رسانههای غربی و تفکر نقاد ما
ششمین نشست سراسری افق تحول رسانه ملی با عنوان «سیما در مسیر تحول» برگزار شد و در این مراسم متن پیام مقام معظم رهبری قرائت شد. ایشان در پیام کوتاهی به نکته مهمی اشاره و فرمودند" به این شرح است: «... بیبدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان - که بیش از همیشه است - میدانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم.»
دهه هاست که در مورد اهمیت و نقش بی بدیل و تأثیرگذار رسانه صحبت می شود، اگرچه امروزه این نقش از صدا و سیما به عنوان بزرگترین و همه گیرترین رسانه خصوصا در کشورهای در حال توسعه به شبکه های اجتماعی، پیام رسانها و... رسیده است.
چگونه رسانه می تواند واقعیت ها را وارونه جلوه دهد؟ چگونه رسانه می تواند چنان تأثیرگذار باشد که بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند؟ رسانه می تواند اغواگر باشد. برای توضیح بیشتر در این باره خوانندگان را به ذکر مثالی دعوت می کنم همه ما فیلمها و سریالهای مختلفی را دیدیم، بازیگران مشهوری هستند که در فیلمهای مختلف در نقشهای متفاوت به ایفای نقش می پردازند، حتی گاهی اتفاق افتاده که شخصی در فیلم یا سریالی در یک شبکه تلویزیونی در نقشی به بازیگری می پردازد و همان شخص در فیلمی دیگر در نقشی دیگر هنرنمایی می کند و با فاصله چند ساعته ما به تماشای این فیلمها می نشینیم.
سؤال این است که چگونه ما به عنوان مخاطب این نقشها را قبول و باور می کنیم، با شخصیت اول همزادپنداری می کنیم، دلمان می سوزد، با او گریه می کنیم، با او اضطراب و استرس می گیریم، با او فرار می کنیم، با او راه می رویم و...، در صورتی که می دانیم این تنها یک بازیگر است و مثلا اگر در نقش یک جراح ایفای نقش می کند، اصلا سررشته و تخصصی در این امر ندارد، اگر خلبان هواپیماست ممکن است همه ایفای نقشها در استودیو و به شکل ماهرانه و خلاقانه ای با تدوین و گرافیک و... با رایانه های قوی انجام شده باشد و اصولا نه تنها واقعی نیست حتی در لوکیشن واقعی هم انجام نشده باشد اما ما این نقشها را می پذیریم و باور می کنیم. این خاصیت رسانه است که ما را با خود همراه می کند.
شبیه همین وضعیت در اخبار و مستندها و روایتهای دیگر رسانه ها هم وجود دارد، رسانه ها می توانند واقعیت ها را وارونه نشان دهد، برنده را بازنده و بازنده را برنده نشان دهند. حق را باطل و باطل را حق جلوه دهند، البته این امر به قدرت و مهارت خبرنگاران، تهیه کنندگان و کارگردانان برمی گردد. اگر سیاست رسانه این باشد که بخواهد باطل را حق معرفی کند، با ترفندهایی می تواند این کار را انجام دهد. به قول معروف آنقدر خوب دروغ می گویند که خودشان هم باورشان می شود.
امروزه رسانه های مختلفی در جهان غرب و حتی در کشورهای همسایه هستند که به خاطر دشمنی با گروه و جریان و یا ملتی حاضرند به هر کار نادرستی دست بزنند، حاضرند که به قول معروف ما مسلمانها آخرت خود را به دنیا بفروشند و به بهای خراب کردن و از دست دادن آخرت، دنیا و منافع دنیوی به دست آورند. همین وضعیت را در چند سال اخیر خصوصا در وقایع سوریه، غزه و لبنان مشاهده کردیم و به همین واسطه کامیابی هایی هم به دست آوردند. شبیه همین عملکرد را می توان در عرصه عملیات انتحاری داعش و... دید، چنان ایدئولوژی و افکار و عقاید در مغز و روحشان رسوخ داده شده که حاضرند برای آن جان دهند. لویی آلتوسر، اندیشمند فرانسوی در مفهومی به نام آپاراتوس مسائلی را مطرح می کند که برای فهم این پدیدهها می توانیم از آن کمک بگیریم.
مفهوم آپاراتوس به ابزارها و سازوکارهایی اشاره دارد که ایدئولوژی از طریق آنها در جامعه منتشر و بازتولید میشود. به عبارت دیگر، آپاراتوسها، نهادها و ساختارهایی هستند که ایدئولوژی حاکم را حفظ و تقویت میکنند و افراد را به پذیرش آن سوق میدهند. به همین ترتیب رسانهها نیز با انتشار اخبار، فیلمها و برنامههای تلویزیونی، ایدئولوژی حاکم را در جامعه منتشر میکنند و افراد را به پذیرش آن سوق میدهند. با درک مفهوم آپاراتوس، میتوانیم نحوه عملکرد ایدئولوژی در جامعه و تأثیر آن بر زندگی افراد را بهتر بفهمیم. این مفهوم به ما کمک میکند تا بفهمیم چگونه نهادها و ساختارهای اجتماعی، باورها و رفتارهای ما را شکل میدهند.
حال سؤال آخر ما در این مجال این است که چگونه می توانیم از چنبره هژمونی آپارتوس رهایی یابیم؟ تنها راه داشتن مهارت تفکر نقاد است. فکر نقاد یا تفکر انتقادی، فرآیند فکری است که به ما کمک میکند تا اطلاعات را به صورت عمیق و منطقی تحلیل و ارزیابی کنیم، به جای اینکه صرفاً آنها را بپذیریم. این نوع تفکر شامل تواناییهایی مانند تحلیل، تفسیر، ارزیابی، استنتاج، توضیح و خودتنظیمی است. به عبارت دیگر تفکر نقاد به شما کمک میکند تا اطلاعات را به دقت بررسی کنیم. پیشفرضها و تعصبات خود را شناسایی کنیم. استدلالهای منطقی را تشخیص دهیم. راهحلهای خلاقانه پیدا کنیم. تصمیمات آگاهانهتر بگیریم. در دنیای پر از اطلاعات امروزی، تفکر نقاد بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. هر روز با حجم زیادی از اطلاعات از منابع مختلف روبرو میشویم که برخی از آنها ممکن است نادرست، گمراهکننده یا حتی مغرضانه باشند. تفکر نقاد به ما کمک میکند تا این اطلاعات را غربال کنیم و به فهم درست از مسائل برسیم. با تقویت تفکر نقاد، میتوانید به فهم درستتری از جهان برسید، تصمیمات آگاهانهتری بگیرید و زندگی موفقتری داشته باشید.