دفاع مقدس بیمهای برای ایران
ارتش بعثی عراق که تحت نظر صدام به ایران حمله کرد، اولین و البته تنها احتمال موجودی که صدام و حامیانش برای این تجاوز متصور بودند، اشغال ایران و برچیده شدن نظام تازه متولد شده جمهوری اسلامی بود.
به گزارش مشرق، کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: اینکه یک تجاوز به حقوق ملت چگونه از سوی دولت و مردم پاسخ میگیرد، گرچه در همان زمان آثار منفی و مثبت خود را دارد، اما نشانگر خط مشی آن ملت و دولت است. وقتی آن دولت در آغاز راه و آن ملت هم با همه سابقه چند هزار ساله در شروع یک زیست سیاسی - اجتماعی جدید است، اینکه در برابر یک تجاوز نظامی چه تصمیمی بگیرد و چه رویکردی اتخاذ کند، اهمیت بیشتری مییابد، چون همین رویکرد و عملکرد، به سایر آنهایی که چشم طمع به آن سرزمین و حکومت دارند، این مردم و این نظام را معرفی میکند و نشان میدهد که چگونه باید با این دولت و ملت رفتار کنند.
ارتش بعثی عراق که تحت نظر صدام به ایران حمله کرد، اولین و البته تنها احتمال موجودی که صدام و حامیانش برای این تجاوز متصور بودند، اشغال ایران و برچیده شدن نظام تازه متولد شده جمهوری اسلامی بود. صدام قرار بود سه روزه ایران را فتح کند و به تهران برسد! کمتر از دو سال از انقلاب اسلامی مردم ایران میگذشت؛ کسانی در رأس حکومت قرار گرفته بودند که سابقه کشورداری نداشتند، اوضاع اقتصادی به هم ریخته بود، هر روز یک گروهک تجزیهطلب در یک گوشه از ایران ادعای بخشی از سرزمینمان را میکرد، وضعیت اجتماعی جامعه هنوز به ثبات کامل نرسیده بود و دگرگونی هنوز به آرامش نرسیده بود. این میان یک تجاوز نظامی میتوانست کار نظام و ملتی را که تصمیم گرفتهاند شکل دیگری - متفاوت با گذشته خود و متفاوت با همه دنیا - زندگی کنند، به پایان برساند. یعنی آن تنها احتمالی که برای نتیجه تجاوز صدام متصور بودند، به حساب و کتاب سیاسی دنیا چندان هم بیراه نبود.
اما باز هم ملت و دولت در ایران تصمیم گرفتند خلاف پیشبینیهای رایج سیاسی عمل کنند. این تصمیم گرچه در کوتاه مدت هم اثری فوقالعاده داشت و آن، پیروزی بر اتحاد غرب و شرق با صدام علیه ایران بود و باعث شد حمله عراق به ایران اولین جنگ نظامی ایران باشد که در آن تکهای از خاک ایران کم نشده است، اما اثر درازمدت هم در سطح همان اثر کوتاه مدت ارزشمند است. اثری که درسی برای همه دشمنان است که بدانند در ایران کسی قرار نیست مقابل آنها تسلیم شود.
رؤیای فتح سه روزه تهران به کابوسی هشت ساله برای صدام تبدیل شد و نتیجه آن، ایران را بالا برد و عزت بخشید، و سردار کذایی قادسیه را پایین کشید و روز به روز خوارتر کرد.
اگر آن روز جمهوری اسلامی مقابل تجاوز کوتاه میآمد یا در حالی که بخشی از خاکش در اشغال بعثیها بود، تن به آتش بس میداد، و اگر مردم آن دفاع همه جانبه و جانانه و متحد را برابر متجاوز نداشتند، جهان با خود میگفت میتواند هر وقت خواست، بر سر این ملت بزند و صدایشان درنمیآید. اما ایرانیان درس دیگری به دنیا دادند.
حضرت آیتالله خامنهای، روز گذشته در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت با ایشان، از «ایمنسازی ایران» به عنوان یکی از نتایج هشت سال جنگ تحمیلی نام بردند و فرمودند: «کشور به واسطه دفاع جانانه همگانی، تا حد زیادی از تهاجمات محتمل ایمن شده است؛ همان گونه که دیدیم بارها گفتند گزینه نظامی روی میز است، اما از روی میز تکان نخورد زیرا ملت ایران را در جنگ شناخته بودند و میدانستند ممکن است آنها آغازگر حرکتی باشند، اما ملت ما تمام کننده آن خواهد بود.»
مقاومت کردن، ایستادن مقابل تجاوز و رقم زدن پیروزی در یک نبرد نابرابر، شناسنامه این ملت در جهان شد. البته باید گفت صفحه دیگری از شناسنامه این ملت شد، چه آنکه شناسنامه اصلی مردم ایران «انقلاب اسلامی» بود، اما انگار برای قدرتهای مستکبر درس نشده بود و لازم بود آنچه را که پهلوی چشیده، آنان هم بچشند.