جمعه 11 آبان 1403

در 13 صنعت 50 درصد بازار در اختیار یک شرکت

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
در 13 صنعت 50 درصد بازار در اختیار یک شرکت

به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو مرکز آمار ایران اخیرا در گزارش مفصلی با استفاده از داده‌های آمارگیری از کارگاه‌های صنعتی 10 کارکن و بیشتر، به بررسی سه شاخص تمرکز شامل میزان تمرکز بنگاه مسلط، میزان تمرکز چهار بنگاه مسلط و شاخص هرفیندال - هیرشمن برای سال‌های 1395 تا 1397 پرداخته است. روش کار این گزارش 33 صفحه‌ای مرکز آمار ایران بدین صورت است که با استفاده از داده‌های آمارگیری از...

به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو مرکز آمار ایران اخیرا در گزارش مفصلی با استفاده از داده‌های آمارگیری از کارگاه‌های صنعتی 10 کارکن و بیشتر، به بررسی سه شاخص تمرکز شامل میزان تمرکز بنگاه مسلط، میزان تمرکز چهار بنگاه مسلط و شاخص هرفیندال - هیرشمن برای سال‌های 1395 تا 1397 پرداخته است. روش کار این گزارش 33 صفحه‌ای مرکز آمار ایران بدین صورت است که با استفاده از داده‌های آمارگیری از کارگاه‌های صنعتی 10 کارکن و بیشتر، ابتدا با محاسبه شاخص هرفیندال - هیرشمن، ساختار بازار مشخص کرده و سپس شاخص‌های یک و چهار بازار مسلط به‌منظور فهم بهتر این طبقه‌بندی و نگاهی عمیق‌تر به ساختار بازار بررسی شده‌اند. طبق نتایح گزارش مرکز آمار ایران، در سه سال مورد بررسی بازار انحصار ناقص سست (باز) بیشتر سهم (بیش از 50 درصد) را در صنایع به خود اختصاص داده و کمترین سهم (حدود 2 درصد) نیز از آن بازار رقابت انحصاری است. از سوی دیگر، حدود یک‌سوم صنایع 10 کارکن و بیشتر ساختاری کاملا انحصاری دارند.

*س_ چرا انحصار ویرانگر است؟_س*

نظریه رقابت کامل، مبنایی است که بر اساس آن می‌توان ساختار بازار‌های مختلف را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد. درحقیقت هرچه بازار به شرایط رقابتی نزدیک‌تر و از شرایط انحصار فاصله بیشتری داشته باشد، کارکرد بازار موردنظر از منظر کارایی و فرآیند تولید مناسب‌تر خواهد بود. حفظ وضعیت رقابتی در بازار از مهم‌ترین اهداف اقتصادی است؛ زیرا رقابت موجب ارتقای رفاه مصرف‌کننده و بهبود عملکرد اقتصادی می‌شود. میزان رقابت مؤثر در هر بازار، تابعی از ساختار آن بازار است؛ بنابراین، هرچه ساختار بازار در وضعیت مناسب‌تری باشد، می‌توان نسبت به وجود و بقای رقابت مؤثر در آن بازار امیدوارتر بود. به‌منظور تعریف ساختار مناسب، استاندارد‌هایی می‌توانند براساس حداقل تعداد بنگاه‌های فعال در بازار و حداکثر سهم بازاری هر یک تعریف شوند. «تمرکز»، یکی از جنبه‌ها و ابعاد مهم ساختار بازار است و شاید مهم‌ترین متغیر ساختاری باشد. یکی از روش‌های عملی برای اندازه‌گیری قدرت بازار بر مفهوم تمرکز بازار استوار است و به شاخص تمرکز معروف است. در تعریف این واژه می‌توان گفت تمرکز، چگونگی و نحوه تقسیم بازار بین بنگاه‌ها را اندازه‌گیری می‌کند. بازار به مفهوم یک نهاد و ساز و کار اقتصادی دارای طیفی از ساختارهاست که از «رقابت کامل» آغاز می‌شود و به «انحصار کامل» ختم می‌شود. تفاوت اصلی حالت انحصار با حالت رقابت کامل قدرت اعمال محدودیت توسط تولیدکننده (انحصار فروش) یا توسط خریدار (انحصار خرید) است. در رقابت کامل، هیچ یک از واحد‌ها نمی‌توانند محدودیت یا شرطی بر دیگر واحد‌ها اعمال کنند. همه فروشندگان و خریداران مجبورند در قیمت بازار خرید و فروش کنند. اما در انحصار، انحصارگر دارای قدرت اعمال محدودیت بر دیگران است؛ یعنی قیمت یا مقدار را آنگونه که به نفع او باشد تعیین می‌کند. آنچه در انحصار نامطلوب است، همین قدرت اعمال محدودیت توسط انحصارگر است. در واقعیت، هیچ بازاری منطبق با شرایط آرمانی رقابت کامل نیست و آنچه وجود دارد رقابت ناقص است که در نهایی‌ترین شکل خود به انحصار کامل می‌رسد. بنابراین، نوع بازار‌ها و اندازه شرکت‌ها بین این دو دامنه قرار می‌گیرد که مشخصه اصلی آن‌ها بازار‌هایی با ساختار رقابت ناقص است. این تفاوت‌ها به طور عمده از سطح تمرکز فروشندگان، تمرکز خریداران، شرایط ورود و درجه تفاوت کالا ناشی می‌شود. عامل تعیین‌کننده در تعریف بازار تعداد، نحوه توزیع و قدرت بازاری فروشندگان و خریداران است که «تمرکز بازار» نامیده می‌شود. تمرکز در بازار عبارت از چگونگی توزیع بازار بین بنگاه‌های مختلف است. به عبارت دیگر، تمرکز بازار دلالت بر آن دارد که چه میزان از کل تولیدات بازار یک محصول معین در اختیار تعدادی از بنگاه‌های بزرگ است. به لحاظ نظری سه عامل را می‌توان در تغییر تمرکز دخیل دانست: اول اینکه با افزایش تمرکز در سطح صنایع انفرادی می‌توان انتظار داشت تمرکز کلی در سطح کل اقتصاد نیز افزایش یابد. دوم آنکه با افزایش ارزش تولید در صنایعی که تمرکز آن‌ها بالاتر از حد متوسط اقتصاد است، تمرکز کلی نیز افزایش می‌یابد و سوم، ادغام بنگاه‌های بزرگ که این امر منجر به افزایش و تنوع محصولات این بنگاه‌ها و افزایش سهم آن‌ها و درنهایت به افزایش تمرکز کلی منجر می‌شود. تحت شرایطی، حتی اگر تمرکز بازار در سطح صنایع انفرادی کاهش یابد، می‌توان انتظار داشت با ادغام بنگاه‌های بزرگ و ایجاد گروه‌های متمرکز، تمرکز کلی اقتصاد افزایش یابد.

*س_ در 13 صنعت 50 درصد بازار در اختیار یک شرکت_س*

مرکز آمار ایران در این بررسی ابتدا برای درک وضعیت تمرکز در بنگاه‌های صنعتی در اقتصاد ایران، شاخص‌های تمرکز 1 و 4 بنگاه مسلط و هرفیندال - هیرشمن را با استفاده از داده‌های آمارگیری از کارگاه‌های صنعتی 10 کارکن و بیشتر، برای متغیر فروش در سطح کد‌های چهار رقمی برای سال‌های 1395 تا 1397 محاسبه کرده است. نتیجه محاسبات به تفکیک کد‌های فعالیت اقتصادی 4 رقمی در پیوست این گزارش موجود است، با این حال به دلیل حجم بالای محاسبات و جداول، در این گزارش به نتایج جزئی جداول نمی‌پردازیم. اما نگاهی کلی به ساختار بازار بر اساس شاخص هرفیندال - هیرشمن در سال‌های 1395 تا 1397 توزیع بنگاه‌های صنعتی 10 کارکن و بیشتر از نظر وضعیت تمرکز بر اساس شاخص هرفیندال - هیرشمن و سهم آن‌ها از ارزش افزوده و تعداد شاغلان در سال‌های 1395 تا 1397 نشان می‌دهد در سه سال مورد بررسی «بازار انحصار ناقص باز (سست)»، بالاترین سهم یا نیمی از فروش بازار را در اختیار دارد و «بازار رقابت انحصاری» دارای کمترین سهم، حدود 2 درصد، است. حدود یک‌سوم صنایع 10 کارکن و بیشتر ساختار بازار انحصار کامل را دارد که البته در سال 1397 سهم آن کمی کاهش یافته است. در جدول دیگری مرکز آمار به بررسی سهم بازار‌های مختلف از ارزش افزوده و اشتغال کل صنایع 10 کارکن و بیشتر در سال‌های 1395 تا 1397 پرداخته است. با وجود سهم حدود یک‌سومی بازار انحصار کامل در صنایع 10 کارکن و بیشتر، سهم ارزش افزوده و اشتغال آن بسیار پایین است. دلیل این موضوع می‌تواند تعداد کم بنگاه‌هایی است که در این صنایع فعال هستند. به عبارتی در برخی از کد‌های فعالیت که در این دسته طبقه‌بندی شده‌اند چند بنگاه محدود فعالیت می‌کنند. موضوع دیگر که در گزارش به آن اشاره شده، وضعیت شاخص‌های یک و چهار بنگاه مسلط در سال‌های 1395 تا 1397 است. لازم به ذکر است شاخص تمرکز هرفیندال - هیرشمن از اطلاعات تمام بنگاه‌های موجود در بازار استفاده می‌کند که این موضوع یکی از مزیت‌های این شاخص است، اما به‌نظر می‌رسد درصورتی که در کنار آن شاخص تمرکز n بنگاه نیز محاسبه و بررسی شود، کمک شایانی به درک بهتر وضعیت بازار کند. در جدولی که مرکز آمار به آن اشاره داشته، سهم صنایعی که در آن‌ها یک یا چهار بنگاه مسلط بیش از نیمی از فروش بازار صنعت 10 کارکن و بیشتر، 30 تا 50 درصد از بازار، 10 تا 30 درصد از سهم بازار و درنهایت کمتر از 10 درصد از سهم بازار را به خود اختصاص داده‌اند، نشان داده شده است. بررسی‌های مرکز آمار ایران نشان می‌دهد بیشترین سهم در هر سه سال مربوط به حالتی است که یک بنگاه مسلط 10 تا 30 درصد از بازار فروش یک صنعت را به خود اختصاص داده است. مشاهده می‌شود که در حدود 50 درصد از صنایع، یک بنگاه مسلط دارای سهمی بین 10 تا 30 درصد از کل فروش آن صنعت است. سهم صنایعی که در آن‌ها یک بنگاه به تنهایی بر بیش از 50 درصد از بازار مسلط است نیز بالا است (به ترتیب 12.9 درصد، 13.6 درصد و 9.2 درصد صنایع در سال‌های مورد بررسی). تفسیر این اعداد به این صورت است که سهم صنایعی که بیش از نیمی از بازار فروش آن‌ها در دست چهار بنگاه مسلط است بیش از 40 درصد از کل صنایع 10 کارکن و بیشتر است. همان گونه که مشاهده می‌شود سهم این صنایع از سایر گروه‌ها بیشتر است. صنایعی که در آن‌ها چهار بنگاه مسلط سهمی کمتر از 10 درصد از کل بازار فروش را دارند 5 درصد یا کمتر از کل صنایع 10 کارکن و بیشتر کشور است. با بررسی سهم یک و چهار بنگاه مسلط مشاهده می‌شود که صنایع زیادی در کشور دارای ساختار متمرکز هستند و اعمال نظر مستقیم در تعیین میزان فروش و قیمت کالا‌های تولید شده دارند.

*س_ انحصار عجیب در قطعه‌سازی و خودروسازی_س*

با توجه به اینکه گاه کد‌های فعالیت اقتصادی (ISIC) رسته‌های متنوعی از فعالیت‌ها را دربرمی‌گیرد، به‌نظر می‌رسد برای شناخت بهتر ساختار بازار صنایع 10 کارکن و بیشتر نیاز به شکستن صنایع به زیرکد‌های آن‌ها است. در این حالت نتایج بسیار واقعی‌تر و ملموس‌تر خواهد بود. برای مثال بررسی کد فعالیت تولید وسایل نقلیه موتوری نشان می‌دهد اگر این فعالیت را به دو گروه قطعات و تولید خودرو تفکیک کنیم، برآیند سه شاخص هرفیندال - هیرشمن، سهم یک و چهار بنگاه مسلط حاکی از آن است که فعالیت تولید قطعات خودرو بازاری به شدت انحصاری دارد و نه‌تن‌ها شاخص هرفیندال - هیرشمن عددی بسیار بزرگ دارد، که یک بنگاه مسلط بیش از 87 درصد سهم بازار را در سه سال به خود اختصاص داده و سهم فروش چهار بنگاه مسلط در سال‌های مورد بررسی بیش از 95 درصد از کل فروش در این صنعت است. در فعالیت تولید خودرو با وجود اینکه شاخص هرفیندال - هیرشمن ساختار انحصار ناقص بسته را نشان می‌دهد، دو شاخص سهم یک و چهار بنگاه مسلط بیانگر تمرکز بالای فروش این صنعت بین چند بنگاه مسلط است.

*س_ لزوم شفافیت در زمینه انحصار_س*

در این گزارش بررسی ساختار و وضعیت تمرکز بازار در سطح کد‌های 4 رقمی فعالیت اقتصادی برای کل صنایع 10 کارکن و بیشتر در سال‌های 1390 تا 1397 انجام شده است. نتایج شاخص هرفیندال - هیرشمن حاکی از سهم بالای صنایع انحصاری، حدود یک‌سوم، در صنایع 10 کارکن و بیشتر در ایران است. همچنین بالاترین سهم، بیش از نیمی از صنایع، مربوط به بازار انحصار ناقص سست یا باز است. بررسی دو شاخص سهم یک و چهار بنگاه مسلط اطلاعات بسیار مفیدی در تکمیل اطلاعات شاخص هرفیندال - هیرشمن فراهم می‌کند. در مواردی ممکن است با وجود اینکه یک صنعت بر اساس طبقه‌بندی شاخص هرفیندال - هیرشمن در محدوده انحصار کامل یا انحصار ناقص سخت یا بسته قرار نگیرد، اما بررسی شاخص‌های سهم یک و چهار بنگاه مسلط نشان می‌دهد که یک یا چهار بنگاه سهم بالایی از کل صنعت در اختیار دارند، اما وجود تعداد زیادی بنگاه خرد باعث تعدیل شاخص هرفیندال - هیرشمن شده است. همچنین درصورت بررسی دقیق‌تر داده‌های خام و تفکیک برخی کد‌های فعالیت اقتصادی استفاده شده به زیرگروه‌ها، نتایج به دست آمده بسیار ملموس‌تر است. مشاهده شد که با تفکیک کد فعالیت تولید خودرو به دو زیرگروه «تولید خودرو» و «تولید قطعات خودرو»، زیرگروه دوم ساختاری کاملا انحصاری را نشان می‌دهد. یکی از راه‌هایی که نتایج ملموس‌تر و روشن‌تری از ساختار بازار در اختیار می‌گذارد، اندازه‌گیری این شاخص‌ها به تفکیک کد‌های کالایی، مناطق جغرافیایی و کد‌های کالای خاص است. نگاهی به جداول تفصیلی مرکز آمار ایران نشان می‌دهد همچنان در برخی صنایع که خروجی آن‌ها کالا‌هایی بسیار پرمصرف و مورد نیاز خانوار مانند خودرو است، وضعیت ساختار انحصار ناقص است که در عالم واقع این مساله بر کیفیت و قیمت کالای خروجی بسیار موثر است. همچنین در شرایط فعلی اقتصاد ایران، وجود تحریم‌ها و عدم‌حضور رقبای خارجی در بسیاری صنایع، به این وضعیت دامن زده است. درصورتی که نهاد‌های متولی چنین گزارش‌هایی را به‌صورت شفاف و متناوب منتشر کنند و بر اساس نتایج گزارش‌ها اقدام لازم را در جلوگیری از بروز انحصار بیشتر و تعدیل شرایط انحصاری برخی صنایع انجام دهند، می‌توان انتظار بهبود وضعیت رفاهی جامعه را داشت.

منبع: روزنامه فرهیختگان