دوشنبه 12 آبان 1404

روسیه و چین خیال ایران را از جنگ راحت کردند؟

وب‌گاه گسترش مشاهده در مرجع
روسیه و چین خیال ایران را از جنگ راحت کردند؟

فعال‌سازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریم‌ها (Snapback) و بازگشت ایران ذیل قطعنامه‌های فصل هفتم شورای امنیت، بار دیگر بحث پیامدهای حقوقی و سیاسی این اقدام را در کانون توجه قرار داده است. کارشناسان تأکید دارند که این تحریم‌ها صرفاً ذیل ماده 41 تعریف می‌شوند و گذار به ماده 42 و اقدام نظامی نه خودکار است و نه در شرایط کنونی جهان امکان‌پذیر؛ با این حال، سایه‌ی تهدید نظامی به ابزاری روانی برای...

با فعال‌سازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران، پرسش اصلی این است که آیا این اقدام می‌تواند چراغ سبزی برای توسل به ماده 42 منشور ملل متحد و اقدام نظامی باشد؟ پاسخ حقوقی روشن است: خیر. تمامی تحریم‌های بازگشته ذیل ماده 41 تعریف می‌شوند که صرفاً شامل تدابیر غیرنظامی مانند قطع روابط اقتصادی و دیپلماتیک است. گذار به ماده 42 نیازمند تصمیمی جدید و اجماعی تازه در شورای امنیت است؛ فرآیندی که در شرایط کنونی عملاً غیرممکن است.

موانع سیاسی و ژئوپلیتیک اقدام نظامی

ساختار شورای امنیت و حق وتوی اعضای دائم، نخستین مانع جدی است. روسیه و چین که روابط استراتژیک عمیقی با ایران دارند، هرگونه قطعنامه نظامی علیه تهران را وتو خواهند کرد. مخالفت آن‌ها حتی با بازگشت تحریم‌های ماده 41 نشان می‌دهد که اجازه عبور به ماده 42 هرگز داده نخواهد شد. از سوی دیگر، وضعیت ژئوپلیتیک جهانی نیز مانع است: غرب درگیر جنگ اوکراین و تنش‌های فزاینده با چین است و گشودن جبهه‌ای تازه در خاورمیانه علیه ایران، نه در اولویت استراتژیک آن‌هاست و نه از نظر لجستیکی و سیاسی امکان‌پذیر.

سایه جنگ؛ سلاحی روانی برای فشار اقتصادی

اگرچه اقدام نظامی علیه ایران نامحتمل است، اما تهدید آن به ابزاری روانی - اقتصادی تبدیل شده است. القای دائمی این گزاره که ایران ذیل فصل هفتم قرار دارد و گزینه نظامی روی میز است، انتظارات تورمی را فعال می‌کند. ترس از جنگ، جامعه را به سمت خرید ارز و طلا سوق می‌دهد، نرخ ارز را جهش می‌دهد و این شوک به سایر بازارها سرایت می‌کند. در نتیجه، سرمایه‌گذاری مولد متوقف و خروج سرمایه تشدید می‌شود. این همان «جنگ انتظارات» است که بدون کمبود واقعی کالا، اقتصاد را از درون بی‌ثبات می‌کند.

وظیفه سیاست‌گذار؛ لنگرسازی انتظارات

بخش مهمی از بی‌ثباتی‌های کنونی بازار ناشی از همین جنگ روانی است، نه صرفاً محدودیت‌های عینی تحریم. بنابراین، سیاست‌گذار باید با شفافیت در سیاست‌های پولی و مالی، مدیریت هوشمندانه بازار ارز و ارسال پیام قاطع ثبات، انتظارات را مهار کند. همزمان، فعالان اقتصادی و مردم نیز باید بدانند که اجماع جهانی برای اقدام نظامی علیه ایران وجود ندارد و واکنش‌های هیجانی در بازار، تنها اجرای سناریوی طراحی‌شده توسط طراحان فشار حداکثری است. خنثی‌سازی واقعی تحریم‌ها، پیش از هر چیز، در گرو مدیریت علمی انتظارات و مقابله با این جنگ روانی است.

روسیه و چین خیال ایران را از جنگ راحت کردند؟ 2