رسانههای غربی، پاندمی کرونا و سناریوی تکراری "چین هراسی"
گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ خبرگزاری "سی جی تی اِن" در گزارشی، ضمن اشاره به اوج گیری قابل توجه انتقادات سیاستمداران و رسانههای غربی از سیاستهای سخت گیرانه دولت چین در مواجهه با پاندمی کرونا و به طور خاص قرنطینه شمار زیادی از شهرها در کشور چین، سعی کرده به این سوال اساسی پاسخ دهد که این قبیل کنشگران، از این قِسم اقدامات خود علیه چین چه اهدافی را دنبال میکنند؟ خبرگزاری سی جی تی...
گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ خبرگزاری "سی جی تی اِن" در گزارشی، ضمن اشاره به اوج گیری قابل توجه انتقادات سیاستمداران و رسانههای غربی از سیاستهای سخت گیرانه دولت چین در مواجهه با پاندمی کرونا و به طور خاص قرنطینه شمار زیادی از شهرها در کشور چین، سعی کرده به این سوال اساسی پاسخ دهد که این قبیل کنشگران، از این قِسم اقدامات خود علیه چین چه اهدافی را دنبال میکنند؟
خبرگزاری سی جی تی اِن بر این نکته تاکید میکند که کشورهای غربی سعی دارند با طرح جنجالهای رسانهای علیه چین و زیر سوال بردن سیاستهای آن در مواجهه با پاندمی کرونا، اولا ناکارآمدی خود در این زمینه را که منجر به کشته شدن هزاران نفر در جهان غرب شده از چشنم افکار عمومی دور کنند و در عین حال، احساسات ضدچینی و چینستیز را نیز در اقصی نقاط جهان با هدف پیشبرد مقاصد و اهداف خود به ضرر دولت و ملت چین به پیش برند.
خبرگزاری "سی جی تی ان" در گزارش خود مینویسد: «اوایل ماه دسامبر سال جاری میلادی، کمیسیون سلامت و بهداشت ملی چین، محدودیتهای مرتبط با پاندمی ویروس کرونا در این کشور را کاهش داد. این حرکت به دنبال اقدام پیشترِ دولت چین در ماه نوامبر جهت معکوس سازی رویهها و اقدامات شدیدا محدودکننده آن برای مقابله با پاندمی کرونا و تحمیل قرنطینه به شهرهای مختلف در اقصی نقاط چین در راستای سیاست کلان "کووید صفرِ" این کشور انجام شد.
در واقع، پایان دادن به محدودیتهای کرونا خودسرانه نبود. تحلیل و مشاهده آخرین دادهها و یافتههای علمی در مورد کاهش و تضعیف جدی چرخه اُمیکرون در چین، گسترش کارزارهای واکسیناسیون، و در عین حال، توسعه دسترسی به سازوکارهای درمانی در چین، از جمله مواردی بودند که کاهش محدودیتهای کرونایی در چین را تسهیل کردند. با این حال، رسانههای غربی مایل به پوشش دادن این واقعیتها نبوده و نیستند.
در طی سالهای اخیر، رسانههای غربی، افکار عمومی جهانی را با طرح اتهامات مختلف علیه چین و نسبت دادن واژههایی خاص نظیر اقتدارگرایی، غیردموکراتیک و اعمال قوانینی سفت و سخت و بی رحمانه (در قالب سیاست کوویدصفر) به آن، تحریک و تهییج کرده اند. این در حالی است که کشورهای اروپایی و آمریکایی، با شمار فزاینده موراد ابتلا و مرگ میر و ناشی از ویروس کرونا رو به رو بوده اند.
کشورهای غربی در بسیاری از تبلیغات خود علیه چین، تاکید داشتند که زنجیرههای تدارکاتی در این کشور به دلیل قوانین سخت گیرانه دولت چین برای مقابله با پاندمی کرونا، مختل شده اند. این در حالی است که خودِ غرب با بحرانای گستردهای در این حوزه رو به رو بوده است. اکنون نیز که چین محدودیتهای مرتبط با پاندمی کرونا را لغو کرده، بسیاری از خبرنگاران غربی میگویند که این کشور مردم خود را رها و ترک کرده و میخواهد که آنها در مقیاس گسترده جان خود را از دست دهند.
با این همه، دولت چین به نحوی خستگی ناپذیر، کار و تلاش کرده تا شیوع ویروس کرونا را اولا در چین و سپس با همکاری با دیگران، در کل جهان مهار و کنترل کند. این در حالی است که آمریکا نتوانست پاندمی کرونا را مهار کند و همین مسال موجب شد تا چیزی بیش از یک میلیون نفر از مردم این کشور جان خود را از دست بدهند.
رسانههای غربی بارها و بارها پوشش غلط رسانهای خود را در مورد تحولات چین در بحبوحه پاندمی کرونا (در سه سال اخیر) تکرار کرده اند. در ابتدا، ظهور ویروس کرونا به موجی از احساسات و نفرتِ ضدچینی و ضدآسیایی در غرب منجر شد. مسالهای که موجب شد تا شمار زیادی از چینیها و اتباع دیگر کشورهای آسیایی هدفِ حمله قرار گیرند و کسب و کارهایشان نیز با برخی خرابکاریها رو به رو شود (در جهان غرب). از این رو، نفرت از چینیها و آسیاییها در غرب، همزمان با پوشش منفی و نادرست رسانههای غربی از کلیتِ ماجرای پاندمی ویروس کرونا، روز به روز تقویت میشد و گسترش مییافت.
در این راستا، ویدئوهای زیادی در رسانههای غربی در مورد خرید مردم چین از بازارهای گوشت محلی پخش میشد و شیوه خرید و غذاخوردن مردم چین به نحو گستردهای مورد تمسخر قرار میگرفت. این ویدئوها همه و همه در تلاش بودند تا مسائلی خاص را به مخاطبان خود منتقل سازند. با این همه، به طور همزمان، رسانههای غربی اتهامات دیگری را نیز نظیر اینکه ویروس کرونا یک سلاح بیولوژیک چینی بود که به صورت تصادفی و یا حتی عمدی از یک آزمایشگاه ویروس شناسی در ووهان به بیرون نشت کرده را هم منتشر کرده و بازنشر میدادند.
رئیس جمهور سابق آمریکا "دونالد ترامپ"، سطح تنشها علیه ملت چین را با نامیدن ویروس کرونا به عنوان "آنفلوانزای چینی" افزایش داد. این حرکت حتی توسط خیلی از رسانههای غربی به مثابه حرکتی نژادپرستانه تحلیل و ارزیابی شد. با این همه، همان رسانه ها، تبلیغات دروغین زیادی را علیه ملت چین مطرح میساختند.
سیاستهای چین در مواجهه با پاندمی کرونا در سه سال اخیر در نوع خود با موفقیتهای چشمگیری همراه بوده است. سیاستهایی که "نیازهایِ مردم" را ورای منافع و سود شرکتهای خاص و طمع افراد در نظر گرفتهاند. شرایط وخیم اقتصادی در غرب بسیاری را واداشته تا جهت پوشاندن نواقص و چالشهای خود، رو به سرزنش چین و نوعِ مواجهه آن با پاندمی کرونا بیاورند.
با این حال، دولت چین نوعی توازن را در رابطه با ضرورت اعمال سیاستهای مقابله با پاندمی کرونا و در عین حال نیاز به رشد افتصادی متداوم ایجاد کرده است. بسیاری باید این سوال را از خود بپرسند که آیا خوب است میلیونها چینی به کرونا مبتلا شوند بدون اینکه زیرساختها و کمکهای لازم جهت ارائه به آنها وجود داشته باشد؟ چرا باید میلیونها چینی جان خود را به دلیل پدیدهای نظیر شیوع ویروس کرونا از دست بدهند در حالی که میتوان از وقوع این فاجعه جلوگیری کرد؟
رسانههای غربی به هیچ عنوان به پوشش این مساله نمیپردازند که اکنون "زندگی" به بسیاری از شهرها بزرگ و کوچک چین بازگشته است. مسالهای که به دلیل در اولویت بودن زندگی و سلامت مردم چین برای دولت این کشور امکان تحقق یافته است. اکنون بسیاری در مورد سیاتهایی که چین در مورد مهار پاندمی کرونا در پیش گرفته اشک تمساح میریزند و هیچ اشارهای به موفقیتهای دولت چین در این زمینه نمیکنند.
سه سال اخیر به وضوح این نکته را آشکار کرده است که رسانههای غربی علی رغم تعدد خود، صرفا از یک خط و روایت رسانهای در مورد چین استفاده میکنند. در واقع هم در آمریکا و هم در اروپا، تشویق و تحریک احساسات و تفکرات ضدچینی در اولویتِ محض قرار دارد. البته که این قبیل رویههای غرب در مواجهه با چین، بخشی از بازی کلانترِ امپریالیسم غربی علیه چین در طی سالهای گذشته بوده است.
غرب باید نسبت به رها کردن مردم خود در مواجهه با پاندمی کرونا و بیتفاوتی نسبت به سلامت و رفاهشان پاسخگو باشد و از فرافکنی در این رابطه با برجسته کردن مسائل مرتبط با چین و طرح اتهامات مختلف علیه این کشور دست بکشد. چین تنها کاری که سعی کرده درست انجام دهد، حراست از مردم خود بوده است.
واقعیت تلخ این است که آمریکا و نه چین، مسوول طبقه کارگر و کارمند خود در بحبوحه پاندمی کرونا است. این سیاستمداران آمریکایی و نه رهبران چینی هستند که به شرکتهای جریان سرمایه داری وابسته هستند و سهام آنها را بر نیازهای مردم کشورشان اولویت میدهند. یکچنین کشوری و رسانههای همراه با آن به هیچ عنوان در جایگاه انتقاد از چین و سیاستهای آن جهت مهار پاندمی ویروس کرونا نیستند.»