رد وزیر پیشنهادی کار؛ دولت مردمی از جامعه کارگری نظر نمیخواهد؟/ توپ «امین اموال» به آن طرف تور نیفتاد!
دو دلیل مهم مخالفت یکی ثروت آقای زاهدی وفا بود ولو گفته شد او "امین اموال" پدر است نه مالک و صاحب آنها و دلیل دیگر هم تولد دو فرزند در کانادا بود که این را هم توضیح داد به خاطر تحصیل در آن سامان بوده و اقامت نگرفتهاند. یکی اما نگفت برای تصدی وزارت کار مگر نباید نظر تشکل های کارگری را هم اخذ کرد؟ شاید هم گفته شود سندیکا و تشکل کدام است؟ حزب هم نداریم چه رسد به سندیکا. اما آیا جامعه...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - این که وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی از مجلس یکدست کنونی نتواند رأی اعتماد بگیرد موضوع جالبی است زیرا تصور میشد بعد از چند ماه بلاتکلیفی وزارتخانهای که دهها میلیون ایرانی با آن سر و کار دارند هماهنگیهای لازم صورت گرفته باشد اما تنها با یک رأی او از وزارت بازماند.
با توجه به حضور 272 نماینده در صحن مجلس، وزیر پیشنهادی باید نصف به اضافه یک رأی میآورد یعنی 136 به اضافه یک ولی همان به اضافه را نیاورد!
نکته قابل توجه این که هنگام رأی اعتماد، ممتنع به زیان وزیر پیشنهادی است ولی در زمان استیضاح به سود اوست. از این منظر 9 رأی ممتنع چون تأثیری در آرای موافق نداشت به زیان زاهدی وفا تمام شد چون کافی بود تنها یک رأی ممتنع به موافق تبدیل میشد تا آقای زاهدی وفا اکنون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی باشد که حاصل ادغام سه وزارتخانه است و در بزرگی و حجم آن همین بس که شستا (شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی) یکی از زیر مجموعههای آن است.
بازماندن به خاطر تنها یک رأی یادآور فیلم «امتیاز نهایی» وودی آلن است که میخواهد نشان دهد زندگی بر مدار شانس است و کافی است توپ روی تور به آن طرف بغلتد تا امتیاز از آن تو باشد!
مهمترین دلیل 125 نفر که به زاهدی وفا رأی مخالف و 9 نفری که رأی ممتنع دادند و مانع شدند بعد از چند ماه سرپرستی جامه وزارت بپوشد یکی ثروت آقای زاهدی وفا بود ولو توجیه و توضیح داده شد "امین اموال" پدر است نه مالک و صاحب آنها که تا عدد هزار میلیارد تومان هم ذکر شد و مشخص نشد چرا اموال مرحوم ابوی را وقف نمیکنند تا خیالشان آسوده شود و لازم نباشد مدام توضیح دهند که امین اموال هستند نه صاحب آنها.
دلیل دوم این بود که دو فرزندشان در کانادا به دنیا آمده اند و در این باره هم توضیح داد که به خاطر تحصیل در آن سامان بوده و اقامت نگرفتهاند.
مجلس اما ترجیح داد ریسک نکند و اشتباه رأی به جوان متوهم قبلی را که بر کرسی وزارت نشست تکرار نکنند و این بار همین ابتدا سخت بگیرند.
وجه شگفتآور و قابل تأمل اما این بود که تنها به ثروت خانوادگی وزیر پیشنهادی و تولد دو فرزند در کانادا اشاره شد و یکی نگفت مگر برای وزارت کار نباید نظر تشکل های کارگری را هم اخذ کرد؟
شاید گفته شود سندیکا و تشکل کدام است؟ مهمترین تشکیلات کارگری همان خانه کارگر است که با به رغم نسبت وثیق با ساختار سیاسی و اعتماد نهادهای امنیتی به آن با اصولگرایان زاویه دارد چندان که هر گاه دولت اصولگرا بر سر کار بوده نیروی خانه کارگر وزیر کار نشده کما این که که در دو دولت احمدینژاد ابتدا محمد جهرمی و سپس شیخالاسلامزاده وزیر کار شدند حال آن که در دوران جنگ، سازندگی و اصلاحات و اعتدال چهرههای خانه کارگری چون مرحوم سرحدیزاده، حسین کمالی و علی ربیعی عهده دار وزارت کار بودند هر چند در دولت اصلاحات تلاش شد به انحصار خانه کارگر خاتمه دهند اما دوران وزیر غیر خانه کارگری آن دولت کوتاه بود.
درست است که گفته می شود وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سرواژه «تکاور» را هم مانند «راهور» ابداع کرده اند اما وزیر کار بیش و پیش از هر امر دیگر وزیر کار است و باید مدافع حقوق کارگران باشد نه آن که فردی بیگانه با محیط های کارگری و مشهور به ثروت را بر رأس وزارتخانه بنشانند.
این که دولت مردمی آقای رییسی یک چهره مرتبط با تشکل های کارگری را برای وزارت پیشنهاد نکرد و خوش بختانه رد شد چند دلیل می تواند داشته باشد:
نخست این که نگاه توده ای به جامعه دارند و تشکل ها ولو خودی ترین آنها را برنمی تابند.
دوم این که به وزارت کار به چشم وزارت تأمین اجتماعی و شستا مینگرند و جنبه کارگری آن را به عمد تنزل داده اند.
سوم این که در نگاه کمیته امدادی ابراهیم رییسی کارگر باید جای دیگر حمایت شود. حال آن که در نگاه مدرن کارگران باید در قالب تشکل ها سامان دهی و شکوفا شوند و باید دید برای معرفی بعدی این نکته را لحاظ می کند یا به دنبال گزینه دیگری است که مثل زاهدی وفا باشد با دو تفاوت: فرزندان او متولد کانادا نباشند و امین اموال مرحوم ابوی هم نباشد!
تماشاخانه