جمعه 7 دی 1403

روایت‌هایی از متن و فرامتن فتنه 88 / پروژه کشته‌سازی‌ها

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
روایت‌هایی از متن و فرامتن فتنه 88 / پروژه کشته‌سازی‌ها

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، اکنون که سال‌ها از فتنه 88 می‌گذرد وقتی به پشت سر نگاه می‌کنیم می‌بینیم که چه طوفانی کشور را درنوردیده بود و گذر از آن مقطع پیچیده، چقدر دشوار بود. متأسفانه ما چه در حوادث روزمره زندگی و چه در گردنه‌های خطرناک اجتماعی، همه ذهن و فکر و معیار ارزیابی‌مان متمرکز بر مسائل مادی و دنیوی است و چندان برای عنصر هدایت و نصرت الهی نقشی قائل نیستیم. اما بدون تردید مهم‌ترین عاملی که توانست کشور را با محوریت رهبر انقلاب از آن گذرگاه سخت عبور دهد «خداجویی» و اعتماد به صدق وعده الهی و طلب نصرت از خداوند بود. ای‌کاش افراد مطلع بگویند رهبر انقلاب در شرایط فتنه و برای راهبری کشور از آن گردنه سخت و پرتگاهی که در آن قرار گرفته بودیم، چه رازونیاز‌های مستمر و ملتمسانه به درگاه الهی و چه توسلاتی به ذوات مقدس معصومین (علیهم‌السلام) داشتند.

مورد آشکاری که همگان دیدند و از حال ایشان متأثر شدند، مخاطبه ایشان در پایان نماز جمعه 29 خرداد 88 با حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌فرجه الشریف) بود. مخاطبه رهبر انقلاب، نه صرفا حسن ختامی برای خطبه‌شان بود و نه زبان قالی برای بیان حال شان که همه این‌ها با ارزش است، بلکه معیار و ملاک تصمیم‌گیری‌های ایشان بوده است؛ یعنی آقا همچون امام تا حجت قابل‌قبولی عندالله نداشته باشند موضعی نمی‌گیرند و اقدامی نمی‌کنند و اگر در مسئله‌ای حجت عندالله پیدا کنند، برای ایشان پشیزی مهم نیست که چه کسانی خوششان می‌آید و چه کسانی بدشان می‌آید؛ اگر همه عالم هم با امر حقی مخالفت کنند بر سر آن می‌ایستند و جسم و جان و آبرویشان را هم در پای انقلاب و کشور و ملت فدا می‌کنند؛ فلذا در همه شرایط به ویژه مقاطع حساس، همه مقدمات عقلانی از جمله مشورت با افراد خبیر را طی می‌کنند و پیش از تصمیم‌گیری و حتی پس از آن، با توسل به معصومین (علیهم‌السلام)، خاضعانه از پروردگار طلب هدایت و نصرت می‌کنند. این بعد شخصیتی علاوه‌بر شخصیت حقیقی ایشان همانند حضرت امام (قدس‌سره)، لازمه منصب حقوقی زعامت دینی است و غفلت و یا تغافل از آن، تحریف شخصیت امام و آقا و تخفیف و انحراف در فهم ولایت فقیه است. بی‌تردید اگر نبود این خصوصیت حاکم بر دیگر خصوصیات امام و رهبر انقلاب، کشور دچار خسارات جبران‌ناپذیری می‌شد که نه از تاک نشان می‌ماند و نه از تاک‌نشان.

آیا جز این است که اقدامات مخرب و تأسف‌بار پس از انتخابات منجر به آن شد که اذهان بخشی از جامعه از تمرکز بر مسئله اصلی که دعوت مردم به شورش در برابر نظام اسلامی به‌جای اعتراض قانونی به نتایج انتخابات بود، منحرف شود و زمینه برای تداوم و تشدید فتنه فراهم شود؟

کشته شدن ندا آقاسلطان و یا ماجرای ترانه موسوی و... نیز از اقدامات مشکوکی بود که موجب تقویت و گسترش فتنه شد؛ زیرا پروژه کشته سازی، یک خط کاری و تکنیک عملیات روانی ظالمانه‌ای بوده است که همواره در چنین شرایطی به وقوع پیوسته است. آیا اینکه فردی به نام ندا آقاسلطان (که ممکن است در آن ماجرا نقشی نداشته باشد) در خیابان به ضرب گلوله کشته می‌شود و بلافاصله فیلم آن از رسانه‌های بیگانه پخش می‌شود مشکوک نیست؟! آیا اینکه افرادی در بالای پشت‌بام‌های منازل با شلیک گلوله کشته می‌شوند، درحالی‌که به گفته یکی از مسئولین قرارگاه ثارالله که طبق مصوبات مراجع قانونی مسئولیت امنیت تهران را برعهده داشت، هیچ‌یک از نیرو‌های انتظامی و امنیتی، حق استفاده از سلاح گرم را نداشته‌اند و در تحقیقات نهاد‌های مسئول نیز مشخص می‌شود که هیچ مأمور انتظامی یا امنیتی نقشی در کشته شدن این افراد نداشته‌اند، مشکوک نیست؟! آیا اینکه در تظاهرات آرام و بدون طرح شعار و اقدام ضد امنیتی در بیست‌وپنجم خرداد، ناگهان بخشی از جمعیت به سمت پایگاه بسیج کشیده می‌شوند و عده‌ای برای تصرف پایگاه و خلع سلاح نیرو‌های مستقر، ابتدا با کوکتل مولوتف به پایگاه حمله‌ور شده و سپس از دیوار پایگاه بالا می‌روند و در همین حین، از پشت (دقت کنید از پشت) یعنی از میان جمعیت به طرف شان شلیک می‌شود و تعدادی کشته می‌شوند، مشکوک نیست؟! یکی از افرادی که فرزندش در آن تظاهرات شرکت کرده بود به نقل از فرزندش می‌گفت: من در میدان آزادی بودم. تا مدت‌ها همه چیز آرام و بدون مشکل بود. ماشینی را در میان جمعیت دیدم و متعجب شدم که آنجا چطور آمده و چه می‌کند. پس از مدتی، ناگهان دیدم درب صندوق‌عقب ماشین باز شد و عده‌ای شروع کردند از داخل آن کوکتل مولوتف درآوردن. من که این صحنه را دیدم حدس زدم ممکن است اتفاقی بیفتد، دیگر آنجا نماندم و سریع به خانه برگشتم. آیا این اتفاقات جز با برنامه‌ریزی قبلی و ضد انقلابی ممکن است؟ آیا مجلس ختم گرفتن برای افرادی که وجود خارجی نداشتند و طرح شایعاتی ضد دینی و ضد اخلاقی در پرونده‌هایی مثل سعیده پورآقائی و ترانه موسوی مشکوک نبود؟!

بر این موارد باید افزوده شود احتمال ترور برخی از نامزد‌ها و حامیان آن‌ها (پیش و پس از انتخابات). به گفته رئیس‌سازمان اطلاعات سپاه در یکی از سفر‌های انتخاباتی که آقای خاتمی به خوزستان رفته بود فردی موفق شده بود مواد آتش‌زا را با خود به داخل هواپیمایی ببرد که قرار بود آقای خاتمی با آن به تهران بازگردد که خوشبختانه ختم به خیر شد. مورد دیگر به گفته دبیر سابق شورای‌عالی امنیت ملی احتمال ترور آقای موسوی و یکی از فرزندان شهید بهشتی بود که تدابیر حفاظتی و مراقبتی بیشتری را به دنبال داشت. چقدر سخت بود شرایط نهاد‌های انتظامی و امنیتی که بیشترین نسبت‌های سوء را از سوی همین افراد می‌شنیدند و درعین‌حال باید بر اساس تدابیر اتخاذشده، از آن‌ها حفاظت می‌کردند؛ یعنی به‌اصطلاح هم چوب را می‌خوردند و هم پیاز را.

اما رهبر انقلاب صرف‌نظر از منشأ داخلی یا خارجی حوادث، نسبت به اتفاقات ریزودرشت حساسند و مسائل را پیگیری و در صورت لزوم، مسئولین مربوطه را مؤاخذه می‌کنند. مثلا در تیرماه 88 وقتی گزارشی از جلسات دبیرخانه شورای‌عالی امنیت ملی به ایشان ارائه می‌شود، نکاتی را متذکر می‌شوند و مواردی را مطالبه می‌کنند؛ ازجمله اینکه به دبیرخانه گفته شود مسئله کوی دانشگاه چه شد؟ مشخص شود موضوع ندا آقاسلطان چیست؟ تیراندازی‌ها مشخص شود کار چه کسی بوده است؟ دو نفر از این دستگیرشده‌ها فرزند آقای روح‌الامینی و آقای کامرانی جوان 18 ساله بودند که پدرشان نامه نوشته است، مسئله چیست؟ برای چه آن‌ها را به کهریزک بردند؟

اولا باید توجه داشت که این موارد هرکدام به‌طور مستقل یک فتنه بود و قابلیت هزینه سازی زیادی داشت و مثل کلاف سردرگم، حل مسئله را برای مسئولین مربوطه پیچیده می‌کرد.

ثانیا وقتی رهبر انقلاب می‌گویند نباید اجازه داد این قبیل حاشیه‌ها حاکم بر متن شود، به‌هیچ‌وجه به معنای بی‌اعتنائی نسبت به این مسائل نبوده، بلکه مشاهده می‌شود ایشان با چه لحنی مسئولین را خطاب می‌کنند و از آن‌ها پاسخ می‌خواهند. حتی ایشان نسبت به رسیدگی به وضعیت خانواده‌های افراد کشته‌شده در حوادث پس از انتخابات نیز حساس بوده و از یکی از مسئولین دفترشان می‌خواهند این مسئله را پیگیری نمایند و او هم از طریق معاون اجرائی رئیس‌جمهور و رئیس‌بنیاد شهید این مأموریت را دنبال می‌کند. نکته حائز توجه در این موضوع، حساسیت آقا است. هرچند نیرو‌هایی که در دفاع از انقلاب در آن حوادث کشته شدند مظلوم بودند، اما تأکید رهبر انقلاب، رسیدگی به وضعیت همه خانواده‌های کشته‌شده‌ها بوده است، نه فقط طرف‌داران نظام؛ یعنی حتی آقا تأکیدشان بر رسیدگی به وضعیت خانواده‌ی کشته‌شده‌هایی هم بود که در دفاع از انقلاب به صحنه نیامده و یا در معارضه با نظام به خیابان‌ها آمده بودند؛ و این رویه‌ای است که در سیره ایشان نهفته است؛ فلذا برای اولین‌بار نبود که این رفتار را از ایشان مشاهده می‌کردیم. یادم هست رهبر انقلاب در سفری استانی که پیش از انتخابات، در اردیبهشت سال 88 به کردستان داشتند، در جمع مردم سنندج صراحتا فرمودند هم کسانی که در برابر گروهک‌های ضد انقلاب و ضد مردم در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی در کردستان به شهادت رسیدند مظلوم بودند و هم کسانی که توسط آن گروهک‌ها به مقابله مسلحانه با جمهوری اسلامی کشیده شدند مظلوم بودند.

با تأمل در این قبیل رخدادها، ذهن هر انسان منصف و حقیقت‌جو متوجه این سؤال می‌شود چه افراد و مراکزی در شرایط التهابات سیاسی و اجتماعی از ریخته شدن خون بی‌گناهان و مسئله سازی برای کشور و مردم منتفع می‌شوند؟

منبع: روزنامه کیهان