
خود من هم یکی یکی بچههای تیم ملی را کنار کشیدم و موضوع احترام به سرود ملی را به آنها یادآوری کردم. این خواسته همه ما اهالی موسسه خیریه بهشت امام رضا (ع) از بچههای تیم ملی بود. انشاءالله آنها هم روی بچههای یتیم را زمین نیندازند و سرود ملی را با وقار و مقتدرانه بخوانند. برد و باخت، مهم نیست اما مهم است به سرود ملی احترام بگذارند.
یوسف اصلانی در کنار کارلوس کی روش
*... و صحبت پایانی؟
- من حسابی اهل فوتبال و طرفدار دو آتشه پرسپولیس هستم اما از وقتی در حوادث اخیر، بیمهریهای بعضی بازیکنان فوتبال را دیدم، دیگر اصلاً فوتبال را دنبال نمیکنم. قبلاً گفتم، الان هم تکرار میکنم؛ من کلی دوست ورزشکار و هنرمند محترم دارم اما ما ورزشکار، هنرمند یا بهاصطلاح هر سلبریتی که بخواهد به ایران اهانت کند، در بهشت امام رضا (ع) راه نمیدهیم. سلبریتی و ورزشکاری که به پرچم ایران و به سرود ملی توهین کند، در هر مقام و درجهای باشد، هیچ جایگاهی در بهشت امام رضا (ع) ندارد؛ حتی اگر بخواهد میلیاردها تومان به بچههای ما کمک کند.
پایان پیام /