دولت اسلامی، گمشده دنیای معاصر
ملتسازی از سوی یک نظام اجتماعی، مقدمه تمدن سازی است که خود نیازمند دولتسازی از سوی مردم و نظام سیاسی میباشد که انقلاب اسلامی ایران برای نیل به تمدنسازی بشدت به دولتسازی نیاز دارد، همان واقعیتی که از ابتدای تثبیت نظام اسلامی، جزء مطالبه عمومی و انقلاب اسلامی بوده و نتیجه انتخابات 28 خرداد 1400 میتوان به ارزیابی شکلگیری دولت اسلامی پرداخت.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ؛ در چهل و سومین سال طلوع خورشید انقلاب اسلامی، که بسیاری از پردهها بالا زده شد و راز و رمزهای این زلزله منحصربهفرد قرون اخیر آشکار شد، میتوان آسان و مستدل به واکاوی علل بروز انقلاب و ورود عنصر جدیدی به نام اسلام ناب محمدی (ص) به صحنه معادلات جهانی پرداخت و به راه پیمودهشده و نقاط قوت و ضعف تجربه بیشاز چهار دهه نظام اسلامی تمرکز کرد تا فرصت جدیدی برای تقویت نقاط قوت و تلاش برای رفع نقاط ضعف به وجود آید، چرا که یکی از کارکردهای مناسبتی در هرسال بویژه انتخابات سرنوشتساز ریاست جمهوری، بهرهجویی از چنین تعمق و اندیشه بر عوامل موجده و مبقیه انقلاب اسلامی ایران است که پساز تثبیت و تسجیل کارآمدی چهار دهه، منشأ تکثیر و تکرار خود در جهان اسلام و کشورهای حتی سکولاریته و لائیتیسیته شدهاست.
ویژگی اولیه انقلاب اسلامی، احیاء نقش اسلام بهعنوان انقلابیترین مکتب رهاییبخش از چنگال دیو جهل و آلودگیها، و حیاتبخش تهذیب و وارستگیها برای پرورش انسانهای الهی است، و این نقشآفرینی در هنگامهای جلوهگری کرد که دو نظام کاپیتالیستی و کمونیستی حاکم بر جهان به مانند دو لبه قیچی، قطعکنندهی حیات "دین" بوده، سرمایهداری از "دین" بهعنوان توجیهگر جهل و عدم آگاهی انسانها بر دلایل و رموز روابط پدیدهها یاد میکرد و نظام اشتراکی نیز دین را "افیون" و مواد مخدر میدانست. این دو قدرت، که جهان را بین خود تقسیم کرده بودند، چنان جو تبلیغی علیه دین را بر افکار جهانیان حاکم کردند که مبارزه با دین نوعی روشنفکری و پز انتلکتوئلی تلقی میشد و برای این هدف، پروژههای فراوانی بهویژه در کشورهای اسلامی و ازجمله ایران به اجرا گذارده شده بود که "پاک زبانی" و "پاک آئینی" از زمره آنها در مهجور و منکوب کردن روحانیت و حوزههای علمیه بودهاست. اسلام با آموزههای انسانی خود در الهی سازی فرد و جامعه، دارای برنامههای عالی و سازنده پرجاذبه ای است که به دلیل انطباق با فطرت انسانها مورد استقبال شدید ابناء بشر قرار میگیرد و انقلاب اسلامی ایران بههمین دلیل در رأس توجه دشمنان بشریت و در راس آنها نظام حاکم بر آمریکای صهیونیست زده قرار گرفت تا فرصت بیدارسازی انسانهای تحت استحمار و استثمار را نیابد و موفق به نشر و گسترش تعالیم این کاملترین دین آسمانی نشود، که اگر چنین شود، "جاءالحق و ذهق الباطل" رخ خواهد داد که در مآل نیز "ان الباطل کان زهوقا" حاصل خواهد شد. بنابراین پدیده انقلاب اسلامی ایران، اسلام ناب محمدی (ص) میباشد که با حیات این انقلاب ارتباط مستقیم دارد و در همواره زمانها باید بر حفظ آن کاملا مراقبت کرد تا توسط دشمنان و به وسیله دوستان ناآگاه و بازیخورده به خرافه و تحریف گرفتار نیاید و همچون سلفیگری و "وهابیت" و یا "بهائیت" و "بابیت" نقش "ضد" را در از بین بردن تدریجی انقلاب اسلامی بازی نکند. صیانت از مرزهای ظریف و فوقالعاده حساس اعتقادی اسلام، مهمترین رسالت مستمر انقلاب اسلامی برای در امان ماندن از آسیبها و ضربات جنگ نرم دشمنان بیدار و شیطانی بشریت معاصر است. شاخصه مهم اسلام، اتحاد و یکپارچگی امت اسلامی بهدور از هرگونه قوم و نژاد و ملیت و جغرافیا است. بدین سبب، هر کسی که در جهت ایجاد شکاف و افتراق و دامن زدن به اختلافات قومی و نژادی و یا برجستهسازی مذاهب اسلامی بهمنظور تقابل و تفرق بینشان حرکتی انجام دهد، بدون کوچکترین تردید خواسته یا ناخواسته در مسیر اهداف دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی گام برمیدارد و با تعالیم قرآنی پیامبر اعظم صلواتاللهعلیه و آله و سلم به مخالفت آشکار برخاسته است.
صرف صدها هزار میلیارد دلار در این زمینه گویای اهمیت ویژه و استراتژیک اختلافافکنی دشمنان و مسلمانکشی بین مسلمانان است که در اینجا باید به عنصر دوم انقلاب اسلامی ایران بهعنوان دستاورد بزرگ برای حفظ یکپارچگی و انسجام بین مردم اشاره کرد و آن هم عنصر رهبری واحد و نافذ میباشد. امروزه بر هیچکسی پوشیده نیست که عامل اصلی موفقیت ملت بزرگ ایران در رویارویی با دنیای کفر و استکبار و فائق آمدن بر جهنمی از توطئه و دسائس، رهبری دینی در کسوت "ولیفقیه"، که در جایگاه نایب امامزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف قرار دارد، میباشد. اعتقاد قلبی و ایمانی ایرانیان به اطاعت محض از نایب امامزمان خود، که برای او شرائط ویژهای قائلاند و این شرائط و خصوصیات را از سوی امامزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف دریافت داشتهاند، مقولهای غیر قابلفهم از سوی نظام سلطه جهانی است. از این روی، شیاطین در جهت معادلسازی و قرینه آفرینی سالهاست که دو اقدام را به موازات هم در جهان اسلام به اجرا گذاردهاند. اول، تضعیف و تخریب صالحترین رهبر جهان در ایران با لحاظ جایگاه حقوقی "ولیفقیه" و سپس رهبر سازی و بدلسازی در کشورها و بین اقوام و مذاهب و دامن زدن به عصبیت ها و تعصبها و ترسیم و تبلیغ چهره ضد انسانی و فوقالعاده خشن از اسلام در چارچوب اسلام هراسی. نمونههای فراوان این موارد را طی سالهای اخیر بهوفور میتوان مشاهده کرد که بدون استثناء محصولات دستگاه استکباری در فرآوری اسلامی و تولید مفاهیم و مصادیق اسلام انقلابی منجر به خلق جنایات در نسلکشی بین مسلمانان و شیعه کشیهای وحشتناک و مشغول کردن مسلمانان و غافل کردنشان از مسائل اساسیشان شدهاست، که "طالبان"، " القاعده"، "داعش"، "جبهه النصره"، "بوکوحرام" و دهها گروهکهای دیگر. فعال شدن مزدوران نظام سلطه در سطح سران کشورهای عربی و اسلامی و اعتراف آنها برای اجرای نقشه شوم استکبار، بزرگترین تهدید را برای مسلمانان و فرصت را برای شیاطین به وجود آوردهاست. دست ناپاک عیاشان و زنباره های عربستان، کشورهای حوزه خلیجفارس، اردن و...، سالها بهخصوص پساز انقلاب اسلامی فعال است تا هر روز با گرفتن شرح مأموریت خود از صهیونیستهای امریکایی، ناامنی و جنگ و خونریزی بین مسلمانان را فراگیر و گسترش دهند تا هیچگاه شهد شیرین انقلاب اسلامی در نظامسازی دینی به کام هیچ ملتی جاری نشود و چه خیال باطلی، که سرانجام کفهای تلاطم دریا، چیزی جز نابودی نیست چراکه آب واقعیتی است حقیقی و انقلاب اسلامی خالق شکلگیری نظام اسلامی و عوامل مخل همچون عوامل و گروهکها، بمانند کف روی آب زوال پذیر و نابود شدنی هستند. ملت بزرگ ایران با استقرار و تثبیت نظام اسلامی، از سالهای نخست پیروزی مرجله نخست انقلاب، وارد گام بعدی رسالت تاریخی خود یعنی دولتسازی شدند و با حضور مسئولانه خود در پای صندوق رأی، همواره به این وظیفه تاریخی خود عمل کرده و در 28خرداد امسال نیز عمل خواهند کرد، اما شکلگیری دولتی در تراز انقلاب اسلامی که بتواند منویات ملت ایران و مطالبات رهبری معظم انقلاب را تحقق بخشد، با چالشهای متعددی مواجه شده که مهمترین آن، انتخاب فردی شایسته و اصلح به جمیع جهات بهخصوص در عدالتگرایی، ظلم ستیزی، مبارزه بیامان با فساد در هر سطحی از سطوح و برخوردارب از روحیه سادهزیستی و محرومگرایی است. بدون تردید از آرزوهای بزرگ هر ملتی، قرار گرفتن در جایگاه تمدنسازی است که در آن صورت، آن ملت خواهد توانست منشاء الهام و الگو برای جهانیان و ماندگار در تاریخ شود. در هر تمدن ماندگار و الگو، دولتهایی تکرار میشوند ه بر مشیء آرمانهای ملی و انسانی حرکت کنند و در کمال عدالت سعی کنند تا ظرفیتهای جامعه را بر حول غایات انسانی و فطری به شکوفایی برسانند. از این منظر، ملت ایران تاکنون نتوانست دولتهایی را به سر کار آورد که متناسب با شأن و جایگاه انقلاب اسلامی و ملت بزرگ ایران، کشوری را بسازد که حتی برای دشمنانش نیز الگو قرار گیرد. شرائط کنونی کشور که صرفنظر از تلاش برای نیل به مقامات عالی معنوی و عرفانی، مردمش هر روز در تنگناهای حتی معیشتی دست بگریبان فقر و تبعیض و فساد هستند، نیازمند برگزیدن رئیس جمهوری است که توانایی و بیش از آن، اراده و ایمان تحقق جامعهای اسلامی و الگو و الهامبخش را داشته باشد و سوابق کاری او گواه بر این حقیقت باشد. 28خرداد 1400، نقطه عطفی خواهد بود برای ارزیابی اراده و بصیرت ملت بزرگ ایران جهت دستیابی به آرمان بلند شهدای خود و خون دلخوردنهای چند دهه و حتی چند سده اخیر مردم این سرزمین.
محمداسماعیل امامزاده انتهای پیام /