رسانهگردی عیسی کلانتری؛ مقصری که برای نجات دریاچه ارومیه تز میدهد

در حالیکه بسیاری کارشناسان عیسی کلانتری را از مقصران اصلی خشکی دریاچه ارومیه میدانند، او امروز در نقش منتقد ظاهر شده و رسانهها هم به جای بازخواست، تریبون در اختیارش میگذارند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، تابستان است و بار دیگر چشمها به شمال غرب ایران دوخته شده؛ جایی که «دریاچه ارومیه» نگین آبی کشور 100 درصد خشک شده است. سطح دریاچه به حدی پایین آمده که دیگر نمیتوان آن را بهعنوان پهنهای آبی دید و بر اساس تصاویر ماهوارهای بیشتر بستر خشکیدهای است که بارشهای زمستانی، اگر هم به فریادش برسند، فقط برای مدتی کوتاه و محدود میتوانند کمی از تشنگی آن را رفع کنند و صرفاً کف دریاچه را تَر میکند. با نخستین موج گرما نیز همین اندک آب باقیمانده بخار میشود و ارومیه دوباره به شورهزاری بیجان بدل خواهد شد.
در این روزهای تلخ، کارشناسان و فعالان محیط زیست دیدگاههای متعددی در رسانهها بیان میکنند؛ از تحلیلهای اقلیمی گرفته تا نقدهای تند نسبت به سیاستهای گذشته. اما در میان این همه صدا، نامی آشنا بیش از همه جلب توجه میکند: عیسی کلانتری؛ کسی که روزگاری در قامت وزیر جهاد کشاورزی و سپس بهعنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه، خود در شکلگیری سرنوشت امروز این دریاچه نقشآفرین بوده است.
حقابه فدای توسعه کشاورزی؛ دریاچه ارومیه قربانی سیاستهای نامتوازن شدنکتهای که نمیتوان نادیده گرفت، این است که بسیاری از کارشناسان و حتی فعالان رسانهای، عملکرد کلانتری در حوزه آب و محیط زیست را یکی از عوامل اصلی وضعیت اسفناک کنونی میدانند.
عیسی کلانتری در سه مقطع کلیدی نقشی جدی در بحران ایفا کرد:
1_در دهههای 60 و 70، بهعنوان وزیر جهاد کشاورزی، سیاستهای گسترش بیرویه کشاورزی آبی و سدسازی را پیش برد که مستقیماً منابع آبی ورودی به دریاچه ارومیه را کاهش داد. این سیاستها بدون درنظر گرفتن ظرفیتهای اکولوژیکی منطقه، فشار بیسابقهای بر حوضه آبریز وارد کرد.
2_در دوره ریاست بر سازمان حفاظت محیط زیست، بسیاری از فعالان محیطزیست او را یکی از ضعیفترین مدیران این نهاد دانستند؛ مدیری که نتوانست در برابر پروژههای مخرب و سیاستهای وزارت نیرو مقاومت کند و بارها در برابر توسعههای غیرکارشناسی کوتاه آمد.
3_در ستاد احیای دریاچه ارومیه، به جای تمرکز بر اصلاح الگوی مصرف آب در کشاورزی و کاهش برداشتها، برنامهها عمدتاً بر پروژههای پرهزینه سختافزاری متمرکز شد. همین رویکرد باعث شد که بخش بزرگی از طرحهای احیا ناکام بماند و نتیجه ملموسی در بهبود وضعیت دریاچه حاصل نشود.
با این حال، این روزها کلانتری در رسانه گردیهایش در مقام منتقد و مدعی ظاهر شده است. او در اظهارات تازه خود بار دیگر به بحران دریاچه پرداخته و انگشت اتهام را به سوی دیگران نشانه رفته است. کلانتری مدعی شده که بیتوجهی دولتهای اخیر و توقف برخی طرحها باعث وخامت اوضاع شده است. او همچنین تأکید کرده که تنها با یک مدیریت جدی و ادامه برنامههای احیا میتوان به بازگشت دریاچه امیدوار بود.
اما پرسش اساسی اینجاست: فردی که خود از اصلیترین تصمیمگیران و مقصران در شکلگیری شرایط فعلی است، چگونه اکنون میتواند با لحنی طلبکارانه و در جایگاه منتقد ظاهر شود؟
جالبتر اینکه رسانهها به جای بازخواست از کلانتری بابت عملکرد گذشته، امروز تریبون خود را در اختیار او قرار میدهند تا نقد کند و اتهام بزند. این موضوع شائبهای جدی ایجاد کرده است: آیا این موضعگیریهای تازه صرفاً یک پروژه رسانهای نیست که اهدافی غیر از محیط زیست و احیای واقعی دریاچه ارومیه را دنبال میکند؟
در نهایت باید یادآور شد که عیسی کلانتری یکی از بحثبرانگیزترین مدیران محیط زیست در تاریخ جمهوری اسلامی بوده است. بسیاری او را بهعنوان یکی از ضعیفترین رؤسای سازمان حفاظت محیط زیست میشناسند؛ مدیری که به جای پاسخگویی درباره عملکردش، اکنون در مقام مدعی سخن میگوید.
سرنوشت دریاچه ارومیه همچنان در هالهای از ابهام است و افکار عمومی منتظرند به جای تریبون دادن به مقصران، رسانهها و نهادهای مسئول، پاسخ روشنی درباره چرایی این فاجعه و راهکار واقعی برای نجات «نگین آبی» کشور ارائه دهند.