رد پای تحول در فعالیتهای فرهنگی انقلابی
به نظر میرسد در دوره جدید عملگرایی انقلاب در فعالیتهای فرهنگی برای سالگرد انقلاب اسلامی مواجه هستیم.
به نظر میرسد در دوره جدید عملگرایی انقلاب در فعالیتهای فرهنگی برای سالگرد انقلاب اسلامی مواجه هستیم.
به گزارش خبرنگار مهر، «انقلاب»، بنا به تعریف و ماهیتش، با نوعی از «عملگرایی» مبتنی بر «آرمان» پیوند تنگاتنگ دارد. انقلاب اساسا رخدادی عملگرایانه از سوی مردمی است که با اندیشهها، ارزشها و آرمانهای خاصی آن را محقق میکنند. درواقع انقلابیون کسانی نیستند جز آنهایی که با نیرو و رانهی «آرمان» دست به عمل میزنند و با همین عملشان تاریخ را به قبل و بعد آن رخداد تقسیم میکنند. انقلاب اسلامی سال 1357 هم از این قاعده مستثنی نبود و نماد نوعی از عملگرایی فراگیر بر مبنای آرمانهای انسانی و دینیای بود که مردم ایران مدتها تمنای تحقق آنها را داشتند.
بر این مبنا، اگر انقلاب اسلامی را همانگونه که بنیانگذار آن، حضرت امام خمینی (ره) تاکید کردهاند، امری مستمر و دارای مداومت تاریخی بدانیم، باید پذیرفت که انقلابیگری یا انقلابیماندن هم با همان عملگرایی مبتنی بر محتوای آرمانهای آغازین انقلاب نسبت و پیوند تمامعیار دارد. یعنی انقلابی بودن و داشتن تعهد به دهه فجر انقلاب اسلامی نمیتواند واجد عناصر منفعلانه صرفا نمایشی و همایشی و جشنی و جشنوارهای باشد، بلکه در ذات و تعریفش نوعی استمرار و مداومت در پیشبرد اهداف و آرمانهای آغازین انقلاب اسلامی نهفته است که باید به نوع عملگرایانهای به مراحل تحقق هرچه بیشترش نزدیک شود.
در این زمینه گرامیداشت دهه فجر انقلاب اسلامی و بزرگداشت 22 بهمنماه به عنوان روز تحقق انقلاب، بزرگترین فرصت برای تاکید و پررنگ کردن آن «عملگرایی» مبتنی بر «محتوای آرمانهای انقلاب اسلامی» به عنوان یک انقلاب صراحتا «فرهنگی» و واجد شعارها و مطالباتی نظیر «آزادی و عدالت اجتماعی» است. این مهم، در آغاز پنجمین دهه پساانقلابی و آغاز «گام دوم» آن، باید بتواند عموم نهادها و سازمانهای متولی تحقق آرمانهای آن را به عملگرایی انقلابی مضاعفی معطوف کند و در عین حال آنها را بیش از هر زمان دیگری از کنشهای منفعلانه صرفا نمادین و نمایشی دور و دورتر گرداند. اقدامی که صراحتا خواسته و مطالبه عموم مردم انقلابی ایران به عنوان صاحبان و متولیان اصلی انقلاب هم است.
به نظر میرسد در آغاز این پنجمین دهه و «گام دوم» انقلاب، این تغییر رویکرد و عزیمت از کنشهای انفعالی و صرفا نمادین و جشنوارهای در سالگرد وقوع انقلاب، به کنشهای مبتنی بر عملگرایی انقلابی مبتنی بر آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی در نهادهای جمهوری اسلامی در حال وقوع است و باید این را به فال نیک گرفت. نمونه این عزیمت و تغییر رویکرد را میتوان به عینه در برخی از نهادهای متولی تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی در جایجای کشور و جامعه اسلامی - انقلابی ایران دید؛ از جمله طی این گزارش نگاهی به رویکردها و اقداماتی شده است که معاونت «فرهنگی» و «اجتماعی» شهرداری تهران با مدیریت جدیدش در دهه فجر سال جاری داشته است؛
اقدامات شهرداری تهران همزمان با ایامالله دهه فجر به طور عمده به دو دسته تقسیم میشود، نخست، اقدامات بصری در سطح شهر است که برای گرامیداشت این ایام در سال جاری، ماننده سالهای گذشته در سطح شهر تهران به انجام رسیده و تلاش شده است که به شیوهای خلاقانه و چشمنواز به صورتی انجام گیرد که هم شور انقلابی را به شهروندان منتقل کند و هم واجد عناصر و مضامینی باشد که یادآور جدیت آرمانخواهانه در بطن انقلاب اسلامی باشد. اما دومین نوع اقدامات شهرداری برای دهه فجر عموما معطوف به برنامهها، نشستها، همایشها و به طور کلی پروژههای محتواییتری است که در راستای آن آگاهی اجتماعی، همدلی و مشارکت شهروندی و کنشگری انقلابی را حول محور آرمانها و ارزشهای فرهنگی انقلاب اسلامی بیش از پیش تقویت کند. طبیعتا اشاره ما در این گزارش بر نوع دوم اقدامات است که معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری بازوی اجرایی آن تلقی میشود. در این زمینه ذکر دو نکته در خصوص این نوع از اقدامات لازم به نظر میرسد؛
اول
معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در دهه فجر امسال به شیوه ملموس و قابلتشخیصی از هرگونه اقدام پرخرج و پر سروصدایی برای برجستهسازی «خویش» به عنوان نهادی که تلاش میکند «نمایش انقلابی بودن» بدهد، پرهیز داشته است. در این راستا گویی فهمی از انقلابیگرایی عملگرایانه برای حل بحرانهای فرهنگی و اجتماعی شهروندان تهران در دستور کار این معاونت قرار گرفته و چنان برجسته شده که جایی برای کوچکترین نمایشگری بیکارکرد و مبتنی بر انفعال نهادی - سازمانی باقی نگذاشته است.
در این معنا، این معاونت طی یکسال از مدیریت جدیدش از برگزاری «مسابقه جورچین و پازل یکی از عکسهای انقلاب که به 4هزار قطعه تقسیم شده بود» به برگزاری «برنامههای مختلف فرهنگی با محتوای تاریخ انقلاب اسلامی در مکان رویدادها و خاطرههای انقلاب اسلامی» در تهران رسیده است و به این درک نائل آمده که کار فرهنگی و اجتماعی در راستای انقلاب اسلامی نیازمند درک جدی و اصیلی از تاریخ انقلاب اسلامی است. یا مثلا از اجرای «جشنواره بادبادکها با همکاری بسیج حمزه سیدالشهداء (ع)» به اجرای برنامههای فرهنگی و فکری برای بازاندیشی در مقولات «ترور و مقاومت» در تاریخ معاصر و پس از شکلگیری جبهه مقاومتی که از نتایج صریح وقوع انقلاب اسلامی بوده، رسیده است؛ برنامهای که نه در سطوح نخبگانی و جامعه دانشگاهی، بلکه در مساجد سطح شهر و سرای محلات مختلف و با دخیل کردن عامه مردم در حال انجام و برگزاری است.
آنچه در این وضعیت مقایسهای قابل تشخیص است نوعی جدیت فرهنگی و اجتماعی راهیافته به برنامهها و اقدامات دهه فجر انقلاب اسلامی است که تا همین یک سال پیش کمتر شاهدش بودهایم. مثالهای مقایسهای از این دست بین برنامههای پارسال و امسال زیاد است و باز میتوان نمونههایی از آن را ذکر کرد؛ مثلا برنامه سال گذشته مدیرکل فرهنگی شهرداری تهران مبنی بر «اجرای برنامههای استیج، پخش تلویزیونی، مشاهده پرواز هواپیماهای جنگی، بازدید از انواع هواپیماهای جنگی و مسافربری» را مقایسه کنید با برنامهای به مراتب جدیتر و غیرنمایشیتری که همین مدیریت کل برای دهه فجر امسال طراحی کرده است: «برپایی 22 پردیس فرهنگی در مسیر راهپیمائی 22 بهمن و تلاش برای هویتبخشی به شهروندان و کنشگران انقلابی از طریق بسترسازی برای مشارکت فعال آنان در مدیریت فرهنگی و اجتماعی شهر».
دوم
فارغ از بازخوانی این تغییر رویکردهای محسوس و ملموس از طریق مقایسه برنامهها و اقدامات این سازمان، لازم است در اینجا نکته مهمتری را مد نظر قرار دهیم تا به درک بهتر و عمیقتری از آن عملگرایی مبتنی بر آرمان، به عنوان تنها راه «انقلابی ماندن» نهادهای جمهوری اسلامی برسیم. معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در یک سال اخیر تاکید ویژهای بر دو محور مدیریتی در شهر تهران داشته است که همینها در قالب برنامههای مربوط به دهه فجر سال 98 این معاونت هم پیگیری شده است؛ یکی «مشارکت محلهای و دخالت فعالانه شهروندان در مدیریت شهر» و دیگری «بهبود وضعیت حقوق شهروندی». از قضا این دو محور را باید در راستای شعار کلان شهرداری تهران در دوره مسئولیت پیروز حناچی مبنی بر «تهران، شهری برای همه» بازخوانی و فهم کرد؛ زیرا «مشارکت شهروندان» و «احترام به حقوق شهروندی» دو عنصر جداییناپذیر از یک شهر منسجم با شهروندان همدلی است که توسط همه اعضای آن شهر مدیریت میشود.
در راستای این دو محور و آن شعار کلان شهرداری تهران، دهه فجر انقلاب اسلامی در سال 98 بستری برای برگزاری برنامههایی بود که از یکسو ارتباطی معنادار با محتوای انقلاب اسلامی داشت، و از سوی دیگر اهداف مبنی بر تقویت مشارکت و همدلی و احترام به حقوق شهروندان را دنبال میکرد. برای نیل به چنین هدفی برنامهریزی این مدیریت به گونهای پیش رفت که نقش خود این نهاد را به یک ستاد هماهنگکننده تقلیل داد و در عوض، نقش و مشارکت مردم را در برگزاری جشنها و برنامههای فرهنگی برای گرامیداشت دهه فجر در سطح محلات بسیار پررنگ کرد. به بیان دیگر این سازمان در این روزهای تاریخی، تلاش کرد برنامههای مرتبط با روزهای جشن انقلاب را به خود مردم محلات محول کند و با درگیر کردن مردم با اقدامات فرهنگی و اجتماعی حول چهلویکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مشارکت محلهای و دخالت فعال شهروندان در مدیریت فرهنگی شهر را ارتقا دهد.
از سوی دیگر، مهمترین محتوای ترویج شده در این برنامهها و نشستها عموما همانچیزی بود که از مدتها قبل در ضمن دو محور راهبردی این معاونت وجود داشت؛ یعنی برنامههایی که این معاونت برای دهه فجر تدارک دیده بود در تداوم برنامههایی انجام شد که از ماهها قبل آشنایی شهروندان با حقوق شهروندی و همچنین مطالبهگری برای بهبود این حقوق را به مثابه یک هدف دنبال میکرده است. به این معنا برنامهها و اقدامات این معاونت در دهه فجر یک برنامه و اقدام مناسبتی و زودگذر نبود، بلکه تداوم راه و اهدافی از پیش تعیینشده را نشان میداد که تحقق آرمانهای انقلاب در گروی آنهاست و حالا به مناسبت دهه فجر رنگ و بوی تاریخ وقوع انقلاب را هم به خود گرفته است.
تاکید بر این رویکرد از این نظر مهم است که انقلاب اسلامی و آرمانهای مردمی آن را به نحوی مد نظر قرار داده بود که مانع تقلیل هویت ذوابعاد و متکثر انقلاب اسلامی به وجوه صرفا سیاسی یا ایدئولوژیک آن شود. به عبارتی، شاید بتوان گفت به طور سیستماتیک برنامههایی برای پیشبرد اهداف فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی، به شیوهای کارشناسیشده و فارغ از وجوه سیاستزده و ایدئولوژیک در حال پیگیری و اجرایی شدن بود و نتایج خوبی هم به بار گذاشته بود. اگر چه شاید هنوز چنین رویکردی نزد برخی انقلابیون مقبولیت عام نداشته باشد و آنها این نوع اقدامات را غیرمرتبط با ماهیت انقلاب اسلامی تلقی کنند، اما در صورت اتخاذ چنین موضعی باید به این پرسشها پاسخ دهند که چگونه میتوان منکر این واقعیت شد که نهاییترین امکانات انقلاب اسلامی چیزی نیست جز مشارکت عمومی و دخالت امت اسلامی و انقلابی در مدیریت شهر و جامعه انقلابی ایران؟ چه کسی میتواند این واقعیت را انکار کند که انقلاب اسلامی گامی بلند برای نیل به وضعیت مطلوب حقوق شهروندی و اجتماعی برای آحاد مردم این کشور بوده است؟
فارغ از اینکه برخی از انقلابیون در خصوص رویکردها و راهبردهای جدید معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران چه فکری میکنند، باید به ایجاد چنین رویکردی در این معاونت اذعان کرد و آن را به عنوان فصلی نو در راهبردهای مدیریت شهری در ایران پس از انقلاب اسلامی بازخوانی کرد. در یک سال اخیر ما صراحتا با رویکردی در نگاه سازمانی موجود در نهادهای میانی جمهوری اسلامی مواجهایم که در ایام دهه فجر هم و غم خود را به جای انجام اقدامات منفعل و صرفا نمادین و جشنوارهای و همایشی، بر نوعی پیگیری عملگرایانه آرمانهای انقلاب اسلامی معطوف کردهاند؛ آنهم نه به صورت زودگذر و مناسبتی، بلکه به شیوهای راهبردی و بنیادین در قالب راهکارهایی درازمدت که میتواند به تحقق نهاییترین امکانات موجود در انقلاب سال 57 یاری رساند. چنین راهبردی را در آغاز گام دوم انقلاب اسلامی میتوان به فال نیک گرفت و امیدوارانه در انتظار نتایجی نشست که برآوردن آنها به هر ترتیب در چهل سال نخست دوران پساانقلاب میسر نشد.