چهارشنبه 7 آذر 1403

روستاهایی که یکی‌یکی خاک می‌شوند

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
روستاهایی که یکی‌یکی خاک می‌شوند

بادهای 120 روزه سیستان، از همان ابتدا هم قلدر بود و زندگی مردم سیستان را برای 120 روز - کمی کمتر یا کمی بیشتر - فلج می‌کرد. حالا که هامون خشک شده و دشتی از ریگ به جای گذاشته است، زندگی مردم سیستان و بلوچستان را با هم فلج کرده و به خاک نشانده است. بادها دیگر 120 روزه نیستند و برای 180 روز می‌وزند و خاک و شن می‌آورند، چشم‌ها را کور می‌کنند، هواپیماها را زمین‌گیر می‌کنند، نفس را تنگ می‌کنند...

بادهای 120 روزه که در ایران به بادهای 120 روزه سیستان معروف است، نوعی باد است که از اواخر اردیبهشت هر سال تا پایان شهریور ماه در منطقه سیستان می‌وزد. مدت وزش این باد معمولا 120 تا 130 روز است و گاهی حتی تا 170 روز هم طول می‌کشد. این باد باعث فرسایش خاک در منطقه سیستان می‌شود. موضوع فرسایش خاک، از جمله معضلاتی است که ظرف سال‌های اخیر بیشتر در مورد آن حرف زده می‌شود، هشدار داده می‌شود، حتی پژوهش در مورد آن انجام می‌شود، اما برنامه‌ریزی برای توقف یا کاهش سرعت آن انجام نمی‌شود. چنان که در مورد آب و کمبود آن نیز وضعیت همین است. بحران فرسایش خاک یا آب در برخی مناطق زنگ خطر را به صدا درآورده است. مثلا در اصفهان آب‌کشی از زمین و استفاده بی‌محابا از آب‌های زیرزمینی، شیره زمین را کشیده و موجب فرونشست شده است.

این اتفاق را به وضوح می‌توان بر در و دیوار شهر دید و آثار باستانی که ترک می‌خورند. این ترک‌خوردگی‌ها به آثار باستانی یزد هم رسیده است. در خراسان و نیشابور هم گودال‌هایی بزرگ در دل زمین می‌توان دید که خوف‌آور است. زمینی که یک باره زیر پا خالی می‌شود و مانند هیولایی هر چه را آن اطراف است، می‌بلعد و پس هم نمی‌دهد. البته هر بار این موضوع بررسی می‌شود و هشدارهای لازم برای ثبت در تاریخ داده می‌شود تا نوبت و اتفاق بعدی و هشدار تازه‌تر. تغییرات اقلیمی این‌بار قرعه را به نام سیستان زده است و البته نام بلوچستان را هم در کنار آن باید آورد. در این حکم طبیعی آن منطقه نیز محکوم و گرفتار شده است.

بادهای 180 روزه سیستان در تغییرات اقلیمی

تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین و خشک شدن رود و رودخانه و دریاها، همه ساختار زندگی و طبیعت را عوض کرده است. تا پیش از این بادهای 120 روزه، زندگی در سیستان را به کام مردم تلخ می‌کرد، اما حالا به اندازه 180 روز و بلکه هم بیشتر زندگی در سیستان و بلوچستان را معلق نگه می‌دارد. بادهای 120 روزه پیش‌تر شمال استان سیستان و بلوچستان را که منطقه سیستان است، درگیر می‌کرد، اما با تغییرات اقلیمی جنوب استان که به بلوچستان شناخته می‌شود نیز در مسیر تندباد قرار گرفته است. آقای عبید ملک‌رئیسی از ساکنان ایرانشهر است. به گفته او، وضعیت سالانه بادهای 120 روزه، هر سال نسبت به سال قبل وخیم‌تر و سخت‌تر می‌شود و طول آن نیز افزایش پیدا می‌کند. چنان که دیگر نمی‌توان به آن بادهای 120 روزه گفت و باید آن را بادهای 220 روزه نامید.

آن طور که آقای عبید می‌گوید، موضوع تنها افزایش مدت زمان وزش بادها نیست، بلکه باد و توفانی که پیش‌تر مختص شمال استان بوده است، حالا به مرکز و جنوب نیز کشیده شده است. زمانی که باد شروع به وزیدن می‌کند، مهم نیست ساعت چند است، حتی ساعت 12 ظهر هم یک‌باره هوا تیره و تار می‌شود و انگار شب است. در این شرایط قدرت دید کاهش پیدا می‌کند. این وضعیت به اندازه کافی دردسر‌ساز بود که خشکی دریاچه هامون نیز به آن اضافه شد. این خشکی موجب شده که بادها علاوه بر خشکی و سوزانندگی، همراه با شن باشند و لایه به لایه شهر و روستاها را دفن می‌کنند.

علی سلاجقه، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست گفته است: «در سیستان و بلوچستان به دلیل تغییرات اقلیمی که صورت گرفته بادهای 120 روزه به بادهای 180 روزه افزایش پیدا کرده است. این بادها هم منشأ داخلی و هم منشأ خارجی دارد. از سوی دیگر بحث هامون که خشکیده مطرح است، زیرا یکی از منابع برداشت است که باید مشکلش حل شود.» تغییرات اقلیمی که آقای سلاجقه از آن حرف می‌زند، منجر به مرزگشایی‌های تازه بادهای سیستان شده و زندگی را برای کل استان سخت کرده است. در چنین شرایطی، افراد مسن، امکان خروج از منزل و انجام زندگی عادی را ندارند و همچنین کسانی که مشکلات تنفسی دارند، نفس‌شان به سختی بالا و پایین می‌شود. حتما این شرایط زندگی کودکان را نیز دشوارتر می‌کند و باید برای یک دوره طولانی در خانه محصور شوند. وضعیت هوا تاثیر مستقیمی بر سیستم تنفسی آنها می‌گذارد، اما متاسفانه آماری از آن در دست نیست. آنجا آن‌قدر گیر و گرفتاری وجود دارد که فرصتی برای انجام آزمایش‌های ریزتر در مورد سلامت نمی‌رسد. مالیات درستگاه کارتخوانت رو به سادگی حساب کن!

روستاهایی که یکی‌یکی خاک می‌شوند

خشم و مهر طبیعت خیلی هم قابل پیش‌بینی نیست. بادهایی که یک عمر می‌آمدند و اسم و رسم داشتند و امضای ویژه‌شان را در سیستان برای 120 روز می‌گذاشتند و می‌رفتند، تا حالا آفت جان روستاها بودند و حالا افتاده‌اند به جان شهرها. خشکی و خشکسالی در سرنوشت و تقدیر سیستان و بلوچستان نوشته شده بود، اما سال به سال وضعیت وخیم‌تر می‌شود. آقای یونس دهمردی از ساکنان زابل است که جزو منطقه سیستان محسوب می‌شود؛ یعنی در قلب بادهای 120 روزه که حالا تا 180 روز هم کش می‌آید. به گفته او تا 10-15 سال قبل زمان وزش بادها که از سمت دریاچه هامون بود، خنکی خوبی همراه داشت، اما با خشک شدن سال به سال دریاچه هامون، حالا بادها جز گرما و سوز حاصلی ندارند. دمای هوا هفته گذشته به 52 درجه رسید و این منطقه توانست عنوان گرم‌ترین نقطه را از آن خود کند.

خشکی دریاچه هامون که به قول آقای یونس، 100 درصد رخ داده و آن را تبدیل به منطقه‌ای ریگسار کرده، بادهای سیستان را تبدیل به یک معضل کرده است. حالا دیگر نمی‌توان به این پدیده طبیعی نام باد 120 روزه را داد، بلکه توفان شن است. این توفان موجب شد هفته گذشته هزار نفر در بیمارستان بستری شوند و یک نفر نیز به دلیل مشکلات تنفسی و تنگی نفس، جان خود را از دست داد. توفان بود و نبودش دردسر است. وقتی می‌وزد، کار و زندگی فلج می‌شود، چنان که سال گذشته چند ده روز ادارات به دلیل شدت وزش باد، تعطیل بود. این تعطیلی به معنای خواب اقتصاد است. احتمالا ادارات به‌طور رسمی تعطیل می‌شوند، اما مردم عادی نیز چاره‌ای جز تعطیلی کسب‌وکارشان ندارند. رانندگان تاکسی، مغازه‌داران و مشاغل آزاد. به این تعطیلی‌ها باید تعطیلی فرودگاه را نیز اضافه کرد. نباید فراموش کرد که سیستان و بلوچستان مرکز تبادلات خارجی با افغانستان است و عمده دادوستدها و نقل‌وانتقال کالا، آنجا انجام می‌شود.

زمان وزش باد یا همان توفان، میدان دید به 5تا10 متر تقلیل پیدا می‌کند، آن هم در روز. در این وضعیت حتی روشن کردن چراغ خودرو هم کمک چندانی نمی‌کند و راننده حتی نمی‌تواند تشخیص دهد در جاده اصلی است یا راه را گم کرده است. اما با قطع بادها، دمای هوا 7-8 درجه افزایش پیدا می‌کند. این میان کاهش و افت ولتاژ برق و قطعی آن هم به مشکلات اضافه می‌شود؛ آن هم در گرما و دمای هوای بالای 50 درجه.

توفان شن در کنار همه کم‌وکاستی‌ها موجب شده مردم دسته‌دسته کوچ کنند. این وضعیت در روستاهای هیرمند که بیش از همه در معرض توفان شن هستند، قابل مشاهده است. ساکنان روستاها مجبورند یکی یکی خانه‌هایشان را ترک کنند و راهی شهرهای نزدیک یا حتی دور شوند. به خصوص که این منطقه مستعد خشکسالی است و هر بار دو، سه سالی زمین چاک می‌خورد از بی‌آبی و بی‌بارانی. البته به همان نسبت هم از سیل و سیلاب استقبال می‌کند. این از خصوصیات تغییرات اقلیمی است که مقصر اصلی آن انسان است. به گفته آقای یونس دهمرده، ساکنان روستاهای اطراف دریاچه، اغلب صیاد، کشاورز و دامدار بوده‌اند. با خشک شدن تدریجی دریاچه، این افراد از کار و زندگی افتاده‌اند و یکی یکی به خانه‌هایشان قفل زده و کوچ کرده‌اند. آنها که کوچ نکرده و مانده‌اند هم دل به چاه «نیمه» بسته‌اند. این چاه زمانی یک میلیارد و 800 میلیون لیتر ظرفیت داشت که آن هم از آب هیرمند که از افغانستان آمده، ذخیره شده بود. این میزان حالا به حدود 100 میلیون لیتر رسیده است. اگر در روستایی، ساکنی مانده، هنوز دل به آخرین قطره‌های شربی دارد که از این چاه در لوله‌ها جاری است.

ناف سیستان و بلوچستان را با خشکی و خشکسالی بسته‌اند و این وضعیت تاریخی این استان است. همین وضعیت موجب شده که مدام جمعیت ساکن کاهش پیدا کند و به اصطلاح مهاجرت اقلیمی رخ بدهد که احتمالا اکنون در نقطه اوج خود قرار دارد. این کوچ در منطقه شمال دریاچه هیرمند محسوس‌تر است. همین حالا وضعیت آب شرب در استان چندان رضایت‌بخش نیست.

منبع: دنیای اقتصاد از میان اخبار

ماجرای نشت اشعه در بیمارستان کرمانشاه

پشت پرده زن‌کشی در وحیدیه