روایت ظریفیان، عرب سرحی و آرمین از شهید محمد بروجردی / چریک اهل گفتوگو!
جماران نوشت: غلامرضا ظریفیان قائم مقام شهید بروجردی در مراسم سالگرد شهادت این شهید گفت: شهید به شدت متشرع بود اما یکبار ندیدم که بپرسد آیا نماز جماعت رفتهای یا نه؟ با به ظاهر افراد ایراد بگیرد.
مهمترین بخشهای صحبتهای سه همراه شهید بروجردی در مراسم پاسداشت وی را بخوانید:
غلامرضا ظریفیان:
- محل استقرار شهید بروجردی و افراد همراه در محل ساواک سابق کرمانشاه بود که به سپاه واگذار شده بود. حکم شهید بروجردی فرمانده سپاه غرب کشور بود که شامل کردستان، ایلام، همدان و کرمانشاه بود
- مشکلی که پیش آمد ناشی از نوع نگاه به سازمان انقلاب اسلامی بود؛ با آنکه 90 درصد همراهان شهید بروجردی از سازمان نبودند و این نوع نگاه را به ماموریت شهید هم دخالت میدادند و برخی از اختلافات از مرکز هم هدایت میشد.
- 2 نوع نگاه در مواجهه با مساله کردستان وجود داشت و نهایتا در ماموریت شهید بروجردی بروز و ظهور کرد. نیروهایی که با سپاه کرمانشاه و شهید جعفری فرمانده وقت سپاه کرمانشاه همراهی میکردند، عنوان میکردند که ما مساله کردستان را حل میکنیم و آشنایی داریم، بگذارید با مناسبات خود مساله را حل کنیم. از سوی دیگر شهید بروجردی نگاه ملی داشت و برای او روشن بود که مساله تنها با سپاه کرمانشاه حل نمیشود و بسیار بزرگتر است و مهمتر اینکه موضوع را صرفا امنیتی نمیدانست و اینجا اختلاف شکل گرفت.
- در هر صورت شهید بروجردی از سوی شورای انقلاب مسئولیت مساله کردستان را بر عهده داشت. اختلاف در آن مقطع حالت دعوای تهرانی کرمانشاهی به خود گرفت و حتی نیروهای سپاه کرمانشاه تظاهرات کردند و تصمیم گرفتند یا شهید بروجردی برخورد کنند و تسویه حساب کنند. سرانجام در مسجد سپاه کرمانشاه تحصنی شکل گرفت. من در آن مقطع مدیر دفتر شهید بروجردی بودم و کارهای ستادی او را انجام میدادم. برای حل مشکل تحصن شهید بروجردی را به مسجد بردیم تا گفتوگو انجام و موضوع حل شود.
- زمانی که شهید بروجردی در مسجد حاضر شد یکی از نیروهای سابق گروه یاوری توحید اسلام دست شهید را گرفت و سیلی محکمی به صورت او زد. شهید بروجردی قد بلند و بدن ورزیدهای داشت و همیشه یک کلت به کمر و تیپ چریکی داشت، اما شهید آن دست دیگر آن فرد را گرفت و او را بغل کرد و در آغوش او را فشار داد و تنها این عبارت را گفت:«برادر چرا؟»
- این نوع برخورد شهید بروجردی با آن فرد غائله را تمام کرد. در واقع این برخورد اخلاقی تحصن را تمام کرد و تصوری که از آن شهید ساخته شده بود از بین رفت. پس از یک ساعت خود متحصنین آمدند و گفتند شما بگویید با چه کسی برخورد کنیم و نگذاریم کسانی که اخلال ایجاد میکنند وارد سپاه شوند. یکی از ویژگیهای شهید بروجردی این است که چریک اهل گفتوگو بود و بسیاری از مسایل را با گفتوگو حل میکرد. شهید به جای آنکه جریان شهید سعید جعفری را از سپاه اخراج کند و توان آن را داشت، اما به شهید جعفری ماموریت و مسئولیت واگذار کرد.
- این چریک راهبردش برای حل مساله کردستان نه ایدئولوژی بود نه لوله تفنگ. اعتقاد داشت مساله کردستان جز با کمک و مشارکت مردم کردستان حل نمیشود. او باور عمیق به مردم داشت. شهید بروجردی معتقد بود موضوع کردستان با درگیری حل نمیشود، بلکه به حداکثر ارتباط با مردم و حداقل استفاده از تفنگ باور داشت. این چریک با چنین ایدههایی، یک شخصیت کاملا مصلح است. از نخستین کارهای شهید راهاندازی پیشمرگان مسلمان کرد بود؛ به نحوی که خود کردها از سرزمین خود دفاع کنند و ما تنها حمایت کنیم و به آنها ایده بدهیم.
- یکی از مسیرهای بحرانی که دائما در آن کمین زده میشد، مسیر پاوه - جوانرود - ثلاث باباجانی بود که برای نیروها غیر قابل تحمل بود، یکباره شهید بروجردی به مدت سه روز مفقود شد. او به عمق ضد انقلاب رفته بود و با سران قبائل گفتوگو کرده و آنها را به همراهی قانع کرده بود. پس از سه روز با تعداد زیادی از مردم بازگشت و همین مردم امنیت این مسیر بحرانی را تضمین کردند. این معجزه شهید محمد بروجردی است.
- لقب مسیح کردستان را ما به او ندادهایم بلکه مردم کردستان این لقب را به او دادهاند. افراد کنار شهید بروجردی مجموعه همگن نبودند، در بین آنها ناصر کاظمی هم بود که به شدت طرفدار بنیصدر بود، اما شهید به او مسئولیت فرماندهی پاوه را واگذار کرد؛ آنهم با ریش پرفسوری و آستین کوتاه و شلوارجین.
- شهید بروجردی به زندان سنندج میرفت و بدون اسلحه پنج ساعت با زندانیان از گرایشهای مختلف گفتوگو میکرد. از طرفی دیگر او بین ارتشیان بسیار محبوب بود و رابطه او با فرماندهان ارتش صمیمی بود.
- در یکی از مواقع یکباره شهید بروجردی بدون اطلاع قبلی به من گفت همین الان به تهران برگرد زمانی که با تعجب دلیل را پرسیدم پاسخ داد که همسر او در بیمارستان زایمان کرده است، اما پول برای پرداخت حساب ندارد و نمیتواند مرخص شود.
محسن آرمین:
- پس از پیروزی انقلاب به همراه شهید بروجردی از سوی گروه صف، در جلسات تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شرکت میکردیم. شهید بروجردی نگاه نافذ و آیندهنگری داشت. او همواره میگفت که پس از پیروزی انقلاب تازه کار ما شروع شده است.
- اساس تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برای دفاع از انقلاب اسلامی است زیرا با پیروزی انقلاب همچنان ترس از کودتا یا اقدامات دیگر وجود داشت به همین دلیل فعالیتها را نیمه مخفی انجام میدادیم.
- در ماههای نخست پیروزی انقلاب اسلامی نگرانی در خصوص انقلاب وجود داشت و کامل علنی فعالیت نمیکردیم بلکه مرتب تمرینهای مخفی و «خبر سلامتی» را انجام میدادیم و همه اسم مستعار داشتیم تا اگر اتفاقی رخ داد بتوانیم همچنان فعالیت داشته باشیم.
- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هیچ دخالتی در فعالیتهای کاری و اجرایی افراد نداشت. من و آقایان عربسرخی و تاجزاده در وزارت فرهنگ و ارشاد مشغول بودیم یکبار هم از ما خواسته نشد که گزارشی از محل کار بدهیم یا در تصمیمگیری از رهنمودهای سازمان استفاده کنیم.
- شهید بروجردی از کاندیداهای فرماندهی کل سپاه بود، اما برای او چندان اهمیتی نداشت و استغناء داشت. اساسا در هرر دورهای حتی اگر همه مسئولیتها را از او بگیرند می گفت مهم نیست به عنوان آبدارچی میروم و خدمت میکنم. در آخر هم در شناسایی شهید شدند.
- آفت مناسبتها و پاسداشت شخصیتها این است که ناخودگاه به سوی تقدسگرایی افراد پیش میرود و تصویری دور از واقعیت منعکس میشود، بنابراین باید بر حذر بود.
فیضالله عربسرخی:
- هم من و هم شهید بروجردی عضو شورای مرکزی شاخه نظامی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بودیم و آموزش و تمرین نظامی هم داشتیم. در زمان تاسیس سپاه برخی آمدند گفتند که در راهاندازی سپاه کمک کنیم و به این طریق شهید بروجردی وارد سپاه شد.
- شهید بروجردی در نهایتا از بالا پذیرفته نشد. در حالی که مسئولان طیف راست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در سمتهای خود تثبیت شدند، افراد نزدیک به چپهای سازمان برکنار شدند. شهید هم پذیرفته نشد و برکنار شد.
- شهید بروجردی که به دلیل نوع نگاهی که داشت یک جریانی در مقابل او بودند. اکنون مشاهده میکنیم که از جریان مقابل تجلیل میشود اما بسیار اندک از شهید بروجردی تحلیل میشود.
- در زمان شهادت شهید بروجردی اعلام کردند که قائم مقام قرارگاه است در حالی چنین چیزی نبود و خجالت میکشیدند بگویند «هیچکاره» است.
- شهید بروجردی انسان مهربان اما شجاع و سلحشوری بود. همواره لبخند به لب بود، ویژگیهای بسیار خوبی در او وجود داشت. شهید بروجردی از ستم به مردم میگفت اما هیچوقت از ستم به خود سخن نمیگفت.
بیشتر بخوانید: