روایت یک سال عجیب در زندگی ستاره جوان لیگ برتر / چرا این کار را با من کردی کارلوس کیروش!
سامان فلاح در گفت و گوی مفصل با "ورزش سه" از اتفاقات تلخ دو سال گذشته برای خودش صحبت کرد؛ او منتظر است تا مدیران پیکان تیم آیندهاش را معرفی کنند.
- بعد از تصادف فقط به این فکر میکردم که دیگر نمیتوانم بازی کنم - در بیمارستان محلی گفتند لگن و دست و پاهایت شکسته است - هرکس خودروی مچاله شده را میدید، میگفت خداراشکر زنده هستی - وحشتناکترین حس دنیا را تجربه کردم - قلعهنویی گفت تو فقط زود برگرد تا دوباره به تیم ملی دعوتت کنم - به عنایتی گفتم 80 درصد خوب شدهام، گفت عیبی ندارد بیا اردوی تیم امید - مقایسه من با جواد منافی روح و روانم را بهم ریخته بود - میخواستم زودتر برگردم تا همه ببینند مشکلی برای فوتبال بازی کردن ندارم - تیم امید کمک کرد تا مصدومیتم برطرف شود و الان مشکلی ندارم - عملکرد نه چندان خوبم در عراق به خاطر دوری طولانی از فوتبال بود - فوت مادرم را اصلا نمیتوانستم تحمل کنم - طی دو سال اتفاقات ناگوار و باورنکردنی برایم افتاد - هنوز هم هضم نمیکنم چرا کیروش 25 بازیکن به جام جهانی برد - همیشه به فیکس بودن در جام ملتهای آسیا فکر میکنم - دو سال دیگر قرارداد دارم و تصمیمگیرنده درباره پیشنهادهایم پیکان است - مدیران پیکان کمک کند تا در فوتبال پیشرفت کنم
به گزارش "ورزش سه"، سامان فلاح بدون تردید یکی از ستارههای آیندهدار فوتبال ایران است. بازیکنی که محصول آکادمی باشگاه پیکان محسوب میشود و طی سه فصل گذشته با پیراهن این تیم توانسته نگاهها را به خود خیره کند. این بازیکن 22 ساله با درخشش در ترکیب پیکان حالا به یکی از بازیکنانی تبدیل شده که در بازار نقل و انتقالات تابستانی مشتریان زیادی به خود میبیند و احتمالا در لیگ بیست و سوم شاهد حضور او در یکی از تیمهای مطرح و مدعی قهرمانی لیگ برتر باشیم.
فلاح با وجود دیدن شدن در بحث فنی فوتبال اما طی دو سال گذشته اتفاقات تلخی را نیز پشت سر گذاشت. در اوایل لیگ بیست و یکم او داغدار درگذشت مادر خود شد و در آخرین روزهای سال 1401 هم از یک تصادف مهیب جان سالم به در برد. این مدافع دهه هشتادی حالا تمرکز خود را روی آینده گذاشته و امیدوار است مراحل ترقی را هرچه سریعتر طی کند.
مدافعی که کارلوس کیروش در آخرین روزهای منتهی به جام جهانی 2022 از لیست نهایی خطش زد، بعد از مدتی طولانی از روزهای سختی که بر خودش گذشته حرف میزند؛ اتفاقاتی که خیلی از آنها از دید رسانهها و اذهان عمومی مخفی مانده است.
مشروح گفت وگوی خبرنگار "ورزش سه" با سامان فلاح را در ادامه میخوانید:
**از فصلی که گذشت شروع کنیم؛ برایت چطور بود؟ - لیگ بیست و دوم برای من بد شروع نشد. بیست و سه بازی اول لیگ برتر و جام حذفی را برای پیکان بازی کردم و به عقیده خودم توانستم انتظارات کادرفنی را برآورده کنم. عملکرد خوبی داشتم و همه چیز برایم خوب پیش میرفت که متاسفانه آن ماجرای تصادف برایم پیش آمد و نتوانستم در هفته های پایانی برای تیمم بازی کنم و مدتی دور از میادین بودم. به هر حال بعضی مواقع هم شرایط اینطور میشود.
**درباره آن تصادف شدید مردم جزییات زیادی نمیدانند. میخواهی بگویی چه شد؟ ما آخرین بازی خود در سال 1401 را در اراک با آلومینیوم انجام دادیم و همراه تیم پیکان به تهران برگشتیم. همان موقع از طرف آقای قلعهنویی هم به من گفته بودند که در اولین لیست ایشان برای تیم ملی حضور دارم و از سوی دیگر تصمیم آقای مجتبی حسینی سرمربی پیکان این بود که بعد از بازی با آلومینیوم چند روز تمرین کنیم و بعد تمرینات برای نوروز تعطیلات شود. من از آقای حسینی اجازه گرفتم که در تمرینات روزهای آخر نباشم و به شمال بروم تا چند روز کنار خانواده ام بگذرانم و قبل از اردوی تیم ملی به ایران بیایم. به هر حال قرار بود کل عید نوروز را در اردوی تیم ملی باشم و به همین خاطر خواستم سفری کوتاه به شمال کنم و خانوادهام را ببینم. روز 28 اسفندماه با خودروی سواری مسافرکشی از شمال به سمت تهران راه افتادم که متاسفانه در جاده فیروزکوه در نزدیکی شهرستان دماوند راننده نتوانست ماشین را کنترل کند و خودرو چپ کرد و آن حادثه بد برایم پیش آمد.
**اولین تصاویری که از تو روی تخت بیمارستان بعد از تصادف منتشر شد، نگران کننده بود. خودت در لحظات بعد از تصادف به چه چیزی فکر میکردی؟ واقعا حس وحشتناک بدی داشتم. به قدری همه جای بدنم درد میکرد که نمیتوانستم تکان بخورم اما اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که شاید دیگر نتوانم فوتبال بازی کنم. بلافاصله بعد از تصادف، مرا با آمبولانس اورژانس به یک بیمارستان محلی بردند و پزشکان آنجا خیلی ناامیدکننده درباره ام صحبت کردند. در آن بیمارستان گفتند لگن و دست و پاهای من شکسته است. با هماهنگی انجام شده سریعا به بیمارستان لاله در تهران منتقل شدم و وقتی سیتیاسکن انجام دادم، مشخص شد که کمر به پایین هیچ مشکلی ندارم و فقط کوفتگی و ضرب خوردگی شدید دارم. در ستون فقراتم هم یک ضرب خوردگی اتفاق افتاده بود که خداراشکر الان کاملا برطرف شده است.
**وقتی فهمیدی شکستگی نداری و مشکلت حاد نیست، چه حسی داشتی؟ من فقط خداراشکر را میکردم. هرکس مرا میدید و عکس خودروی مچاله شدهای که داخلش بودم را مشاهده میکرد، میگفت خداراشکر که زنده هستی. فکر میکنم خدا به جوانیام رحم کرد و عمر دوبارهای به من داد. سپاس خدا را میگویم و البته که باید همه آنهایی که در روزهای سخت کنارم بودند تشکر کنم. خیلیها به من در آن ایام روحیه دادند و کمکم کردند که زود از روی تخت بلند شوم. آقای قلعهنویی همان روز اول با من تماس گرفتند و با اینکه حالم زیاد خوب نبود، یادم هست که گفتند تو فقط زود برگرد تا دوباره به تیم ملی دعوتت کنم. آقای مجتبی حسینی به بیمارستان آمدند و تلفنی هم جویای حالم بودند. آقای تارتار و سایر عزیزان هم لطف داشتند. از همه ممنونم که کمک کردند تا سریعا از جا بلند شوم و برای بازگشت به فوتبال استارت بزنم.
**چند روز بعد از آن اتفاق به تمرینات برگشتی؟ حدودا 15، 20 روز طول کشید تا برگردم. اما اوایل با تیم تمرین نمیکردم. با تمرینات سبک شروع کردم، دوچرخه زدم و بعد نرمدوی را شروع کردم. ترجیح این بود که بازی نکنم و بعد که اردوی امیدها شروع شد توانستم در تمرینات گروهی این تیم شرکت کنم. قبل از اردوی امید آقای عنایتی با من تماس گرفتند و به ایشان گفتم که 80 درصد خوب شدهام و درد کوچکی دارم که پزشکان گفتهاند طبیعی است و نیاز به مرور زمان است تا کاملا خوب شوم. آقارضا گفتند عیبی ندارد و بیا به عراق برویم و من هم با چهار، پنج جلسه تمرین برای تیم امید بازی کردم.
**سامان در همه ماههای گذشته یک شایعه عجیب درباره تو وجود داشت که حتما خودت هم شنیدهای. اینکه میگفتند تو به سرنوشت جواد منافی دچار میشوی... بله، اتفاقا در اردوی تیم امید بحث همین با یکی از مربیان بود. قبلا هم شنیده بودم، اما خداراشکر که اتفاق بدتری بعد از تصادف برایم رخ نداد.
**وقتی پشت سر تو میگفتند دیگر نمیتواند بازی کند و فوتبالش تمام شده، چه حسی پیدا میکردی؟ طبیعتا ناراحت میشدم. اینکه نتوانم به فوتبال برگردم در همه ماههایی که بازی نمیکردم، برایم سخت بود. از نظر روحی وروانی واقعا بهم ریخته بودم. مدام باپزشکان صحبت میکردم و از وضعیت خودم میپرسیدم که مبادا دیگر نتوانم فوتبال بازی کنم. البته پزشکان هم روحیه میدادند که آرام آرام با کاهش درد برمی گردی و باید طول درمانت طی شود.
**در نهایت توانستی برگردی و با بازی کردن در ترکیب امید شایعات را از بین ببری... خداراشکر که این اتفاق افتاد. آنقدر شرایط برایم سخت بود که دوست داشتم زودتر برگردم و بازی کنم تا همه ببینند مشکلی ندارم و میتوانم فوتبال بازی کنم. پزشکان به من گفته بودند طول درمانم حدود 5 ماه است اما خداراشکر که کمتر از سه ماه برگشتم و بازی کردم. البته کمی درد داشتم اما این درد هم الان برطرف شده است.
**یعنی کاملا مصدومیتت برطرف شده است؟ بله، خداراشکر شرایط خوب است. بازیهای غرب آسیا و بازی برای تیم امید کمک کرد که به شرایط ایدهآل قبل برگردم و الان مشکلی ندارم.
**به تیم امید برسیم، این تیم چند ستاره خوب از جمله خودت دارد. وضعیت تیم امید چطور است؟ بچه های تیم امید همه بازیکنان خوبی هستند. اکثر بچهها مهره های اصلی تیم های خود در لیگ برتر بودند که نقش کلیدی داشتند. در بازیهای گذشته هماهنگی زیادی بین نفرات نبود و با این حال تا فینال پیش رفتیم. بازیکنان باکیفیت زیادی داریم. یاسین (سلمانی)، امین (حزباوی)، اسلامی، خالدآبادی و... همه در تیم های خود بازیکن کلیدی هستند و انشاالله بتوانیم در آینده به هماهنگی بیشتری برسیم و بازیهای خوبی را انجام بدهیم و در نهایت برای هدف بزرگ مان که صعود به المپیک است،بیشترین تلاش را انجام بدهیم.
**از بازی کردن خودت در ترکیب تیم امید بعد از مدتها دوری هم صحبت کن. چطور بود؟ تورنمنت عراق برای من از یک لحاظ خوب بود و آنهم بازگشتم به فوتبال بود. من حدود سه ماه دور بودم و در عراق شرایط بازی به دست آوردم. البته یک نکته منفی هم داشت، اینکه بعد از دو سه ماه دوری از نظر بدنی شرایط خوبی نداشتم و نتوانستم با کیفیت ایدهآل خودم برای تیم بازی کنم. از آقارضای عنایتی تشکر میکنم که به من اعتماد کرد و این فرصت را در اختیارم قرار داد تا بتوانم به شرایط قبل برگردم.
**قبول داری برخی انتقادها به عملکردت در تورنمنت غرب آسیا منطقی بود؟ بله، اما اینکه مثل گذشته خوب بازی نکردم دلیل داشت. من سه ماه از فوتبال دور بودم و مشکل بدنی شدیدی داشتم. من قبل از این بازیها فقط اختصاصی کار کرده بودم و از نظر جسمانی در شرایط ایدهآل نبودم. از طرفی با توجه به نمایشهای قبلی ام انتظارها از من بالا بود و خودم طرز فکرم این بود که میتوانم مثل قبل کار کنم و اشتباهاتی داشتم اما طبیعی بود که این اتفاق نیفتد. با این حال همین که در بازی های رسمی توانستم بازی کنم، برایم خوب است و انشاالله در آینده دوباره به وضعیت خوبم برمیگردم.
**سامان تو در کنار همه مسائل فوتبالی، در زندگی ات طی دو سه سال گذشته اتفاقات تلخ زیادی را تجربه کردی. فوت مادر عزیزت، آن تصادف و... چطور با اینها کنار آمدی؟ شاید بشود اینطور برداشت کرد که در 22 سالگیام بابت این اتفاقات تجربهام بالاتر رفته اما واقعا اتفاقات بدی برایم رخ داد. فوت مادرم را اصلا نمیتوانستم تحمل کنم. چندی بعد هم آن تصادف... واقعا اتفاقات بدی بود. از نظر روحی و روانی خیلی روی من فشار بود و با اینکه اطرافیانم سعی میکردند روحیه بدهند و شرایطم را بهتر کنند، اما در این دو سال واقعا اتفاقات بدی که افتاد شرایط روحیام را بهم ریخته بود. از نظر من 70، 80 درصد اتفاقات در فوتبال روحی و روانی است و تاثیر زیادی در شرایطم داشت. به هر حال قسمت این بوده و کاری نمیشود کرد. امیدوارم در آینده روزهای فوقالعاده بهتری را داشته باشم.
**برگردیم به چند ماه قبل، زمانی که تیم ملی با کارلوس کیروش آماده جام جهانی میشد و تو تا لحظات آخر در اردو بودی... خودت فکر میکردی از لیست نهایی تیم ملی خط بخوری؟ واقعا نه. فکر میکردم در لیست باشم و هنوز هم نمیتوانم متوجه شوم که به چه دلیلی آقای کیروش 25 بازیکن را در لیست گذاشت و لیست نهایی را با یک بازیکن کمتر بست و به جام جهانی برد. برایم غیرقابل هضم بود. من در اردوی تیم ملی همه توانم را گذاشته بودم و بهترین عملکرد را داشتم و در فکر جام جهانی بودم اما این اتفاق نیفتاد. با این حال فرصت برای جبران هست و توانم را میگذارم تا در آینده شرایط بهتری برایم رقم بخورد و دوباره پیراهن تیم ملی را برتن کنم.
**آن زمان که کیروش تو را خط زد، خیلیها میگفتند سامان فلاح در جام ملتهای آسیا فیکس تیم ملی میشود. با اتفاقاتی که برایت افتاده، خودت فکر میکنی به این مساله دست پیدا میکنی؟ من همیشه به این مسائل فکر میکنم، اما همه چیز هم به فکر کردن من نیست. باید عملکرد خوبی داشته باشم و قطعا بهترین عملکرد را به جا میگذارم تا نظر سرمربی تیم ملی را جلب کنم. من به این مسائل فکر میکنم و امیدوارم تحقق پیدا کند.
**سوال آخر، شاید جذابترین بخش برای طرفداران فوتبال باشد. با توجه به نامه رسمی استقلال، سپاهان و گلگهر به پیکان و پیشنهاد شفاهی پرسپولیس برای جذب تو، انتخابت برای فصل بعد چیست؟ من دو سال دیگر با باشگاه پیکان قرارداد دارم. پیشنهاد که هست، صحبتهایی نیز شده است اما با باشگاه پیکان قرارداد دارم و نظر نهایی را درباره انتقالم مدیران باشگاه باید بدهند.
**در چند پنجره نقل و انتقالاتی قبلی هم این پیشنهادها مطرح بود اما اجازه جدایی دریافت نکردی. امسال این اتفاق میافتد؟ نمیدانم، مدیران باشگاه پیکان باید در این خصوص نظر بدهند اما امیدوارم شرایط طوری شود که بتوانم پیشرفت کنم. امیدوارم مسئولان پیکان کمک کنند تا بتوانم گامی بزرگ در مسیر پیشرفت فوتبالم بردارم، هرچند که هر تصمیمی بگیرند احترام میگذارم.