دوشنبه 5 آذر 1403

روایت نظامیان آمریکایی از عین‌الأسد: شعله‌های آتش زبانه کشیدند / فکر نمی‌کردیم زنده بمانیم

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
روایت نظامیان آمریکایی از عین‌الأسد: شعله‌های آتش زبانه کشیدند / فکر نمی‌کردیم زنده بمانیم

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو، برنامه «شصت دقیقه» شبکه «سی‌بی‌اس» آمریکا، روز یکشنبه با چند مقام نظامی آمریکا درباره حمله موشکی ایران به پایگاه عین الأسد که بیش از یک سال و نیم قبل رخ داد، مصاحبه کرد. به نوشته سی‌بی‌اس، چند ساعت پس از آنکه سرگرد «آلن جانسون» از نظامیان مستقر در پایگاه آمریکایی عین الأسد در عراق وصیت خود را به صورت ویدئویی ضبط کرد، بارانی از موشک‌های ایرانی به سمت این پایگاه روانه شدند. سی‌بی‌اس افزود، جانسون و عده‌ای دیگر از نظامیان به سمت سنگر‌هایی دویدند که برای موشک‌هایی با سر جنگی حدود سی کیلوگرمی طراحی شده بودند، اما موشک‌های بالستیک ایرانی به سر جنگی حدود نیم تنی مجهز بودند. جانسون گفت: «[در پی موج حاصل از انفجار] جریان هوای شدیدی را به سمت من پرتاب شد و داخل سنگر پیچید. بلافاصله تمام شنوایی‌ام را از دست دادم. انگار زیر آب بودم. طعم خاک و مهمات را که روی دندان‌هایم نشسته بود در دهانم حس می‌کردم». او در ادامه گفت بعد از موج انفجار و ترکش‌هایش، شعله‌های آتش زبانه کشیدند و «آتش داشت به سمت سنگر‌ها می‌آمد، می‌دانید، با ارتفاعی حدود بیش از دو متر». این نظامی آمریکایی با اشاره به اینکه آن سنگر دیگر امن نبود، افزود: «[با خودم گفتم] اینجا زنده زنده می‌سوزیم. ما شروع به دویدن در مسیری 135 متری کردیم. حدود یک سوم مسیر را دویده بودیم که صدای بلندی را شنیدیم که "حمله شده، حمله شده، پناه بگیرید، پناه بگیرید، پناه بگیرید". هنوز به اندازه یک زمین فوتبال باید می‌دویدم و نمی‌دانستم موشک بعدی چه موقع قرار است به زمین برخورد کند». جانسون گفت: «6 نفر دیگر هم برای نجات جانشان می‌دویدند تا به سنگر بعدی برسند. به سنگر بعدی که رسیدیم، دیدیم که حدود چهل نفر تلاش می‌کنند خودشان را در آن، جا دهند، ولی این سنگر برای تقریبا ده نفر ساخته شده بود. یک نفر را جلو کشیدم و گفتم "باید داخل سنگر شوی" همه را به‌زور جا دادم». «مارک مک‌کنزی» فرمانده تروریست‌های سنتکام که از پایگاهی در تامپای ایالت فلوریدا ناظر این حمله بود گفت: «چیز‌هایی اتفاق می‌افتند که ممکن است اگر حرکت درست را انجام ندهیم ما را به ورطه جنگ بکشانند. آن‌ها وزیر دفاع را آوردند و کمی بعد رئیس جمهور به بحث اضافه شد. به گزارش‌ها از به پرواز درآمدن موشک‌ها گوش می‌کردیم». او در ادامه گفت: «هرگز در چنین شرایطی نبودم که موشک‌های واقعی به سمت نیروهایمان پرتاب شود و فکر کنم که خطر بالایی دارد». مک‌کنزی درباره به شهادت رسیدن سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده پیشین نیرو‌های قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران که حمله موشکی به پایگاه عین الأسد را در پی داشت مدعی شد، گزارش‌هایی داشتیم که ایرانی‌ها قصد داشتند حملاتی علیه مواضع آمریکا انجام دهند. هنگامی که از او پرسیده شد این تهدیدات تا چه حد قریب‌الوقوع بودند، مدعی شد: «شاید چند ساعت، شاید چند روز، ولی به چند هفته نمی‌رسید». فرمانده تروریست‌های سنتکام با اشاره به اینکه دستور به شهادت رساندن سردار سلیمانی را صادر کرده بود گفت: «هیچ تبریکی نگفتیم، خوشحالی نکردیم. زیرا حالا باید با عواقب این اقدام مواجه می‌شدیم». او با اشاره به اینکه نمی‌دانست انتقام ایران به چه شکل یا چه زمانی خواهد بود گفت: «سکوت شومی بر ما حاکم شده بود و بعد آن‌ها موشک‌های بالستیک خود را به حرکت درآوردند». جانسون در این‌باره گفت، چند ساعت قبل از شروع حمله موشکی ایران، «افسر اطلاعاتی‌ام مرا کنار کشید و گفت "قربان اخبار بدی برایتان دارم". من خندیدم و گفتم "چه خبر است؟ ". او گفت "ایران در حال سوخت‌گیری بیست و هفت موشک بالستیک میان‌برد است و آن‌ها قصد دارند این پایگاه را هدف قرار دهند و ممکن است جان سالم به در نبریم».

در ادامه، مجری سی‌بی‌اس از «تیم گارلند» فرمانده یکی از گردان‌های مستقر در عین‌الأسد پرسید، آیا این پایگاه هوایی تجهیزات دفاعی برای مقابله با موشک‌های بالستیک را داشت؟ گارلند در پاسخ گفت: «خیر جناب. این یک تهدید بی‌سابقه بود. فکر نمی‌کنم هرگز چنین چیزی مورد محاسبه قرار گرفته بود به همین دلیل توان جلوگیری از حمله موشکی بالستیکی را نداشتیم. اما برای آن برنامه‌ای چیدیم». «استیسی کولمن» از مقامات نیروی هوایی حاضر در این پایگاه آمریکایی گفت، پنجاه فروند هواپیما و بخشی از نیرو‌ها را از عین‌الأسد خارج کردند، ولی «ما همچنان باید قادر بودیم مأموریت خود را ادامه دهیم؛ بنابراین اولین تصمیم این بود که تیم خود را بر اساس توان رزمی تفکیک کنیم. صادقانه بگویم فکر نمی‌کردیم زنده بمانیم». گارلند در این‌باره گفت: «به یاد دارم حس غرق‌شدگی سنگینی داشتم. اینطور بود که مرد! ما قرار نیست برنامه‌ای برای سنگر‌ها داشته باشیم که برای تعداد نفراتی از آن حرف می‌زنیم کافی باشد». مک‌کنزی نیز در این‌باره گفت: «اگر خیلی زود این کار را می‌کردیم این خطر را به‌وجود می‌آورد که دشمن ببیند چه کرده‌ایم و برنامه خود را با آن تنظیم کنند. اگر دیر اقدام می‌کردیم اتفاقی مانند پرل هاربر رخ می‌داد». در عملیات پرل هاربر در خلال جنگ جهانی دوم، نیروی هوایی ارتش ژاپن به بندری با همین نام حمله کرده و تلفات مالی و جانی سنگینی به آمریکا تحمیل کردند. «جان هاینس» از دیگر نظامیان نیروی هوایی حاضر در این پایگاه گفت: «هنگامی که اولین موشک به زمین برخورد کرد مانند این بود که ناگهان خورشید طلوع کرده باشد. به این اندازه روشن شده بود. از درون بیسیم صدای "حمله شده، حمله شده" را می‌شنیدم. بیسیم را زمین انداختم و سوار خودرو شدم. در همین لحظه در اثر انفجار درب‌های خودرو کوبیده شد و فقط غبار و آتش می‌دیدم». استیسی کولمن در تکمیل حرف‌های هاینس گفت: «به این "موج انفجار" می‌گویند و مانند این است که آن را از درون حس می‌کنی. طوری است که انگار اعضای داخلی بدن از درون می‌لرزند». «کیمو کلتز» سرباز آمریکایی که بیرون از سنگر‌ها در حال نگهبانی بود تا اگر متعاقب حملات موشکی، حمله زمینی آغاز شود از آن مطلع شود گفت: «[هنگام انفجار] ما خم شدیم تا از اندام‌های حیاتی و سرمان محافظت کنیم. یکی از نزدیک‌ترین آن‌ها درست نزدیک ما فرود آمد و ما را حدود دو اینچ از زمین بلند کرد». مک‌کنزی گفت: «این حمله‌ای بود که هرگز مشابهش را ندیده بودم یا تجربه نکرده بودم». او در پاسخ به این سوال که از این حمله چه درسی گرفته است گفت: «موشک‌های آن‌ها دقیق هستند. ما این را می‌دانستیم، اما دیدنش متفاوت است. آن‌ها موشک‌ها را از فاصله قابل توجهی پرتاب کردند و آن‌ها تقریبا درست همان جایی فرود آمدند که می‌خواستند». تیم گارلند درباره صبح بعد از این حمله موشکی سهمگین گفت: «فقط دیواره‌هایی از ساختمان، می‌دانید، چارچوب‌های اسکلت آن‌ها باقی مانده بودند. گودال‌هایی به عمق یک اتاق در زمین ایجاد شده بودند. قطعات بزرگ سیمانی همه جا روی زمین و خیابان پخش شده بودند». جانسون گفت: «برخی افراد استفراغ می‌کردند، همه سر درد داشتند». کیمو کلتز نیز بیان داشت: «به مدت دو هفته حالت ضربه مغزی داشتم. انگار کسی مرتب با چکش به سرم می‌کوبید». جانسون افزود: «در نهایت بعد از چند ساعت بود که فهمیدیم با صدمات سنگین ناشی از جراحات ضربه مغزی مواجه هستیم». او درباره عوارض این جراحات گفت: «هر روز سردرد دارم. صدای وحشتناک وزوز یا سوت کشیدن را در گوش‌هایم می‌شنوم. اختلال استرس بعد از سانحه. می‌خواهم این را اذعان کنم. هنوز کابوس می‌بینم». «رابرت هیلز» پزشک نظامی پایگاه عین الأسد درباره تجربه‌اش از این حمله گفت، حین فرود موشک‌ها در این پایگاه آمریکایی، او در خودرویی زرهی خارج از پایگاه نظاره‌گر بود و فکر می‌کرد هنگامی که به آنجا بازگردد با صد‌ها کشته مواجه خواهد بود. او درباره آسی مغزی به بیش از صد سرباز آمریکایی این پایگاه گفت: «درباره چنین سطحی از موج انفجار با فشار بسیار زیاد و فشار منفی شدید پس از آن که بار‌ها و بار‌ها تکرار شود، مطالعات زیادی انجام نشده است». سی‌بی‌اس نوشت، شمار زیادی از نظامیان آمریکایی در نتیجه این حمله همچنان سردرد داشته و با عوارض جانبی آن درگیر هستند. در این میان، جانسون برای مداوا به آلمان فرستاده شد و تحت درمان فیزیکی و گفتار درمانی قرار گرفت. او و ده‌ها نظامی آمریکایی دیگر نشان مجروح جنگی دریافت کردند.

روایت نظامیان آمریکایی از عین‌الأسد: شعله‌های آتش زبانه کشیدند / فکر نمی‌کردیم زنده بمانیم 2