ردپای کتاب سازان در بازارهای شب عید
روند مبارزه با قاچاق کتاب به لحاظ برخوردهای صنفی و قضایی در سالهای اخیر با شتاب بیشتری ادامه یافته است، اما این برخوردها هیچگاه منجر به از میان رفتن پدیده منحوس قاچاق کتاب نشده است. کارشناسان بر این باورند که قاچاق کتاب حالا و در پی برخوردهای قضایی شکل قانونی به خود گرفته و در قابل کتابسازی ادامه پیدا کرده است، سهولت در دریافت مجوز نشر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زمینهای را فراهم کرده که برخی سودجویان با ورود به بازار نشر قانونی و تحت لوای مجوز نشر اقدام به انتشار کتابهای پرفروش ناشران کرده و با تخفیفهای بسیار کتابها را عرضه میکنند. کتابسازی حالا اصلیترین پدیده و دغدغه صنعت نشر در ایران به شمار میرود.
استفاده از جوانان فروشنده کوله به دوش شگردی است که سالهاست، فعالان عرضه قاچاق کتاب و ناشران کتابساز از آن استفاده میکنند؛ جوانانی که هر روز در میدانهای اصلی شهر روانه ادارات، مکانهای عمومی و... شده و به کار فروش کتاب با تخفیف میپردازند.
این روزها اگر سری به مراکز خرید و بازارهای خرید آخر سال زده باشید، حتما دختران جوان دستفروشی را مشاهاده کردهاید که در کوله پشتیهایشان چندین عنوان از کتابهای پرفروش را دارند و با تخفیفهای 50 تا 80 درصدی کتابها را عرضه میکنند. «من پیش از تو»، «بیشعوری»، «کتابخانه نیمه شب»، «تکههایی از یک کل منسجم»، «اثر مرکب» و... از جمله آثاری است که معمولا در بساطشان پیدا میشود.
مشاهدات میدانی خبرنگار تسنیم نشان میدهد که اتفاقاً فروش این کتابها در این روزها نسبتاً بالاست، برخی برای خود و برخی برای عیدی دادن به این کتابها که از نظرشان با درصد تخفیف قابل توجه عرضه شدهاند، روی خوش نشان میدهند.
یک روز تعطیل آخر هفته میدان پانزده خرداد لبریز از جمعیتی است که برای خرید به بازار تهران آمدهاند، دختری نسبتاً جوان در مقابل میدان پانزده خرداد در گوشهای ایستاده و به رهگذران و مردمی که برای خوردن غذا دور میدان و سکوهای اطراف نشستهاند، کتابهایش را معرفی میکند. همه را با تخفیف 50 تا 60 درصد میفروشد، از هر کتاب چند نسخهای همراه دارد و میگوید، اگر کتاب خاصی را بخواهید تماس میگیرم، نیم ساعته میآورند.
وقتی از او میپرسم که او خودش ناشر کتابهاست یا نه؟ میخنددد و میگوید نه من فروشنده هستم. میپرسم حتما در آمد خوبی داری که این اندازه تخفیف میدهی. میگوید نه من تازه شروع کردم و درآمدم اندک است، اما دوستم یکسالی است که با این گروه کار میکند و درآمد خوبی دارد، حتی تا ماهی 15 میلیون تومان نیز میرسد!.
منتظر است که کتابی از او بخرم وقتی میبیند، قصد خرید ندارم سوالاتم را سربالا پاسخ میدهد و دوباره کتابها را به رهگذران معرفی میکند. یک مرد میانسال سراغ کتابی تاریخی را میگیرد، که دخترک حتی اسمش را نیز نمیتواند درست تلفظ کند و اصلا نشنیده است.
در میان راه در حد فاصل میدان 15 خرداد تا خیابان ناصرخسرو یک فروشنده دیگر کتابهای 50 درصد تخفیف نیز ایستاده که سرش شلوغتر از اولی است و بساطش نیز بزرگتر. کتابها را منظم چیده و به صورت حرفهای به یکی دو خانمی که مشغول تورق کتابها هستند، پیشنهادادت دیگری نیز میدهد.
به نظر میرسد بازارهای شب عید نیز از کتابسازان و قاچاقچیان کتاب در امان نمانده است، تجربه سالهای اخیر نشان میدهد که فعالان این بازار سیاه نشر، دائماً از شگردها و شیوههای جدیدی برای توزیع استفاده میکنند، از برپایی نمایشگاههای مختلف در شهرهای توریستی کشور گرفته تا صفهای واکسیناسیون در دوره کرونا، پیجهای آقای کتاب و خانم کتاب در اینستاگرام و کانالهای تلگرامی و حالا نیز بازارهای شب عید.
سالهاست که صحبت از غیرقانونی بودن برگزاری نمایشگاههای 50 درصد تخفیف در سطح شهر مطرح شده است، سالهاست که معضلی بنام دستفروشان کتاب مطرح شده است، نهادهای مختلف در این زمینه جلساتی برگزار کردهاند، اما تاکنون هیچ نتیجهای نداشته است، به نظر میرسد یک اراده جمعی برای مقابله با این آفتی که به جان نشر افتاده است وجود ندارد، که اگر وجود داشت، نهادهای مربوطه میتوانستند یک روزه دستفروشان را که بساط اصلی فروش کتابهای قاچاق در کشور هستند را جمعآوری کنند.
عدم رضایت ناشران واهالی فرهنگ از احکام صادره برای فعالان عرصه قاچاق کتاب و کتابسازی در سالهای اخیر بارها این نکته را گوشزد کرده است که باید برای رفع آن به وضع قوانین حقوقی متناسب روی آورد، علاوه بر این بارها این نکته مطرح شده است که تشریح وضعیت موجود و شفافسازی آسیبهایی که از این راه به نشر وارد شده و میشود، میتواند در هماهنگسازی نهادهای مرتبط با این موضوع برای ممانعت از رشد بیشتر این پدیده مثمرثمر باشد.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که یکی از مهمترین دلایل گرفتاریهای اقتصادی در نشر ظهور و بروز بازار موازی و غیرقانونی عرضه کتابهای ناشران است، بازاری که ویترین خود را کف آسفالت خیابانهای مختلف شهر به ویژه خیابان انقلاب گسترانده است، آن هم مقابل چشم ناشرانی که روز به روز دلسردتر میشوند. کتابگسترانی که در بساطشان همه چیز دیده میشود از کپیشدههای کتابهای پرفروش ناشران گرفته تا کتابهای آن ور آبی و ممنوعه و بدون سانسورها.
قاچاقچیان کتاب در سالهای گذشته و حالا کتابسازان در سالهای اخیر از آشفته بازار نشر به خوبی بهره بردهاند، تا جایی که قاچاقچیان کتاب طبق برآورد کتابهای کشف و ضبط شده توسط نهادهای امنیتی و قضایی در سال 98 تنها 15 میلیارد تومان گردش سرمایه داشتهاند.
به این رقم اگر آمار فروش کتابسازها را هم بیافزاییم که از قضا بر خلاف قاچاقچیان آزادانه و به صورت قانونی در سایه غفلت مسئولان فرهنگی فعالیت میکنند و نام خود را ناشر گذاشتهاند و حتی در نمایشگاههای مجازی پلتفرمها گل سرسبد فروش هستند، متوجه خواهیم شد، تنها در بعد اقتصادی غفلت از این افسارگسیختگی و فساد در لوای نشر چه میزان زیانبار خواهد بود.
اما در بُعد فرهنگی ماجرا باید به آسیبهای قابل توجه این آثار به نظام فکری خانوادهها و نسل جوان اشاره کرد، خانوادهای که با این تفکر عامیانه که هر کتابی خوب است، اقدام به خرید کتاب از این بساطیها آن هم به دلیل ارزانتر بودن و بهرهمندی از تخفیفهای وسوسهانگیز میپردازد، بدون اینکه بداند این کتاب توسط نهادهای رسمی تأیید شده یا نشدهاند. محتوای نظارت نشده، لغو مجوز شده و... به درون ساختار فکری و زیستی خانوادهها و جوانان نفوذ پیدا میکند و البته هیچ نهاد یا ساختاری هم تمایلی به این ندارد که مسئولیت برخورد با آن را بپذیرد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اخیراً با طراحی سامانه هوشمند مشابهت یاب تلاش دارد تا به مقابله با نشر چنین آثاری برود، هیئت رسیدگی به تخلفات ناشران نیز با دعوت از ناشران متضرر در این زمینه تلاش دارد تا برای رسیدگی به پرونده این ناشران ورود کند.