راوی سیطره از انحلال مرکز همکاری احزاب ضدانقلاب میگوید
زمزمههایی مبنی بر انحلال مرکز همکاری احزاب منحله کردستانی به گوش میرسد، مرکزی که قرار بود به مرکز تجمیع و همفکری و حضور همه گروهکهای کردی زیر یک مرکز واحد تبدیل شود.
زمزمههایی مبنی بر انحلال مرکز همکاری احزاب منحله کردستانی به گوش میرسد، مرکزی که قرار بود به مرکز تجمیع و همفکری و حضور همه گروهکهای کردی زیر یک مرکز واحد تبدیل شود.
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروهکهای ضد انقلاب فرصت پیدا کردند تا اسلحه و مهمات پادگانهای نظامی را غارت و علیه انقلاب اسلامی به جنگ مسلحانه بپردازند. آنها هزاران نفر از رزمندگان اسلام و مردم کردستان را قتل عام کردند. در سالهای اولیه دفاع مقدس این گروهکها از ایران رانده شده و به دامن دشمن پناه بردند و دست به ترورهای کور مردم ایران زدند.
کتاب «سیطره» نوشته کیانوش گلزار راغب به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده که خاطرات هفت سال نفوذ «نادر کیانی» از نیروهای انقلابی ایران به اردوگاه حزب دموکرات کردستان ایران و سازمان کومله در اقلیم کردستان عراق را شامل میشود. کیانی تا سطوح عالی سازمانی و مسئول کل پذیرش این سازمان رشد کرد و با دسترسی به اطلاعات ارزشمند درون گروهی، گرفتار زندان اقلیم کردستان شد و با تحمل رنج و مرارت زیاد، عاقبت به کشور بازگشت و ثمره سالها تلاش و مجاهدت خود را در خدمت نظام جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد.
نادر کیانی راوی این کتاب یادداشتی با عنوان «مرکز همکاری احزاب منحله کردستانی منحل شد!» درباره این کتاب نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح متن این یادداشت را میخوانیم؛
زمزمههایی مبنی بر انحلال مرکز همکاری احزاب منحله کردستانی به گوش میرسد، مرکزی که قرار بود به مرکز تجمیع و همفکری و حضور همه گروهکهای کردی زیر یک مرکز واحد تبدیل شود، عملاً به مرکز اضمحلال و انحلال گروهکهای کردی تبدیل شد!
در ابتدای تأسیس مرکز همکاری احزاب کردستان ایران در سال 1396 (به کردی ناوهندی هاوکاریی حیزبهکانی کوردستانی ئران)، اعلام شد این مرکز ائتلافی به اصطلاح سیاسی متشکل از سه گروهک تجزیه طلب و تروریست کردستان ایران است.
کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (به سرکردگی عبدالله مهتدی)، حزب منحله دمکرات کردستان ایران (به سرکردگی مصطفی هجری) و سازمان خبات کردستان ایران (به سرکردگی باباشیخ حسینی) سه گروهی بودند که در این ائتلاف عضویت داشتند که خبات کردستان در 25 آذرماه سال 1397 با صدور بیانیهای اعلام کرد از حضور در این مرکز انصراف میدهد.
به این ترتیب، کمیتهای که متشکل از 3 گروهک کردی بود در کمتر از 1 سال از زمان تأسیس آن به دو گروهک تقلیل یافت و کمیتهای که قرار بود متحد شوند و جمهوری اسلامی ایران را نابود کنند خود نابود شدند.
گروههایی که تاب تحمل یکدیگر را دور یک میز نداشتند، میخواستند متحدانه بر علیه نظام ایران فعالیت کنند اما طبق پیش بینیها، این پروژه نیز همچون پروژههای مضحک قبلی آنها محکوم به شکست شد.
این مرکز که با تلاش عبدالله مهتدی و مصطفی هجری سران گروهکهای کومله و دمکرات با هدف اتحاد ضد انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران تأسیس شده بود از همان بدو تأسیس با اختلاف نظرهای زیادی همراه بود و با وجود آنکه کومله یکسال در بوق و کرنا کرد که یک گام مهم از سوی همه ضد انقلاب برای اتحاد جهت ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران برداشتهاند اما تمام این ادعاها یک عوام فریبی بیشتر نبود.
خبات کردستان پس از خروج از این مرکز، بر دروغ بودن ادعای مرکز همکاری احزاب کردستانی تاکید کرد و اعلام داشت، در این مرکز بویی از همکاری به مشام نمیخورد و اختلافات بر سر اصول کلی سیاسی و مبانی به حدی زیاد است که این مرکز را بهانحلال خواهد کشاند.
خبات اعلام کردند که سران کومله و دمکرات بر خواستههای غیرمعقول خود بخصوص بر سر فدرالیسم تاکید میکنند و حاضر به پذیرش نظرات دیگران نیستند.
خبات میگوید آنها همچنان بر خواستهای خود مبنی بر حذف اصطلاح فدرالیسم برای اداره ایران و اصطلاح سکولاریسم تاکید داشتند اما توجهای به این خواستهها نشد.
خوی دیکتاتوری و رفتارهای قلدرمآبانه عبدالله مهتدی و مصطفی هجری اجازه نمیدهد هیچ گروهکی خواب اتحاد را هم ببینند.
جاه طلبی و عدم تحمل یکدیگر از سوی سردمداران کومله و دمکرات یکی از عمده ترین دلایل شکست اتحادهای پوشالی موقت گروهکهای کردی است.
مرکز همکاری احزاب کردستان ایران که پس از اغتشاشات دی 1396 ایران تشکیل شد مدعی شد در سازماندهی شماری از اعتصابات و اعتراضات فراگیر در کردستان ایران نقش داشته است!
در جریان اغتشاشات 1401 ایران نیز این مرکز در روزهای مشخصی، همسو با دیگر جریانات سلطنت طلب و منافق، در فراخوانهایی مردم را به اغتشاش دعوت میکردند و با وجود آنکه از حمایت ایران اینترنشنال و تلویزیون روداو اقلیم کردستان، صدای آمریکا، بی بی سی و... برخوردار بودند، اما هرگز نتوانستند حتی یک اعتصاب و یک اغتشاش را سازماندهی کنند.
مرکز به اصطلاح همکاری احزاب کردستانی در حقیقت تبدیل به مرکز کومله و دمکرات شد و دیگر خبری از دیگر گروهکهای کردی از جمله پژاک، پاک، خبات کردستان و... در آن نبود و به همین علت به گواه حتی طرفداران کومله و دمکرات، نباید نام این مرکز، همکاری احزاب کردستانی گذاشته میشد چرا که نه از همکاری احزاب کردی خبری بود و نه مرکزی برای حضور و فعالیت همه گروهکها در آن بود!
زمزمههای انحلال مرکز همکاری زمانی بیشتر به گوش رسید که عبدالله مهتدی در نشستهایی حضور پیدا کرد که به گفته حزب منحله دمکرات، خودسرانه بود (جورج تاون و منشور مهسا) و سرکرده کومله حتی در یکی از این نشستها، خود را به عنوان نماینده مردم کردستان معرفی کرد!
ادعایی که با واکنش منفی و گسترده اعضای گروهکهای کردی خصوصاً حزب دمکرات که یکی از دو گروه اصلی حاضر در مرکز همکاری بود، روبرو شد.
اعضای حزب منحله دمکرات در شبکههای اجتماعی خواستار خروج فوری این گروه از مرکز همکاری و انحلال آن شدند.
دیگر خبری از صدور بیانیههای مشترک کومله و دمکرات نبود. پس از اعلام شکست اتحاد دو طیف کومله، فعالیتهای رسمی این مرکز نیز دچار مشکل و مانعی جدی شد چرا که رضا کعبی سرکرده کومله زحمتکشان کردستان خواستار بازگشت به مرکز همکاری شد اما کومله مهتدی اعلام کرد در صورت بازگشت کومله زحمتکشان به مرکز همکاری از این مرکز کناره گیری خواهند کرد و همین واکنش ظاهراً با استقبال حزب دمکرات که مترصد چنین فرصتی نیز بودند روبرو شد.
به این ترتیب و پس از جدایی کومله زحمتکشان از کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، فعالیتهای مرکز همکاری به طور کامل متوقف شد و از تاریخ 31 خرداد 1402 فعالیتهای مرکز همکاری کم کم کاهش پیدا کرد و هم اکنون نیز به طور کامل متوقف شده است.
از طریق منابعی که در شمال عراق با آنها در ارتباط هستم، متوجه شدم که مرکز همکاری احزاب کردستانی بطور غیررسمی منحل شده و دیگر فعالیت مشترکی با یکدیگر نخواهند داشت و بزودی خبر انحلال مرکز همکاری نیز منتشر خواهد شد.
تلویزیون ایران اینترنشنال نیز که حساب ویژه ای روی این مرکز باز کرده بود، سکوت اختیار کرد و دیگر در مورد این مرکز، خبری منتشر نکرد!
با این اوصاف، تروریستهای تجزیه طلب در چاهی که برای جمهوری اسلامی ایران کنده بودند افتادند و در دامی که برای دیگران نیز نشانده بودند، خود شأن گرفتار شدند.
تلاشهای عبدالله مهتدی نیز در ماههای اخیر برای امتیاز گیری از سلطنت طلبان او را به سمت مواضعی برد که حتی در بین طرفدارانش نیز به ضرر او تمام شد، تا جایی که به نظر میرسد او که به دنبال دام گذاشتن بود، به دام افتاده است از همین رو میتوان به جرأت گفت که عبدالله مهتدی که به دنبال تله گذاری بود خود به دام افتاد!