شنبه 3 آذر 1403

راه جلوگیری از جنگ جهانی سوم از نگاه کیسینجر

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
راه جلوگیری از جنگ جهانی سوم از نگاه کیسینجر

کیسینجر سیستم چین را بیشتر کنفوسیوسی می‌داند تا مارکسیستی. این سیستم به رهبران چین می‌آموزد به حداکثر قدرتی که کشورشان قادر است دست یابند و در پی این باشند که براساس دستاوردهایشان مورد احترام قرار گیرند.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از عصر ایران، هنری‌کیسینجر استراتژیستِ ارشد ایالات متحده، وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی آمریکا (در دولت‌های نیکسون و فورد) و مشاور رؤسای جمهور ایالات متحده است. او نقشی کلیدی در سیاست خارجی این کشور - به‌ویژه در دهه‌های 1960 و 1970- و در کاهش تنش‌های جنگ سرد بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی ایفا کرده است.

کیسینجر آلمانی تبار، پناهنده یهودی و گریخته از آلمان نازی است. از مهم‌ترین توفیقات سیاسیِ او می‌توان به این موارد اشاره کرد: 1- مذاکرات پیرامونِ محدودسازی سلاح‌های استراتژیک آمریکا و شوروی موسم به "پیمان سالت" (1969 تا 1972)، 2- برقراری رابطه میان ایالات متحده آمریکا و چین با اجرای سیاست معروف به "دیپلماسی پینگ پنگ" (1972) و 3- نقش‌آفرینی در "خاتمه بحران ویتنام" که به دریافت جایزه صلح نوبل منجر شد (1973)

در سال 1977 "مدال آزادی ریاست جمهوری" به او اعطا شد و در سال 1973 نیز به دلیل تلاش‌های دپیلماتیک برای وقوع آتش‌بس در ویتنام "جایزه صلح نوبل" گرفت.

کیسینجر تألیفات بسیاری در حوزه تاریخ دیپلماتیک و روابط بین‌الملل دارد و از مهم‌ترین استراتژیست‌های ایالات‌متحده است.

مقامات پکن به این نتیجه رسیده‌اند که آمریکا برای ضعیف کردنِ چین دست به هر کاری خواهد زد. رهبران واشنگتن نیز قاطعانه بر این باورند که چین تمهیداتی برای جانشینی ایالات متحده به عنوان قدرت برتر جهانی دارد.

این گفت‌و‌گوی تحلیلی به همین تقابل فزاینده و برنامه‌ای برای اجتناب از وقوع جنگِ ابرقدرت‌ها می‌پردازد. برای گفت‌و‌گو به طبقه سی‌و‌سومِ ساختمان آرت‌دکو در مرکز شهر منهتن رفتیم تا با ایشان دیدار کنیم.

او 27 ماه مه 100 ساله شد و هیچ‌کس در قید حیات نیست که بیش از او تجربه روابط بین‌الملل داشته باشد. او دانش‌آموخته و پژوهش‌گر سیاسیِ دانشگاه هاروارد با درجه دکتری است و سال‌ها در کسوت مشاور امنیت ملی آمریکا و وزیر امور خارجه خدمت کرده است. در چهل و شش سال گذشته نیز همواره به عنوان مشاور سیاسیِ رؤسای جمهور حضور داشته و در مذاکره با فرمانروایان توتالیتر جهان نقش‌آفرین بوده است.

اکونومیست در پایان ماه آوریل بیش از هشت ساعت با این سیاستمدار سالخورده درباره "رقابت مسالمت‌آمیز چین و آمریکا و پرهیز از جنگ" گفت‌و‌گو کرد.

کیسینجر این روزها بسیار دل‌نگران است. می‌گوید: «هر دو طرف خود را متقاعد کرده‌اند که طرف مقابلشان خطری استراتژیک محسوب می‌شود. ما در مسیر رویاروییِ قدرت‌های بزرگ هستیم.»

خمیده است و به سختی راه می‌رود، اما هنوز ذهن هشیار و دقیقی دارد. با همان بینشی که در آثار جدیدش - در باب هوش مصنوعی و ماهیت معاهدات جهانی - به چشم می‌خورد، بیشتر علاقه‌مند به آینده است و سعی می‌کند کم‌تر در گذشته سیر کند.

کیسینجر از تشدید رقابت چین و آمریکا به بهانه تفوق فنی و اقتصادی نگران است. نگران این است که روسیه در مدار چین فرو برود و جنگ بر جناح شرقی اروپا سایه بیندازد و بیم آن دارد که هوش مصنوعی در شرف تقویتِ رقابت چین و آمریکا باشد.

در سراسر جهان، موازنه قوا و اساس فناورانه جنگ با چنان تنوع و شتابی در حال دگرگونی است که کشورها را از اتخاذ هر اصل ثابتی - که بتوان بر آن اساس نظم برقرار کرد -، ناتوان می‌سازد. اگر حکومت‌ها نتوانند به نظم ثابت و کارگشایی برسند، ممکن است به زور متوسل شوند.

«ما در شرایط کلاسیکِ قبل از جنگ جهانی قرار داریم، شرایطی که در آن هیچ‌یک از طرفین حاشیه سود چندان و امتیاز سیاسیِ قابل توجهی ندارند و هرگونه اختلال و برهم‌زدن تعادل می‌تواند عواقب فاجعه‌باری داشته باشد.»

برخی منتقدان به خاطر نحوه نقش‌آفرینی در جنگ ویتنام او را به عنوان سیاست‌مداری جنگ‌طلب نکوهش می‌کنند. کیسینجر اما چهره‌ای بحث‌برانگیز و قطبی‌کننده در سیاست آمریکاست. او اجتناب از درگیری بین قدرت‌های بزرگ را محور کار خود می‌داند.

کیسینجر قتل‌عام عظیم آلمان نازی و مرگ 13 خویشاوند نزدیک در جریان هولوکاست را از سر گذرانده و به این نتیجه رسیده که تنها راه اجتناب از درگیری‌های ویرانگر، اتخاذ مجدانه نوعی دیپلماسی است که به‌نحوی ایده‌آل با ارزش‌های مشترک هماهنگ باشد.

"نزاع ویرانگرانه دولت‌ها مشکلی است که باید حل شود و من همه عمر را صرف مقابله با آن کرده‌ام." از نظر او امروزه سرنوشت بشریت به این بستگی دارد که آمریکا و چین بتوانند با هم کنار بیایند. او معتقد است که پیشرفت شتابان هوش مصنوعی فقط پنج تا ده سال به ابرقدرت‌ها فرصت می‌دهد تا راهی بیابند.

کیسینجر چند توصیه اساسی به رهبران کشورها دارد: «بی‌رحمانه و باقاطعیت جایگاه‌تان را تعریف کنید. با همین روحیه، نقطه شروعِ اجتناب از جنگ، تحلیل تب‌و‌تابِ فزاینده چین است. او به‌رغم شهرت آشتی‌جویانه در مذاکرات با دولت پکن اذعان می‌کند بسیاری از متفکران چینی معتقدند آمریکا در شیب نزولی قرار گرفته و باید توجه داشته باشیم «بر اثر تحول تاریخی، آ ن‌ها در نهایت جای ما را خواهند گرفت».

به نظر او رهبر چین از مواضع سیاست‌گذاران غربی درباره "نظم جهانیِ مبتنی بر قواعد تعریف‌شده" خشمگین است چراکه به نظر آن‌ها مراد از این نظم، قوانین آمریکا و نظم آمریکایی است.

حاکمان چین از معامله مهربانانه و تحقیرآمیز غربی‌ها و اعطای امتیازات به چین - درصورت اتخاذ رفتار مناسب - احساس حقارت می‌کنند. یقیناً فکر می‌کنند این امتیازات باید - به‌عنوان ابرقدرتی در حال ظهور - حق آن‌ها باشد. در واقع برخی در چین گمان می‌کنند آمریکا هرگز با آن‌ها رفتاری برابر نخواهد داشت و احمقانه است تصور کنیم چنین چیزی ممکن است پدید آید.

کیسینجر نسبت به تفسیر نادرست جاه طلبی‌های چین هم هشدار می‌دهد. «در واشنگتن می‌گویند چین خواهان سلطه بر جهان است... پاسخ این است که آن‌ها [در چین] می‌خواهند قدرتمند باشند». او می‌گوید: «آن‌ها به معنای هیتلری خواهان سلطه بر جهان نیستند. آن‌ها چنین نگاهی به نظم جهانی ندارند و هرگز نداشته‌اند.»

کیسینجر می‌گوید در آلمان نازی جنگ اجتناب‌ناپذیر بود زیرا آدولف هیتلر به آن نیاز داشت، اما چین متفاوت است. او با بسیاری از رهبران چین، - از مائوتسه‌تونگ تا دیگران - ملاقات کرده و در تعهد ایدئولوژیک آنها تردیدی ندارد، اما این تعهد عمیقاً با منافع و قابلیت‌های کشورشان به هم آمیخته است.

کیسینجر سیستم چین را بیشتر کنفوسیوسی می‌داند تا مارکسیستی. این سیستم به رهبران چین می‌آموزد به حداکثر قدرتی که کشورشان قادر است دست یابند و در پی این باشند که براساس دستاوردهایشان مورد احترام قرار گیرند.

رهبران چینی می‌خواهند در عرصه بین‌الملل داور و تصمیم‌گیرنده نهایی در قبال منافعشان باشند. اما اگر آن‌ها به نوعی برتری دست یابند که واقعاً بتوان آن را به کار گرفت، آیا آن را به نقطه تحمیل فرهنگ چینی مبدل خواهند کرد؟ نمی‌دانم و معتقدم این به عهده ماست که با آمیزه‌ای از دیپلماسی و زورمداری از به وجود آمدن این وضعیت جلوگیری کنیم.

یکی از واکنش‌های طبیعی آمریکا به چالش جاه‌طلبی چین، بررسی ماهیت این جاه‌طلبی است تا راهی برای موازنه قدرت‌ها ایجاد شود. واکنش دیگر گفتگوی دائم بین چین و آمریکا است. چین در تلاش است تا نقشی جهانی ایفا کند. ما نیز باید در هر مرحله بسنجیم که آیا نقش‌های استراتژیک با هم سازگارند یا خیر. اگر این قابلیت در کار نباشد، بحث زورمداری مطرح خواهد شد.

آیا امکان هم‌زیستیِ چین و ایالات متحده بدون مخاطره جنگ همه‌جانبه وجود دارد؟ این مخاطره وجود دارد. اگر توفیقی در مذاکره حاصل شود، تضمین‌شده نیست و ممکن است با شکست مواجه شود. بنابراین باید از نظر نظامی بسیار قدرتمند باشیم.

همچنین بخوانید