پنج‌شنبه 8 آذر 1403

رسولی: با حمایت صدقه‌ای نمی‌توان فرهنگ را سرپا نگه داشت

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
رسولی: با حمایت صدقه‌ای نمی‌توان فرهنگ را سرپا نگه داشت

رسولی گفت: اکنون بسیاری از اصحاب فرهنگ و هنر شرایط سختی دارند و از این منظر دولت جدید باید با عملیات واکنش‌سریع فعالیت کرده تا بستر زنده ماندن زندگی حرفه‌ای اصحاب فرهنگ و هنر را فراهم کند.

رسولی گفت: اکنون بسیاری از اصحاب فرهنگ و هنر شرایط سختی دارند و از این منظر دولت جدید باید با عملیات واکنش‌سریع فعالیت کرده تا بستر زنده ماندن زندگی حرفه‌ای اصحاب فرهنگ و هنر را فراهم کند.

به گزارش خبرنگار مهر همزمان با 14 تیرماه گرامیداشت روز قلم، دورهمی جمعی از نویسندگان و شاعران در مجتمع فرهنگی سرچشمه با رعایت پرتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری برگزار شد. در این مراسم که به همت بنیاد 15 خرداد برگزار شد، شاعران نام آشنایی نظیر مرتضی امیری اسفندقه، محمود اکرامی‌فر، مصطفی محدثی خراسانی، احمد بابایی، رحیم زریان، یوسف قوجق، رضا رسولی، جواد کلاته عربی، سعید بیابانکی، راضیه جبه‌داری، سیده فرشته حسینی، رحیم مخدومی، حسین جودوی، اصغر فکور، حمید بناء، میثم رشیدی مهرآبادی، کامران شرفشاهی، محمدرضا اصلانی، مرضیه نظرلو، میرشمس‌الدین فلاح هاشمی و... حضور داشتند. محمود اکرامی‌فر نخستین شاعری بود که برای شعرخوانی دعوت شد. او دو شعر خواند و شعر دومش را تقدیم به علی بن موسی الرضا علیه السلام کرد. نشستم از ته دل شرح ماجرا بنویسم / برای تو نه، برای خود خدا بنویسم دوخط سلام و عیلک و دوخط شکایت و شکوه / از آتشی که خودت کرده‌ای به پا بنویسم نوشتم اول نامه "رسد به دست خداوند"/ رسید اشک و مجالم نداد تا بنویسم "برات شد" به دلم جای دیگری برم این حرف / برای حضرت " روحی له الفدا" بنویسم ولی چه سود که گوشی برای حرف دلم نیست / چه تند و تلخ بگویم، چه بی‌صدا بنویسم وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم / بگو بگریم از این درد و داغ یا بنویسم زبان من که بلد نیست لعن و طعنه بگوید /"قلم گرفتم و گفتم مگر دعا بنویسم" * باوجود سایه‌ات خورشید می‌خواهم چکار جام‌جم، افسانه جمشیدی می‌خواهم چه کار من که از صحن عتیقت تا خدا پر می‌کشم عمر نوح و شوکت جاوید می‌خواهم چکار آفتاب صبح مشهد در دلم تا جاری است سایه بی‌اعتبار بید می‌خواهم چکار... رحیم زریان، شاعر دیگری بود که شعرخوانی کرد. او شعری را به شهید بهشتی تقدیم کرد و جدیدترین سروده خود در مدح حضرت رسول را قرائت کرد. تو را با گل برابر می‌توان گفت / سپیدار و صنوبر می‌توان گفت تو را ای سرخ‌روی سرو قامت / چو باغ لاله پرپر می‌توان گفت ** مانند تو آیا زمین دارد، زمان دارد؟/ لبخند خورشید تو را هفت آسمان دارد؟ با بعثت تو آسمان خورشید باران است / چشمان تو گل‌های سرخ ارغوان دارد ای مهربان! آیا زمین مانند تو دیده است / پیغمبری مثل تو آیا مهربان دارد؟ خندیدنت مثل گل سرخ بهاران است / لبخند تو خورشیدهای بی‌کران دارد هم در زمین، هم در زمان از عشق تو لبریز / گل‌های سرخ کربلا از تو نشان دارد چشمان تو امن یجیب عاشقانه است / لب‌های تو با صد زبان ذکر اذان دارد با ما بخوان آیات سرسبز علق اینک / ساز کلامت ریشه در آخر زمان دارد

*وظیفه سنگینی بر دوش شاعران دغدغه‌مند ادبیات انقلاب اسلامی قرار دارد یوسف قوجق، نویسنده پیشکسوت ترکمنی در این جلسه سخنرانی کرد. او با اشاره به واقعه 15 خرداد گفت: کتابی به نام «یادداشت‌های زندان» توسط انتشارات موزه عبرت ایران چاپ شده است. این کتاب مقدمه بسیار خوبی دارد و در آن توضیح داده شده است که 70 نفر از روحانیون بزرگ آن سال‌ها بعد از اتفاقی که برای حضرت امام خمینی در سال 1342 رخ می‌دهد، بازداشت و به بازداشتگاه کمیته مشترک منتقل می‌شوند. این کتاب بسیار خوب است و خاطرات همه آن 70 نفر را آورده است.

چرا به این کتاب اشاره کردم؟ به نظرم ما نویسندگان که در حوزه ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی قلم می‌زنیم، باید کتاب‌هایی که در حیطه تاریخ شفاهی چاپ شده است را بخوانیم. اگر خاستگاه انقلاب اسلامی و آغاز نهضت امام خمینی را 15 خرداد بدانیم، وظیفه سنگینی در این حیطه بر دوش شاعران دغدغه‌مند ادبیات انقلاب اسلامی قرار دارد. به نظرم در این زمینه اهمال کرده‌ایم و خیلی وارد خاستگاه انقلاب اسلامی که 15 خرداد است، نشده‌ایم. رمان‌ها و زندگی‌نامه‌های داستانی بسیار کمی در این زمینه نوشته شده است و بسیار جسته و گریخته کار کرده‌ایم. به نظرم وظیفه ماست که پژوهش‌های انجام شده در این زمینه را دستمایه قرار داده و آثاری را خلق کنیم که شایسته ادبیات انقلاب اسلامی باشد. در بخش دیگری از این مراسم، سجاد سامانی شعرخوانی کرد. او یکی از سروده‌های عاشقانه خود را خواند. یارای گریه نیست، به آهی بسنده کن / آری، به آه گاه به گاهی بسنده کن درد دل تو را چه کسی گوش می‌کند؟/ ای در جهان غریب! به چاهی بسنده کن دستت به گیسوان رهایش نمی‌رسد / از دوردست‌ها به نگاهی بسنده کن سرمستی صواب اگر کارساز نیست / گاهی به آه بعد گناهی بسنده کن اهل نظر نگاه به دنیا نمی‌کنند / تنها به یاد چشم سیاهی بسنده کن

عاظفه جوشقانیان نیز غزلی را خواند. فرو می‌ریزد آخر اقتدار سست آهک‌ها / به دام تورها می‌افتد آری برق پولک‌ها خدایا سکه سکه پر شده جیب جهان از فقر / ببین! لبخندها ماسیده بر لب‌های قلک‌ها میان پیچ و خم‌ها گم نباید کرد مقصد را / که گل‌ها رو به خورشیدند حتی بین پیچک‌ها نمی‌ترسیم از تهدید قدرت‌های پوشالی / عقابان را هراسی نیست از اخم مترسک‌ها دلم قرص است و راهم روشن، این ماهی که ما داریم / رهایی می‌دهد ما را از این شب‌ها و این شک‌ها مبارک باد روزی که جهان از شوق می‌گرید / همان روزی که نازل شد به شوق آن تبارک‌ها محمدحسین مهدویان، شاعر طنزپرداز کشور، اثری طنز را قرائت کرد. او گفت: ترجیع‌بند این اثر شعری از سعدی است. با همت عده‌ای نخاله فرهنگ شده است استحاله در شهر نمی‌شود بفهمیم این شخص عموست یا که خاله چون هیچ تفاوتی ندارد مهران و مهین و سام و ژاله تا خرخره توی هر خیابان پر می‌شود از تف و تفاله خسته است اگر جناب مسعود از بس که کشیده است ماله خیط است دوباره مثل هر سال اوضاع در این یکی دو ساله از جنبه جسمی و روانی هستیم خسته و مچاله القصه در این شرایط سخت باید به جای آه و ناله بنشینم و صبر پیش گیرم، دنباله کار خویش گیرم همواره و مستمر ترافیک، دارد چه قدر خطر ترافیک چیزی که همیشه می‌زند گند در لذت هر سفر، ترافیک از کل بشر پدر درآورد، این معضل بی‌پدر، ترافیک با همت خودروسازهامان تنها شده بیشتر ترافیک تاخیر نداشت هیچ مردی البته اگر نبود ترافیک دیرم شده باز مثل هر روز باید که دوباره در ترافیک بنشینم و صبر پیش گیرم، دنباله کار خویش گیرم...

*با حمایت صدقه‌ای نمی‌توان اصحاب فرهنگ را سرپا نگه داشت رضا رسولی، نویسنده کتاب «سه راه سرگردون» دیگر سخنران این جلسه بود. او در ابتدای سخنان خود گفت: باید بگویم که بنده در دهه 70، زمانی که دانشجوی کارشناسی ارشد بودم، شاگرد آقای رئیسی بودم و آن روز که یکی از نامزدها درباره مدرک تحصیلی ایشان شبهه ایجاد کردند، واقعا خنده‌ام گرفت. با خود گفتم من که 10-12 سال است در دانشگاه تدریس می‌کنم، شاگرد ایشان بودم. او درباره انتظارات نویسندگان و اهالی قلم از دولت جدید گفت: امروز می‌خواهم به عنوان یکی از اعضای خانواده بزرگ فرهنگ و هنر، انتظارات شاعران و نویسندگان از رئیس‌جمهور منتخب را بگویم. انتظار اول واقعیت موجود است. اگر واقعیت امروز که بیماری فراگیر کرونا است را نبینیم و بخواهیم از آن عبور کنیم، وضعیت اصحاب فرهنگ از این هم بدتر می‌شود. بسیاری از صنایع فرهنگی به خاک سیاه نشسته است و بعضی دیگر هم در آستانه ورشکستگی مطلق است و با حمایت صدقه‌ای هم نمی‌توان اصحاب فرهنگ را سرپا نگه داشت. اکنون مدت‌هاست شب شعر، نشست و کنگره‌ای برگزار نمی‌شود چرا که امثال بنده ظرفیت‌های فضای برخط را یادنگرفته‌ایم. اکنون بسیاری از اصحاب فرهنگ و هنر شرایط سختی دارند و از این منظر دولت جدید باید با عملیات واکنش‌سریع فعالیت کرده تا بستر زنده ماندن زندگی حرفه‌ای اصحاب فرهنگ و هنر را فراهم کند. وی ادامه داد: انتظار دوم تغییر در وضعیت کلان مدیریتی است. در دولت جدید انتظار داریم کسانی که خدایگان کم‌کاری و تعطیلی‌اند، به استراحتگاه رفته و افراد هنرمند و خلاق، نه کارمند هدایت امور را به دست گیرند. باید دولت چابکی تشکیل شود. تا زمانی که ارکان دستگاه‌های فرهنگی ما چابک نشود، ما هنرمندان نمی‌توانیم مستقل باشیم.

محسن کاویانی، شاعر جوان کشور که سروده‌اش درباره عربستان سعودی مشهور است، دیگر شاعری بود که برای شعرخوانی دعوت شد. او غزلی را به امیرالمومنین امام علی علیه السلام تقدیم کرد. بازهم بعد از نماز خود شدم / گرم قرآن خواندن بی قاعده ناگهان فکر مرا مشغول کرد / آیه‌ی پنجاه و چار مائده غرق خود بودم صدوده ثانیه / دین و دنیایم پر از ابهام شد بود غوغایی درون سینه‌ام / یاعلی گفتم دلم آرام شد آیه مهرومحبت چیست جز / این که ما دور وجود حیدریم از محبت خارها گل می‌شوند / هرکجا نام علی را می‌بریم بر کویر سینه‌ی ما از ازل / بارها باریده باران علی آن گروهی که خدایم وعده داد / چیست غیر از وصف یاران علی حق علی، اول علی، آخر علی / دین علی، مسجد علی، منبر علی دل علی، دلجو علی، دلبر علی / می علی، ساقی علی، ساغر علی حق علی، کعبه علی، قرآن علی / سر علی، سرور علی، آقا علی پس اگر که خسته جانی هی بگو / یاعلی و یاعلی و یاعلی حیدر کرار، مرد بی فرار / صاحب یکتای شمشیر دو دم مرد خندق، مرد خیبر، مرد بدر / قهرمان حمله های پشت هم شاه مردان حیدر دل دل سوار / پهلوانی مهربان و دل رحیم پادشاهی که قد او هیچگاه / خم نشد جز پیش طفلان یتیم آن که یارانش همه می‌ایستند / روبه روی زورگو پر زورتر خاکی‌اند اما همیشه بوده‌اند / پیش مغرور از خودش مغرورتر آیه‌ی پنجاه و پنج مائده / مستی ناب مرا تکمیل کرد وصف مولا در دو آیه پشت هم / شک من را به یقین تبدیل کرد بعد قرآن خواندنم دیدم که آه / در دل این آیه‌ها او منجلی‌ست زیر لب گفتم که آری راست گفت / آن خداوند عظیمی که علیست!

* افق نیروهای فرهنگی انقلاب اسلامی کجاست رحیم مخدومی، نویسنده و مدیر انتشارات رسول آفتاب در این جلسه سخنرانی کرد. او گفت: می‌خواهم این سوال را بپرسم که افق نیروهای فرهنگی انقلاب اسلامی کجاست و می‌خواهیم به کجا برسیم؟ فرهنگ همواره مظلوم بوده است. در مظلومیتش همین بس که ریاست جمهوری هیچ‌گاه معاونت فرهنگی نداشته است و یا اینکه تا چندی پیش زندگی‌نامه فاخر و قابل دفاعی از بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نداشتیم که البته خداوند به آقای بهبودی خیر بدهد که در این زمینه کتاب نوشت. به نظرم یکی از دستاوردهای چنین نشست‌هایی باید این باشد که مطالبات انقلاب اسلامی در حوز فرهنگ را دنبال کنیم. سید عبدالله ارجائی، مدیرعامل بنیاد 15 خرداد در این جلسه سخنرانی کرد؛ او گفت: بعضی‌ها یکی از منابع قدرت را اقتصاد می‌دانند، بعضی دیگر منبع قدرت را در قدیم زور بانو، بعدها عده و اکنون توپ و تانک می‌دانند، بعضی دیگر منبع قدرت را علم می‌دانند و معقتدند کسی که عالم‌تر است، قوی‌تر است. چیزی که واضح است این است که تمام این موضوعات در بستری معنا پیدا می‌کند که نام آن بستر، نیروی انسانی است. نیروی انسانی سرمایه اصلی هر جامعه و هر کشور است. این روزها می‌گویند که نیروی انسانی بزرگترین سرمایه شرکت‌هاست. البته باید دقت داشت که اهمیت و ارزش نیروی انسانی به کثرت نیست بلکه به کیفیتش بستگی دارد. برای آنکه این نیروی انسانی کیفی در جامعه موثر واقع شود، نیاز به حرکت دارد چرا که نیروی انسانی ساکن نیز به درد نمی‌خورد. چه چیزی محرک است و نیروی انسانی را به حرکت درمی‌آورد؟ یکی استدلال و استنتاج است که به واسطه قوه عاقله، نیروی انسانی را به حرکت درمی‌آورد. محرک دیگر، احساس است که به واسطه هنر سر و شکل می‌گیرد. احساس زاییده هنر است، چه شعر، ادبیات و چه موسیقی. در این جلسه می‌خواهم بگویم چیزی در دستان شما هنرمندان است که می‌تواند نیروی محرکه یا در نقطه مقابل جان‌مایه ایستایی جامعه باشد. بنیاد 15 خرداد بعد از 40 سال تصمیم گرفته است که از یک نهاد اقتصادی تبدیل به نهاد اجتماعی شود. ما کار اجرایی انجام می‌دهیم اما بار اصلی این کارها به دستان شماست. 15 خرداد مبدا نهضت و نقطه آغاز یک حرکت عظیم است. آیا جایگاه و نقش آن در قیام، پیروزی و تداوم انقلاب به شایستگی تبیین شده است؟ به نظرم نشده است. ما قصد داریم که این کار را در بنیاد 15 خرداد با حمایت شما هنرمندان انجام بدهیم. احمد بابایی شاعر نام آشنایی آیینی کشورمان، سروده‌ای را به امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام تقدیم کرد. تب و تابی که در حیرت فروشم مفت مژگانش گرانسنگ است هر زخمی که دید آیینه ارزانش کریمی که به نان خشک قانع بوده و اما جزامی را نصیبی باشد از سیمرغ بریانش برای هفت پشتم ثروتی خوش‌نامی باشد اگر نام مرا هم ثبت گردد در اوقاتش اگر آن رند شیرازی سمرقند و بخارا را ببخشم با تهی دستی من از ری تا شمیرانش مرادش چیست از خلق مریدی هم چو من یارب جز این که جوری جنسش شوم در کنج دکانش...

حسین اسرافیلی در بخش دیگری از این جلسه شعرخوانی کرد. تا ببینم آن سوی دیوار را می‌گشایم پیش‌رویم پنجره پر شود تا خلوت تنهایی‌ام کرده باز آغوش سویم پنجره کوه‌هایی روبه‌رو ایستاده‌اند، پای برجا سخت ستوار و بلند سر فرو برده است، بر دامان ابر، نیستش از باد و از طوفان گزند چشمشان وقتی که می‌گریند باز اشک‌شان از کوه جاری می‌شود آن طرف‌تر جنگلی گسترده است، سبز بر دامن دشتی بزرگ... سید حبیب نظاری غزل خود را به شهدای کربلا تقدیم کرد. مبادا بی‌خبر باران ببارد، در آغاز سفر باران ببارد دلم آماده پرپرشدن نیست، چه خواهم کرد اگر باران ببارد رسید و بی‌خبر بارید باران، هزاران چشم تر بارید باران شب دلتنگی من یادتان هست؟ از آن هم بیشتر بارید باران رسید و خیس آبم کرد باران، دچار التهابم کرد باران همین که شانه خالی کردم از اشک، دوباره انتخابم کرد باران هوای گریه نم‌نم داشت باران / غم از جنس محرم داشت باران میان دسته زنجیرزن‌ها / به روی شانه پرچم داشت باران هزاران چشم اشک‌آلود، بارا / دوتا دست و تن یک رود، باران همین دیشب میان هیئت ما / یکی از سینه‌زن‌ها بود باران دوباره پر پر یک دست لاله به روی نی سر یک دست لاله در بخش دیگری از این جلسه، مصطفی محدثی خراسانی شاعر باسابقه و پیشکسوت برای شعرخوانی دعوت شد. خورشید اگر به مهر تابنده شده است و از عطر بهار شهر آکنده شده است تغییر نیامده ست در لیل و نهار ذرات تو در جهان پراکنده شده ست روزی که تو را ز عاشقانت راندند در گوش فلک سرود پایان خواندند گرچه در سایه زلف تو پریشان هستیم ما در آن عهد که بودیم کماکان هستیم یوسف راه تو، فرهاد تو، مجنون توییم گو به چاه آیو، به کوه آیو و بیابان هستیم... مرتضی امیری اسفندقه آخرین شاعری بود که در این جلسه شعرخوانی کرد. ایران من دوباره سرت را بلند کن با خلق زخم‌خورده بگو و بخند کن چل ساله شد شراب خم خون لاله‌ها خاموشیت مباد، صدایی بلند کن الوند را ببین و دماوند را بخوان تجدید عهد با سبلان و سهند کن افعی در آستین تو بود و خدا نخواست فکری از این به بعد برای گزند کن آیا همیشه دشمن تو خانگی نبود؟ سر از این به بعد به بیگانه بند کن یا با همان غریبه مشکل‌پسند باش ما را به شرط خوردن آتش پسند کن ریز و درشت خاک تو ناخالصی گرفت دستت درست، ما همگی را سرند کن غیر از خودت صلاح تو را هیچ‌کس نخواست بیگانه‌وار ترکه همه هرچه پند کن از هیچ‌کس مپرس، کجا؟ کی؟ چگونه؟ کو کاری که عاشقان کهن کرده‌اند، کن سهراب و سهروردی من چشم می‌خوری جان مرا بگیر و بر آتش سپند کن از پشت بام تفرقه تا بگذریم پاک رودابه مغازله، گیسو کمند کن ایران من! دوباره غزل گفتمت، چه خوب! دستم را بگیر و قلم را بلند کن سلطانی در پایان این جلسه درباره اهمیت واقعه 15 خرداد گفت: قیام 15 خرداد قلب تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی و شاه‌کلید فهم تحولات انقلاب از شروع نهضت تا پیروزی انقلاب است. اهمیت این موضوع به حدی است که امام خمینی ضمن معرفی قیام 15 خرداد به عنوان مبدا تحولات انقلاب به ما توصیه کردند که 15 خرداد، موافقین و مخالفینش را بشناسید. تاکید امام بر این واقعه حکایت از این دارد که جنس آن متفاوت با بقیه حوادث انقلاب اسلامی است. برای اولین بار بعد از کودتای 28 مرداد است که شاهد حضور مردم در عرصه مبارزات سیاسی به رهبریت مرجع دینی هستیم. وی اضافه کرد: ما در سال 1392 پنجاهمین سالگرد قیام 15 خرداد را برگزار کردیم و امسال قصد داریم که شصتمین سالگرد را در موضوعات مختلف هنری برگزار کنیم. سیدعلی لواسانی، الهام نجمی، محمد توکلی، حجت الاسلام فرهنگیان و... از دیگر شاعران جوانی بودند که در این جلسه شعرخوانی کردند.

رسولی: با حمایت صدقه‌ای نمی‌توان فرهنگ را سرپا نگه داشت 2
رسولی: با حمایت صدقه‌ای نمی‌توان فرهنگ را سرپا نگه داشت 3